(۲۶ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۴۶ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: من از روز ازل، دیوانه بودم
..................
کاربر Riemann (خطاب به سبک دیگر دوستان)
مصرع اول شعر منو یاد این شعر انداخت . شعری که خیلی باهاش خاطره دارم و منو برگردوند به۱۴ یا ۱۵ سالگیم
ترانه فیلم مدار صفر درجه بود با شعر دکتر افشین یداللهی و صدای استاد قربانی
-----------------------
وقتی گریبان عدم
با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را
پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را
در آسمان ها می کشید
وقتی عطش طعم تو را
با اشک هایم می چشید
من عاشق چشمت شدم
نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم
شیطان به نامم سجده کرد!
آدم زمینی تر شد و
عالم به آدم، سجده کرد!
من بودم و چشمان تو
نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی…