انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[ehsan2010]

میخونیم چون عشقمون درس خوندنه
چون این راه رو دوس داریم
توی زندگی عاشق پی معشوقش میره
زندگیش رو در راه عشقش میده
ما هم عاشقانه تمام زندگیمون رو در این راه خواهیم داد ، ۸ ماه ارشد که چیزی نیست....

[explorer]

الان این مثال چه ربطی به کنکور داشت رو نمیدونم؟؟؟
کلا هیچ چیزه سنجش معلوم نیست ولی چیزی که معلومه اینه که شرایط واسه همه یکسانه

[El@he]

به نظر من آدم باید دنبال چیزی که دوست داره بره، اگه دوست داری مثلا برنامه نویس بشی، برو درسشو بخون، اگه دوست داری تجارت کنی، برو تاجر شو.... یه تاجر موفق کمتر از یه برنامه نویس موفق نیست و برعکس.

اینکه میگن درس به کار ربطی نداره رو هم قبول ندارم. مثلا واسه برنامه نویسی، پایگاه، طراحی الگوریتم، هوش مصنوعی، مدار و معماری، حتی نظریه که هوش آدم رو خیلی باز میکنه، اینا همش مهمه. یه برنامه نویس اصولی میسازه، نه بازاری.

من درس میخونم چون
۱- به زندگیم هدف میده، دوست دارم.
۲- مامان و بابام خیلی دوست دارن.
۳- خیلی جاها واسه کار مدرک مهمه، خیلی جاها. فقط صرف یاد داشتن نیست.
۴- جایگاه اجتماعی هم داره.

[TnT]

درس میخونیم چون تو این مملکت ارزش آدما یا به مدرک تحصیلیشونه یا پول توی جیبشون!! که اگه توی جیبت پول داشته باشی حتما مدرک رو هم از هر جا که دلت بخواد میگیری!
درس میخونیم چون کار دیگه ای نداریم وقتی ازمون میپرسن چیکار میکنی لااقل بگیم درس میخونیم!!
درس میخونیم چون همین درس خوندنمون هم درست نیست؟مگه کنکور ارشد میزان خوبیه واسه سنجش؟؟حفظ کردن یه سری چرت و پرت شد درس خوندن؟؟چند تا از فارغ التحصیلا از رشته ای که خوندن چیزی حالیشونه؟؟ متخصص شدن؟؟؟
درس یخونیم چون میخوایم مفید باشیم به درد بخوریم از نعمتایی که خدا بهمون داده استفاده کنیم ولی نمیذارن نمیشه اونقدر مشکل ریخته سرمون که ...
درس میخونیم چون آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب!

[bita_it]

به نظر من مشکل از رشتمونه!
مثلا یه عمران معماری مکانیک برق مدیریت حسابداری و .... اینا اگه ۲ تا نرم افزار یاد بگیرن کلی تو فیلد کاریشون شاخ میشن و میتونن ازش سالها استفاده کنن ولی حالا ما تو هر شاخه ای بخواهیم بریم هزار تا چیز هست که باید یاد بگیریم تازه هر روز یه چیز جدید تر میاد و سرعت تغییرات فوق العاده زیاده...به نظر من این جمله کاملا برای ما صدق میکنه ز گهواره تا گوی دانش بجوی نه بچه های پزشگی!
پس ما چه بخواییم چه نخواییم باید درس بخونیم وگرنه نمیتونیم تو دنیای کامپیوتر باقی بمونیم و باید باهاش خداحافظی کنیم...

[persian_boy]

سلام. دیدم بحثتون حسابی گرمه. گفتم یه خاطره از ژان پل سارتر

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

فیلسوف معروف فرانسوی قرن بیستم که زمانی از رادیو پیام شنیدم براتون تعریف کنم.
ژان پل سارتر به دلیل مشکلات مالی مدتی مجبور شد تو یک کارخانه مشغول به کار بشه. این در حالی بود که همه او رو می شناختند و به عنوان یک فیلسوف به شهرت رسیده بود. یکی از کارگرا که می خواست به اصطلاح سارتر رو دست بندازه و پیش بقیه کارگرا کنفت کنه، از اون پرسید: «آقای سارتر شما برای چی اینجا اومدی داری کار می کنی؟» سارتر صادقانه پاسخ داد: «برای پول!». کارگره که انگار جوابی رو که می خواست دریافت کرده بود، سریع گفت: «جالبه. شما با این شهرت و دبدبه و کبکبه داری برای پول کار می کنی در صورتی که من که یه کارگر ساده هستم، برای شرف و عزت و آبرو اینجا کار می کنم». سارتر به سادگی جواب داد: «دوست عزیزم شما درست می گی. هر کس برای بدست آوردن اون چیزی که نداره کار می کنه! ». و به نظر من، این بهترین جوابیه که به سؤالاتی نظیر اینکه «چرا درس می خونیم؟ چرا کار می کنیم؟ چرا... » می شه داد. موفق باشید.

[hiva60]

منم تجربه خودمو میگم (البته این گفته ها برای خودم صادقه و قصد پیشنهاد یا نصیحت ندارم)
انگیزه من از درس خوندن برای ارشد اول از همه، علاقه زیاد به کامپیوتر هستش و بعد رسیدن به هدفهایی که در آینده برای خودم در نظر گرفتم (شاید هم بهشون نرسم ولی با این وجود بازم میخونم) البته من دبیرم و درآمد نه چندان خوبی دارم. یعنی تاحدی احساس امنیت مالی می کنم.
ولی اگه درآمدی نداشتم چی؟ آیا بازم می خوندم؟ آیا تو این بازار آشفته امروزی انگیزه ای برای درس خوندن باقی میموند برام؟
ببینید دوستان، ادامه تحصیل و پول درآوردن یه رابطه کوچیکی با هم دارند (البته منظورم از ادامه تحصیل همون دانش ‏افزایی هستش نه مدرک افزایی) و اونم اینه که ادامه تحصیل شرط لازم برا پول درآوردن هست ولی شرط کافی نیست. شرط کافیش به چیزای زیادی بستگی داره، از شخصیت خود آدم گرفته تا شرایط اقتصادی مملکتی که توش هستیم
مثلا من خودم آدمی هستم که همش دنبال کارهایی می گردم که از حاشیه امنیتی بالایی برخوردار باشه که توی ایران فعلا فقط شغل کارمندی هستش. یعنی اگه من کارمند دولت نمیشدم خدا میدونه الان چه وضعی داشتم. اصلا نمیتونم دنبال کار آزاد باشم همش میترسم نکنه این کار نگیره بدبخت بشم! واسه همین با مدرک مهندسی پزشکی اومدم شدم دبیر برق!
آدم بشدت کمال گرایی هستم که خیلی خیلی خیلی بده. (البته الان خفیفتر شده و دارم درمانش میکنم!) یعنی یا باید کاری رو صددرصد درست انجام بدم یا اصلا انجامش ندم. بنابراین اگه کارمند نمیشدم ممکن بود بگم خب من که ادامه تحصیل دادم و لیسانس گرفتم، پس چرا کار برام نیست؟
ببینید ممکن بود استدلال اشتباه کنم و بگم چون درس خوندم و کاری ندارم پس درس خوندن فایده ای نداره، در حالیکه کارپیدانکردنِ من به خاطر داشتن حس کمال گرایی قوی هست که به مسائل روانشناسی برمیگرده و باید از اون طریق حل بشه. اگه این مشکل حل بشه من هم مثل بقیۀ افرادی که از یه جایی شروع کردن می تونم کاری دست و پا کنم.
خلاصه میخام بگم که اگه کارمند نمیشدم و بیکار بودم بازم به درس خوندن ادامه میدادم. چرا؟ چون کار دیگه ای نمی تونستم بکنم واین بهترین گزینه می بود. (لیستی از فواید و مضرات ادامه تحصیل رو فهرست میکردم و میدیدم که فوایدش بر مضراتش میچربه)
الان که می بینم اگه با خودم صادق باشم دلایل کارپیدانکردنم یکیش ترس و یکیش دانش کم در حرفه خودم و دیگریش تنبلی بود(زردآلو بیا گلو) که بایستی اول اینها حل می شدند و ربطی به ادامه تحصیل نداشت.
نتیجه این که با ادامه تحصیل و افزایش معلومات بهتر میشه کار پیدا کرد تا بدون اون.
یه چیزی هم بگم، درسته که درس خوندن و بالابردن رتبه علمی همیشه پول نمیاره ولی جایگاه انسان رو که به خاطر تفکرش اشرف مخلوقات شده خیلی متعالی میکنه و قدرت تفکر و تجزیه و تحلیلش رو در اکثر مسائل زندگی بالاتر میبره.
ببخشید طولانی شد.

[hadimaleki]

دیدید تولیدی هایی رو که کارگراشون بی انگیزه اندو به زور نون شبشون رو در میارن و کنار اونا یه سری تولیدی ها هستن میلیونی میارن
من درس خوندن رو شبیه اونا میدونم کسایی هستن به زور درس میخونن اونا مثل تولیدی های اول اند بی انگیزه مطمئنا هم به زور مدرک میگیرن و برای مدرک گرفتن میخونن
ولی کسایی که با انگیزه کارشون رو درس خوندن بدونند و پشتکار داشته باشند وبا این حرفا سرد نشن مطمئن باشند خدا اونقدر عادل هستش نتیجه ی تلاششون رو بده
ولی هرگز تخم مرغ هاتون رو یه جا نچینید

[Nima Masghadi]

(۲۶ تیر ۱۳۹۲ ۰۷:۰۱ ب.ظ)bita_it نوشته شده توسط:  به نظر من مشکل از رشتمونه!
مثلا یه عمران معماری مکانیک برق مدیریت حسابداری و .... اینا اگه ۲ تا نرم افزار یاد بگیرن کلی تو فیلد کاریشون شاخ میشن و میتونن ازش سالها استفاده کنن ولی حالا ما تو هر شاخه ای بخواهیم بریم هزار تا چیز هست که باید یاد بگیریم تازه هر روز یه چیز جدید تر میاد و سرعت تغییرات فوق العاده زیاده...به نظر من این جمله کاملا برای ما صدق میکنه ز گهواره تا گوی دانش بجوی نه بچه های پزشگی!
پس ما چه بخواییم چه نخواییم باید درس بخونیم وگرنه نمیتونیم تو دنیای کامپیوتر باقی بمونیم و باید باهاش خداحافظی کنیم...

مشکل از رشته مون نیست ! مشکل از خودمونه. پویا بودن یک رشته فوق العادست. این یعنی اینکه شما تا اخر عمرت از شغلت خسته نمیشی چون هر روز یه چیز جدید یاد میگیری و دائم یک کار رو انجام نمیدی.

[neilabak]

(۲۶ تیر ۱۳۹۲ ۱۱:۱۲ ب.ظ)Nima Masghadi نوشته شده توسط:  

(26 تیر ۱۳۹۲ ۰۷:۰۱ ب.ظ)bita_it نوشته شده توسط:  به نظر من مشکل از رشتمونه!
مثلا یه عمران معماری مکانیک برق مدیریت حسابداری و .... اینا اگه ۲ تا نرم افزار یاد بگیرن کلی تو فیلد کاریشون شاخ میشن و میتونن ازش سالها استفاده کنن ولی حالا ما تو هر شاخه ای بخواهیم بریم هزار تا چیز هست که باید یاد بگیریم تازه هر روز یه چیز جدید تر میاد و سرعت تغییرات فوق العاده زیاده...به نظر من این جمله کاملا برای ما صدق میکنه ز گهواره تا گوی دانش بجوی نه بچه های پزشگی!
پس ما چه بخواییم چه نخواییم باید درس بخونیم وگرنه نمیتونیم تو دنیای کامپیوتر باقی بمونیم و باید باهاش خداحافظی کنیم...

مشکل از رشته مون نیست ! مشکل از خودمونه. پویا بودن یک رشته فوق العادست. این یعنی اینکه شما تا اخر عمرت از شغلت خسته نمیشی چون هر روز یه چیز جدید یاد میگیری و دائم یک کار رو انجام نمیدی.

دوست عزیر این مدام آپدیت شدنه گاهی آدمو داغون میکنه! رشته های دیگم آپدیت میشن ولی اگه طرف خودشه آپدیت نکنه نابود نمیشه ،واگر آپدیت کنه یه امتیاز مثبته براش .ولی ما اگه آپدیت نکین خودمونو نابود میشیم اگه آپدیت کنیم یعنی به طور متوسط پیشرفت کردیم!.به خصوص تو برنامه نویسی که وایلاس تو این زمینه .

[esi]

این جمله از امام علی (ع) واقعا زیباست : " هیچ شرافتی بالاتر از علم نیست "
من ادعا کلاس و سواد و ... بخدا ندارم ، اما همیشه این حس رو داشتم که درس رو فقط برای پول و کار و یه شغل مناسب نمی خونم ، الانم مشغول کاریم که هیچ ربطی به درسم نداره و با درآمدش کم و بیش زندگی میگذره اما اصلا پشیمون نیستم که چرا درس خوندم، از خودم ناراحتم که چرا خوب نخوندم؛ اما فکر می کنم بهترین راه زندگی که خدا نصیبم کرد همین درس خوندن بوده .
واقعا دلم میخواد برای جایگاهی که دوست دارم تو راه علم برسم و از خدا همیشه همین آرزو دارم.
پول بخش مهمی از زندگیه اما همه زندگی نیست، داشتن علم و سواد بالا و علاقه به علم خیلی لذیذتر از داشتن یه خونه آنچنانی، یه ماشین پورشه خفن و .... هست برام، اما متاسفانه من هیچ کدوم رو نتونستم گیر بیارم فعلا !!! و به همین خاطر همیشه آرزوم از خدا اینه که کمک کنه به هدفم برسم ( مرتبه علمی که بهش علاقه دارم)

[abraham]

(۲۶ تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۲۳ ق.ظ)Amir V نوشته شده توسط:  یکی از فامیلای ما یه سال از من بزرگتره دیپلم ردیه.
بعد زده تو کار پوشاک و تولیدی و ...

چند شب پیش افطاری دعوت بودیم جایی منو دیده میگه امیر چه خبر چیکار میکنی؟ گفتم هیچی از مهر میرم دانشگاه واسه فوق لیسانس.
گفت خب بعد دانشگات چقدر در میاری؟ منم یکم فکر کردم گفتم یکم کلاس بزارم و اینا گفتم ۳ ۴ تومن ایشالا در میاد اون موقع.
گفت واسه ۳ ۴ تومن این همه زور زدی درس خوندی؟؟ من الان دارم ۶ تومن در میارم! :O

منم زبونم قفل شد دیگه موندم چی بگم... طرف یه سال از من بزرگتره، خونه داره(البته خونش یه آپارتمان کوچیکه ولی بالاخره داره)، ماشین داره، زن داره، بچش هم تو راهه. ولی دیپلم هم نداره!
اون وقت من...

البته اینطور نیست که هر کی درس نخونده از اونی که درس خونده موفق تره، ولی به هر حال توی کشور ما نمونه های خیلی زیادی وجود داره.
دلیلش رو هم نمیدونم.

ببین دوست عزیز
من قبلا هم گفته بودم ما درس نخونده ایم اصلا کار به دیگران ندارم من خودم رو میگم من امسال فارغ شدم وقتی میام فکر میکنم می خوام کار کنم میبینم موقعیت های زیادی وجود داره ولی چون من بی سواد ام نمی تونم کار کنم
تو شهر من سه محصول رونق داره شاید پر رونق ترین محصولات کشاورزی هستن اینا:۱)پسته۲)زعفران۳)گردو

مردم شهر من یا اصلا پدر خودم موقعی که می خوان رعفرون برداشت کنن زعفرون رو پس از چیدن که زمان زیادی میگره رو میچینن و بعد با دست روش سنتی پاکش میکنن و بعد میفروشن شهر من زرند قطب رعفران جنوب کشوره تا به حال کسی نتونسته دستگاهی بسازه که زعفران را پاک کنه البته مشهدی ها ساختن شنیده ام دقت بالایی نداره حالا ساخت این دستگاه به رشته ما ربط داره باید دستگاهی بسازی که بینایی داشته باشه همون هوش مصنوعی که من قادر نیستم اگه بلد بودم و می ساختم مطمئنا درامد خوبی برام داشت حداقل چند تایی از ان رو آشناهای خودمون میخریدن.البته اگه بتونیم دستگاهی بسازیم که رعفران را درو کنه که دیگه خیلی بهتره البته بادقت بالا که به بوته ضربه نزنه .اخه چیدن زعفران کمر ادم رو میشکنه.

گردو دستگاه هایی وجود داره برای کندن پوست گردو اما برای گردو هایی که پوست کلفتی دارن (البته دقت خوبی ندارن)و برای گردو هایی که کاغذی هستن اصلا خوب نیست پوست انها رو میشکنه و بعد اب میره داخلش که ساخت این دستگاه به رشته ما ربط زیادی داره باز هم بینایی ماشین

و برای پسته هم که پر رونق ترین محصول شهر ما هست هم بعضی جاها مشکلاتی وجود داره من همیشه دوست داشتم بتونم این مشکلات رو حل کنم ولی چون علم ام پایینه نمی تونم

حالا اگه زمانی یه آدم باسواد پیدا بشه بتونه این مشکلات رو حل کنه خیلی پول درمیاره.الان پشیمونم زمانی که من هوش رو پاس می کردم چرا دنبال بینایی ماشین و پردازش تصویر نرفتم خداییش وقت هم داشتم.
حالا ببینید شما هم مثل من درس خونده اید یا نه ؟

درس خوندن این نیست که بتونه بگی انتگرال ایکس چند میشه؟اینه که بتونه انتگرال رو به صورت عملی جایی بکارش ببری .
والا من هنوز نفهمیدم چرا من اینقدر ریاضی خوندم تو دانشگاه؟امید وارم شما فهمیده باشین

من خودم بعضی اوقات خرید و فروش دارم ولی هیچ موقع دوست ندارم شغل ثابتم باشه همین قدر هم از مجبوری انجام میدم
کاسب کارها البته نمی خوام توهین کنم بعضی هاشون هنگام کارشون نه ناموسی میشناسن،نه دوست و آشنایی،نه پیغمبری کلا هیچی به جون همه شون قسم دروغ می خورن به قول خودشون اگه نخورن نمی تونن نون در بیارن.نمی دونم شاید با انهایی که من کار کردم این طوری بودن.به هر حال هر شغلی معایبی هم داره.
دوست عزیز درسته پول کلید حل خیلی از مشکلات است ولی بدون کلید حل تمام مشکلات نیست

[sd_javadi]

من س.سعید حاجی سید جوادی رتبه ۱ کنکور علوم کامپیوتر ۹۱ ، دانشجوی ارشد فعلی دانشگاه امیرکبیر و مدیر تنبل اسبق مانشت،

موضوع انشا : چرا درس میخوانید ؟

(با لحن بچه های ابتدایی که پای تخته انشا میخونن، بخونید)

من درس می‌خوانم چون میخواهم به این موضوع مهم که برای آینده ام چه کار میخواهم بکنم ، دو سال دیرتر فکر کنم.
من درس می‌خوانم چون میخواهم دو سال دیرتر به خدمت مقدس سربازی بروم .
من درس می‌خوانم تا فامیل یا آشنایی که مرا دید گیر ندهد به ادامه تحصیل بنده و این جمله کذایی "تو با این همه هوش و استعداد حیفه آخه ادامه ندی، حیفه ها " دز مغز من تراشکاری نکند.
من درس می‌خوانم تا فامیل و همسایگان و دوستان همگی فکر کنن که چه آدم موفق و خفنی هستم.
من درس می‌خوانم تا فردا روزی که خواستم بروم خواستگاری بگویند فلانی عجب آدم موفق و خفنی است .
من درس می‌خوانم تا نقص های ظاهری خودم را با مدرک های فراوان بپوشانم تا شوهر مناسبتری گیرم بیاید.
من درس می‌خوانم تا به جای مسئولیت پذیری برای استقلال فکری و مالی ، در ته کلاس درس یا چرت بزنم یا رکورد Angry Birds !
من درس می‌خوانم تا تکالیف درسیم را از سولوشن های اینترنتی یا دوستان به اصطلاح خرخوان کپی کنم و با هزار کلک و تقلب به دروغ مدرک بی ارزش بگیرم.
من درس می‌خوانم تا ظهرها غذای مفت دانشگاه را بخورم و شبها در خوابگاههای مفت با دوستانم PES بازی کنم و با اینترنت پرسرعت سریالهای Fringe و Game of thrones و ... دانلود کنم .
من درس می‌خوانم تا فکر کنم بعد از مدرکی که گرفتم ، فرش قرمزی از دم در دانشگاه تا دم در موسسه تحقیقاتی خیلی خفن و کاربردی و مهم مخابرات و شهرداری و سایر سازمان های دولتی که شب و روز فحششان میدهیم پهن شده باشد،
من درس می‌خوانم تا به بهانه زمانی که برای درس خواندن گذاشته ام ، یک زبان برنامه نویسی و یک خط کد بلد نباشم ولی انتظار درآمدی هنگفت داشته باشم.
من درس می‌خوانم که با مدرکی که گرفتم بتوانم به دیگران درس بدم که آنها هم مثل من درس بخوانن !!!

[sepand]

(۲۶ تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۲۳ ق.ظ)Amir V نوشته شده توسط:  یکی از فامیلای ما یه سال از من بزرگتره دیپلم ردیه.
بعد زده تو کار پوشاک و تولیدی و ...
گفت خب بعد دانشگات چقدر در میاری؟ منم یکم فکر کردم گفتم یکم کلاس بزارم و اینا گفتم ۳ ۴ تومن ایشالا در میاد اون موقع.
گفت واسه ۳ ۴ تومن این همه زور زدی درس خوندی؟؟ من الان دارم ۶ تومن در میارم! :O
طرف یه سال از من بزرگتره، خونه داره(البته خونش یه آپارتمان کوچیکه ولی بالاخره داره)، ماشین داره، زن داره، بچش هم تو راهه. ولی دیپلم هم نداره!

