روز جمعه تابوی بیهوده فروغ در تلویزیون شکسته شد و اتفاقا روح حاکم بر برنامه در ستایش این شاعر بود. تلویزیون چند گام جلوتر از تصور هم حرکت کرد؛ جایی که محمد حسین جعفریان در قامت میهمان برنامه
به حاشیه راندن فروغ را در این سال ها ناروا دانست و در وصفش حرف ها زد. این کلمات از دهان کسی بیرون می آمد که متصف به جریان اصولگرای حوزه هنری است و برای قاطبه مخاطبان تلویزیون در ردیف مخالفان فروغ دسته بندی می شد.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
نمی دانم چه می خواهم خدایا
به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من
چرا افسرده است این قلب پر سوز
ز جمع آشنایان می گریزم
به کنجی می خزم آرام و خاموش
نگاهم غوطه ور در تیرگی ها
به بیمار دل خود می دهم گوش
گریزانم از این مردم که با من
به ظاهر همدم ویکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دو صد پیرایه بستند
از این مردم که تا شعرم شنیدند
به رویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که درخلوت نشستند
مرا دیوانه ای بد نام گفتند
دل من ای دل دیوانه من
که می سوزی از این بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدا را بس کن این دیوانگی ها
فروغ فرخزاد