زمان کنونی: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۲:۲۵ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)

ارسال: #۷۶
۲۷ تیر ۱۳۹۲, ۰۷:۲۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۷ تیر ۱۳۹۲ ۰۷:۳۸ ب.ظ، توسط jahani.)
RE: چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
(۲۵ تیر ۱۳۹۲ ۱۱:۳۵ ب.ظ)k_111 نوشته شده توسط:  
(25 تیر ۱۳۹۲ ۰۹:۵۵ ب.ظ)mohsen f نوشته شده توسط:  دقیقا هیچ لزومی نداره
در بهترین حالت یه مهندس نزم افزار باید ایده داشته باشی و بتونه اونو پیادش کنه
حتی اگه کد نویسی هم فول باشی
فرض کن c کار کرده باشی و نیاز به جاوا داشته باشی باید بری جاوا یاد بگیری
حالا دوباره فرض میکنیم واسه پروژه و ایده ی دیگه ای نیاز به پایتون داشته باشی که کمتر کد بزنی دوباره باید بری دنبال پایتون
بعدش این پروژه پیاده سازی بشه و موفق هم باشه و بگن اینو تحت وبش کن با php...
هرچند میشه همه چیزو یاد گرفت ولی خیلی خیلی بیشتر زمان بره و به هر صورت نمیشه مهارت یه برنامه نویس که چند سال روی یه زبان کار کرده یه شبه بدست بیاری

ولی یه مهندس نرم افزار اگه بتونه یه ایده رو پیاده سازی کنه
uml بکشه
و دید ادراکی از پروژه رو به خوبی پیاده سازی کنه
(و با مفاهیم کلی برنامه نویسی آشنایی داشته باشه)
بعد از اون مرحله این ایده رو میده به یه تیم برنامه نویسی تا واسش کد بزنه
در حقیقت هنر یه مهندس نرم افزار اینه

در غیر اینصورت زیادن کسایی که رشته های دیگه خوندن یا حتی در حد فنی حرفه ای درس خوندن ولی کد نویسیشون خیلی خیلی عالیه
حقوق یه برنامه نویس هم خیلی ایده آل نیست.

اگه هم کد نویس فول باشی و هم ایده و خلاقیت خوبی داشته باشی این میشه ایده آل

امیدوارم همینطوری و بدون برنامه نویسی بتونی مهندس نرم افزار خوبی بشی
فقط ۱۰ سال دیگه بیا روشش رو بگو که بقیه هم فیض ببرن(به قول معروف بنز سوار شدی یه بوق هم برای ما بزن)
من الان مدتهاست که دیگه برنامه نویسی نکردم ولی تو بزرگترین پروژه نرم افزاری تاریخ کشور دارم کار میکنم. اونجا تحلیل میکنم تست میکنم و خیلی کارهای دیگری که یه مهندس نرم افزار باید انجام بده. البته هیچ وقت کد نمیزنم. بیشترم هم ناظر کیفی هستم. خواستم بگم اون چه که مهندس نرم افزار وهر مهندسی باید بیشتر از همه بلد باشه روش حل مسئله و مواجه شدن با مسئله هست. مشکل بسیاری از مهندسین امروزی ما اینه که همیشه همه چی رو اماده جلوشون گذاشتند و صرفا یه مشت دستور بگیر هستند و خلاقیت تو دانشگاه ها مرده..
مهندس نرم افزار باید یاد بگیره خلاقیت داشته باشه، باید یاد بگیره مشکلات رو شناسایی کنه ریشه اونا رو پیدا کنه بعد دنبال بهترین راه حل برای اون باشه. لزوما بهترین راه حل این نیست که خودت بشینی کد بزنیSmile کد زن تا دلت بخواد امروزه زیاده ولی کسی که بتونه فکر کنه و حل مشکل کنه نایاب شده چون خلاقیت مرده... البته توان برنامه نویسی داشتن مثل یک ابزار خوب در دست مهندس نرم افزار هست که میتونه خیلی جلو بیاندازه اونو. ولی اگه بدونه چطور از این ابزار استفاده کنه.

