بغل میگیرم عکساتو شاید آروم شه آغوشم
لباسی رو که دوست داشتی برای آینه می پوشم
میخوام باور کنم رفتی میخوام خالی شم از رویات
همش چشمامو می بندم شاید یادم بره چشمات
بغل میگیرم عکساتو شاید آروم شه آغوشم
لباسی رو که دوست داشتی برای آینه می پوشم
هنوز وسایل خونه سر ِ جاشه … کسی نیست که سلیقه ش مثل تو باشه
هنوز عکس دوتامون روی دیواره … هنوز دستام بوی عطر تورو داره
روزا با قرص میخوابم شبا تا صبح بیدارم
همه میگن حالم خوش نیست همه میگن جنون دارم
بغل میگیرم عکساتو شاید آروم شه آغوشم
لباسی رو که دوست داشتی برای آینه می پوشم...
علی عبدالمالکی
برایت چه بخواهم ز”خدا”؟
بهترازاینکه خودش پنجره باز اتاقت باشد……
عشق,محتاج نگاهت باشد……
خلق,لبریز دعایت باشد……
دلت تابه ابد وصل خدایی باشد که در”همین نزدیکیست...
GoodStudent67، در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۹۲ ۱۱:۰۳ ق.ظ برای این مطلب یک پانوشت گذاشته است:
پست شما ویرایش شد چون قسمت اعظم متن سه قسمتی شما در قالب شعر نیست و برای حفظ نظم تاپیک متن شما رو ویرایش کردم لطفا قسمت حذف شده متن خودتون رو در قسمت های مرتبط با موضوع متن وارد کنید.