من گاهی دوستانم را می بینم که همین مشکلات را باهاش دست به گریبان هستند.
من گاهی مطالب مرتبط با این موضعات را میخونم.
واقعیتش اینه که بنظر من ،ما ها اکثرا" چه آقایون و چه خانمها مهارت مدیریت زندگی نداریم.
تا قبل ازدواج مدار منطقی و گسسته و شبکه میخونیم. بعد میگیم خب پدر مادرماها که اینقدر درس نخوندند مشکلی نداشتند ما که دیگه شبکه و گسسته هم میدونیم.
ولی واقعیت اینه که تو زندگی مشترک بنظر میرسه تحصیلکرده ها وارد رقابت و لجبازی میشن.
رفتارها بعد ازدواج و قبل ازدواج خیلی عوض میشه.
من فکر میکنم علتش هم جامعه است وهم خودمون.
چند نفر از افرادی که میخوان ازدواج کنند وقت میذارند و دو تا کتاب در مورد طرف مقابلشون یا جنس مخالف میخونن؟؟؟؟؟.
یکی از دوستان که از این مشکلات داشت بسختی وقتی از یک استاد دانشگاه در رشته روانشناسی گرفت تا بره پیشش. آقای دکتر یک نسخه برای آقا و یکی برای خانم نوشته بود. برای هر کدام یک کتاب تجویز کرده بود.
قطعا" الآن چهل سال پیش نیست حتی ده سال قبل هم نیست.
زندگی سخت شده و در سختی آدمها رفتارهاشون عوض میشه.
تربیتی هم که تو جامعه بما یاد میدن زرنگی است . اینکه در بازی زندگی نباید آخر بشیم.
در دوره فعلی آدمها از زمانیکه عقلشون کامل میشه تا قبل ازدواج تو جامعه یاد میگیرن که زرنگ باشند و از همه جلو بزنند. نماد خوبش تو رانندگی است.
خلاصه حسابی تمرین میکنیم که فقط جزیره ای فکر کنیم و منافعمون باکسی مشترک نیست و فقط بفکر جزیره خودمون هستیم.
بعد ازدواج میکنیم و سخته این مهارتمون را کنار بذاریم. حتی اگه در مورد همسرش هم کسی کنار بذاره دیگه جلوتر نمیره یعنی حتی مادر پدر همسرش خیلی سخت تو محدوده اش و حوزه استحفاظی اش قرار بگیرند.
در مورد خیانت و اینجور چیزها اگه کسی واقعا" معنای زندگی مشترک را بفهمه اصلا" این مشکل پیش نمیاد. ولی خب همچنان بعضی زندگی را مثل معامله می بینن و فکر میکنن هر کی سود بیشتری کنه برنده است. حال آنکه زندگی مشترک خرید فروش نیست. حتی اگر فقط جنبه مادی زندگی مطرح باشه و حتی یه نفر فکر کنه که همه چی باید واسه اون باشه باید پذیرفت که ضرر طرف مقابلت حتی اگه باندازه یک ناراحتی ساده هم باشه قطعا" ضررش به شخص زرنگ هم میرسه.
نمیشه پذیرفت که کسیکه خیانت میکنه سود کرده. مطمئنا" هر دو طرف را از دست داده.
از قدیم گفته اند که دریک دل دو دلبر نمیتوان داشت.دلبر دوم مطمئنا" انگیزه اش با دلبر اول خیلی فرق میکنه. اگه یه آقایی به هیچ چیزی هم پایبند نباشه و فقط عاقل باشه از اینکارها نمیکنه.
فرض کنید یک آقایی همسر دوم میگیره. همسر اول معمولا" احتمالش هست که یکی از پارامترهای موثر در انتخابش مثلا" پولدار بودن آقا باشه. ولی همسر دوم بدون شک آقا را بخاطر خودش نمیخواد و انگیزه اش معمولا" پول و موقعیت و اینجور چیزهاست.