(۲۶ تیر ۱۳۹۲ ۰۸:۰۴ ب.ظ)persian_boy نوشته شده توسط:  سلام. دیدم بحثتون حسابی گرمه. گفتم یه خاطره از ژان پل سارتر

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

فیلسوف معروف فرانسوی قرن بیستم که زمانی از رادیو پیام شنیدم براتون تعریف کنم.
ژان پل سارتر به دلیل مشکلات مالی مدتی مجبور شد تو یک کارخانه مشغول به کار بشه. این در حالی بود که همه او رو می شناختند و به عنوان یک فیلسوف به شهرت رسیده بود. یکی از کارگرا که می خواست به اصطلاح سارتر رو دست بندازه و پیش بقیه کارگرا کنفت کنه، از اون پرسید: «آقای سارتر شما برای چی اینجا اومدی داری کار می کنی؟» سارتر صادقانه پاسخ داد: «برای پول!». کارگره که انگار جوابی رو که می خواست دریافت کرده بود، سریع گفت: «جالبه. شما با این شهرت و دبدبه و کبکبه داری برای پول کار می کنی در صورتی که من که یه کارگر ساده هستم، برای شرف و عزت و آبرو اینجا کار می کنم». سارتر به سادگی جواب داد: «دوست عزیزم شما درست می گی. هر کس برای بدست آوردن اون چیزی که نداره کار می کنه! ». و به نظر من، این بهترین جوابیه که به سؤالاتی نظیر اینکه «چرا درس می خونیم؟ چرا کار می کنیم؟ چرا... » می شه داد. موفق باشید.
خیلی دوست دارم باهات مخالفت کنم ولی متاسفانه حرفت حقیقت دارهSmile بسیاری از ما از درس خواندن به دنبال اون چیزی هستیم که نداریم و یا نداشتیمSmile به دنبال رسیدن به ارزوهامون. ولی سوال اینه ایا همه ارزوهامون در گرو درس خوندن هست؟ من یکی بعید میدونم...

من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم تو خواه پندگیر خواه ملال
۷
۲
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mohsen f , luna , persian_boy
ارسال: #۷۷
۲۷ تیر ۱۳۹۲, ۱۰:۴۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۷ تیر ۱۳۹۲ ۱۰:۴۲ ب.ظ، توسط esi.)
چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
خیلی بده که بعد ۴و۵ سال درس خوندم هنوز ندونم برای چی دارم می خونم
دارم واسه خودم می خونم و یا مثل انشا اون دوستم دارم برای دیگران می خونم !!
مگه میشه آدم راهی رو برو ولی ندونه برای چی از اون راه رفته و هدفش چی بوده که پا به اون راه گذاشت ! اما انگار شده .
واقعا تعریف من از درس خوندم چیه ؟؟ به چی می تونم بگم خوب درس خوندن ؟ چه هدفی از درس خوندن هدف درستیه ؟
امیدوارم من هم بتونم به جواب سوالام برسم، گرچه دلایل و اهداف برای خودم دارم اما همه ما جایز الخطا هستیم و امیدوارم اهداف درست، منطقی و آینده نگرانه، انسان دوستانه و مقدس باشه.
سوالات زیاده، مخصوصا الان که درگیر درسیم و از طرفی هم هر روز داره ابهامات بیشتر میشه و سوالات هم مسلما بیشتر، امیدوارم بتونم به جواب سوالام برسم.
اما فقط به این اعتقاد دارم که کسب علم باید در جهت ارتقاء انسانیت، اصلاح نفس، کمک به دیگران و در جستجوی حقیقت باشه، جستجو حقیقت همیشه واسه من یکی بهترین دلیل برای ادامه تحصیل بوده.

من هم ۲و۳ سالی هست که واقعا با خودم درگیرم که واقعا این چیزی که من دارم دنبالش می کنم رو می تونم اسمش رو کسب علم و درس خوندن بذارم ؟ آیا گرفتن مدرک دلیل بر کسب علم هستش !!؟؟ ایا واقعا من با گرفتن مدرک به هدفمم می رسم ؟؟

اصلا یکی بهم کمک کنه بگه چرا من این حس رو دارم : "هیچگاه از نحوه درس خوندنم راضی نبودم، یعنی واقعیت هم این است که من دنبال علم نبودن در پی توجیچ راه اشتباه خودم بودم و یا توجیچ و قانع سازی خودم که به ظاهر دنبال علم هستم فعلا !! همیشه شرایط ساز مخالف زده و همیشه درگیر کار و مسائل کاری بودم، ولی باید رو راست بود ، من از وقتام نتونستم استفاده واقعی و کافی رو ببرم یعنی راحت بگم تنبلی کردم، سستی کردم و غفلت و حاصل اون هم نارضایتی الان منه، خدارو شکر، مشکل از من بوده که نتونستم به اون چیزی که واقعا دوست دارم برسم و به اون اندازه تلاش نکردم .
همه مشکلات دارن اسی، خیلی ها درگیر کار و درسن با هم، خیلی ها مشکلات دیگه ای دارن که وقت زیادی می گیره، اما همه این ها آیا دلیل بر غفلت و درس نخوندم و نرسیدن به اون هدف و جایگاه مد نظر هستش ؟؟؟
برو داداش، تو تلاش نکردی الان دنبال بهانه ای ، برو اسی، گرچه علاقه داری اما تلاشت به اندازه آروزهات نیست، این کاره نیستی اسی (متاسفانه) "

این حقیقته، پس الهی تو مدد کن.

