فعلن این سه تا رو داشته باشین تا بعد : (البته اولیشو تو تاپیک "هرچه میخواهد دل تنگت بگو " هم گذاشته بودم !
(البته جلو بزرگای انجمن جسارت نباشه
)
-----------------------------------------
شبیه نور روشن بود ضمیر پاک و آرامش
نخستین فصل تنهایی شروع سرد و پایانش
نگاهی سرد و معنیدار ، و انکار دو چشمانش
غروری سخت و مردانه ، نشد خم آن دو پاهایش
***
به تکرار تکررها ، به اشغال تصرفها
به اقدام تقدمها ، به انجام توقفها
***
هجوم لرزش و کینه به رگهای دو دستانش
سکوتی تا ابد شاید(!) شود همپا و همراهش
نشد آرام و آسوده ضمیر پاک و آگاهش
تناقض آن دلیلی بود که شد پایان کنکاشش
--------------------------------------------------------------------------------------
کاش یکی بیاد باهام حرف بزنه
به دل خستهی من سر بزنه
خونه خیلی وقته مهمون نمیاد
یکی پشت در بیاد در بزنه
کاش یکی بیاد باهام حرف بزنه
قبل اینکه دل من پر بزنه
و همه حرفای من رو بشنوه
نگه حرفی که دلم رو بشکنه
بزارم سر روی شونههای اون
ولی ابروهای اون خم نزنه
بزاره دستاشو تو دستای من
از دوباره رفتنش دم نزنه
-------------------------------------------------------
گیر گرداب دلم در به در درد سرم / گیر آن یار که گهگاه کندم دست به سرم
مهر بی منت من پاسخ بیمهری توست / سرخی عشق تو شد جاری و ساری به رگم
زائر قلب توام حاجت من ما شدن است / گم شدم صحن دلت را نرسیدم به حرم
غیر جانم که ندارم بدهم نذر دلت / معذرت ! طالب آنم که ببخشی به کرم
---------------------------------------------------------------------------
پ.ن : عاشقم نیستم
بیحود صفحه نذارین پشت آدم