دلم خیلی واسه این فامیلتون سوخت چون هیچوقت نتونسته لذت حل کردن یک مساله و ایده پردازی کردن واسه ارائه راه حل های خوب را تجربه کنه چون هرگز نتونسته لذت شب بیداری واسه اتمام یک پروژه و کلی بدوبیراه گفتن به استاد اون درس ر ا تجربه کنه...
دلم واسه این فامیلتون میسوزه که نتونسته هرگز لذت دوستی ها و با هم بودن های دوره دانشجویی را تجربه کنه و هرگز نمیتونه لذت تشویق شدن در اتاق سمینار پس از پایان یافتن یک دفاعیه بی نقص را تجربه کنه...
دلم واسه این فامیلتون میسوزه که هیچوقت نمیتونه دانشجوی ارشد باشه و لذت ببره از تحقیق و مطالعه و اکسپت کردن مقاله هاش پس از کلی زمان گذاشتن و هرگز هرگز هرگز نخواهد توانست یک انسان تولید کننده باشد و همواره یک فروشنده بی سواد باقی خواهد ماند و پس فردا در اینده ای نه خیلی دور فرزند شما به پدری چون شما بسیار افتخار خواهد کرد و شما میتونید خیلی توی درس و زندگی راهنمای بهتری برای فرزندتان باشید نسبت به این فامیلتون که احتمالا فرزندش همیشه ارزو خواهد کرد که کاش بابای من هم مثل عمو امیر فرهیخته و باسواد بود و میتونست کمکم کنه
همه چی پول نیست دوست گرامی
شما به ایندتون فکر کنید و به اینکه فرزندتون به یک پدر بی سواد میلیاردر نیاز بیشتری دارد یا به یک پدر فرهیخته با درک و فهم و باسواد و خلاق که خب واسه نون شبش هم نمانده است ( هیچ کس با مدرک ارشد از یک دانشگاه نسبتا خوب بی کار نخواهد ماند و حداقل کاری که برایش حتما هست تدریس است)

در نهایت دیگه پر حرفی نمیکنم ولی خیلی مشخصه به نظر من که این فامیلتون از روی حسادت شدید به موقعیت شما لب به سخن گشوده است چون تمسخر فقط کار انسان های ناکام و شکست خورده است که ارزو دارند جای کسی باشند ولی چون نمی توانند طرفشان را به سخره میگیرند

---

(۲۶ تیر ۱۳۹۲ ۰۶:۲۹ ب.ظ)ehsan2010 نوشته شده توسط:  میخونیم چون عشقمون درس خوندنه
چون این راه رو دوس داریم
توی زندگی عاشق پی معشوقش میره
زندگیش رو در راه عشقش میده
ما هم عاشقانه تمام زندگیمون رو در این راه خواهیم داد ، ۸ ماه ارشد که چیزی نیست....

بزرگترین لایک دنیا واسه این گونه اندیشیدن را من به شما میدم دوست گرامی
خیلی به دلم نشست حرفاتون
منم همیشه همینو میگم ولی کسی نمیفهمه چی میگم
ولی امروز من فهمیدم شما چی میگی

---

(۲۷ تیر ۱۳۹۲ ۰۳:۰۱ ق.ظ)sd_javadi نوشته شده توسط:  من س.سعید حاجی سید جوادی رتبه ۱ کنکور علوم کامپیوتر ۹۱ ، دانشجوی ارشد فعلی دانشگاه امیرکبیر و مدیر تنبل اسبق مانشت،

موضوع انشا : چرا درس میخوانید ؟

(با لحن بچه های ابتدایی که پای تخته انشا میخونن، بخونید)

من درس می‌خوانم چون میخواهم به این موضوع مهم که برای آینده ام چه کار میخواهم بکنم ، دو سال دیرتر فکر کنم.
من درس می‌خوانم چون میخواهم دو سال دیرتر به خدمت مقدس سربازی بروم .
من درس می‌خوانم تا فامیل یا آشنایی که مرا دید گیر ندهد به ادامه تحصیل بنده و این جمله کذایی "تو با این همه هوش و استعداد حیفه آخه ادامه ندی، حیفه ها " دز مغز من تراشکاری نکند.
من درس می‌خوانم تا فامیل و همسایگان و دوستان همگی فکر کنن که چه آدم موفق و خفنی هستم.
من درس می‌خوانم که با مدرکی که گرفتم بتوانم به دیگران درس بدم که آنها هم مثل من درس بخوانن !!!

خیلی قشنگ نوشتین من مصاحبتونم خواندم کلا به نظرم ادم جالبی هستین شما
موفق باشی همیشه دوست گرامی

[To-67]

نه انگار ایندشو از الان تخمین زده مبارکه