حرفی برای گفتن نیست .... باید تلاش کرد وبس .
۴
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mohsen f , ana_12345
ارسال: #۷۸
۲۷ تیر ۱۳۹۲, ۱۱:۰۳ ب.ظ
RE: چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
(۱۹ تیر ۱۳۹۲ ۱۰:۴۰ ب.ظ)mohsen f نوشته شده توسط:  یه سوال مهم چند وقت ذهنم رو درگیر کرده
مخاطب من دوستانی هستند که ارشد قبول شدن و جزء مدیران مانشت هستند
نمیدونم چرا حس میکنم خیلی از شما یطوری پشیمون شدین از ارشد
شاید انتظارتون از مدرک کارشناسی ارشد خیلی بیشتر از این حرفا بوده و به اون نرسیدین
خیلی وقتا مطالب انتقاد گونه در این مورد مینویسین که آدم رو نا امید میکنه
میشه یکم در این مورد توضیح بدین
ادامه تحصیل خوبه ؟ خوب نیست؟ اگه خوب نیست چرا خوب نیست؟

من تقریبا به جواب سوالام رسیدم...
متاسفانه حدسم درست بود Exclamation
فکر میکنم اگه بخوام جمع بندی کنم :
اونایی که این راه رو طی کردن توقعاتشون برطرف نشده ( به دلایل مختلف )
و اونایی که اول راه هستن خیلی خیلی امیدوار ترن.
۰
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: سجاد۶۷
ارسال: #۷۹
۲۸ تیر ۱۳۹۲, ۱۲:۱۶ ق.ظ
چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
بعضی وقت ها باید حد استانه ای رو برای انجام یک کار در نظر گرفت. همیشه جلو رفتن بدون تامل باعث سرریزی میشه.
جایی در همین مانشت مطلبی خوندم که نوشته بود، عموما در جاهای دیگر (جاهای بدرد بخور و خارج از ایران) وقتی مدرکی دال بر کارشناس بودن در یک موضوع به فردی داده شود، بعد از آن فرد نیاز خودش رو در بازار کار جستجو خواهد کرد و در پی هدفش در بازار کار راه میافتد؛ تا آنجا که دیگر با دانش فعلی اش نتواند نیاز های خودش را در بازار کار تعالی ببخشد و باز برمیگرده به محیط دانشگاه برای فراگیری ادامه یا نقطه ای قبلا قطع شده بود(دوره های کارشناسی ارشد). و این روند در صورت لزوم برای مقاطع دیگر هم به همان صورت هست. در یکی از برنامه های تلویزیونی داشت صحبت میکرد که در بعضی کشور های اروپایی والدین تا ۱۸ سالگی وظیفه دارند خرج دادن فرزندانشون رو برعهده بگیرند، بعد از آن سن باید ۴۰% هزینه ها رو خود فزرندان بدست بیارند و والدین "وظیفه" ندارند، اگر هم کمکی بکنند بصورت "لطف" هست. اما در اینجا ۲۲ سال طول میکشه که یک فرزند لیسانسش را بگیرد(حالا بحث من سر کسانی نیستند که همزمان با درس کار هم میکنند و ...که در این صورت در آینده مشکل کمتری دامن گریشان است). بعد از اتمام این تحصیلات **با توجه به کمبود شرایط کسب و کار و آرمانگرایی های الکی تنها راهی که پیش روی خود میبیند ادامه تحصیل است. در صورت قبولی باید ۳ سال دیگر درس بخواند تا کارشناسی ارشدش عایدش شود( تنها یک مدرک!)، بعد از اتمام پایان دوره باز با توجه به تفکر اشتباه به قسمت ** برمیگردد و قصد خواندن در دکترا را دارد. در هرصورت سربازی در این بین ۲ سال دست و پاگیر میشود.خب حالا ما یک جوان ۲۷ ساله داریم(شرایط ایده آل بدون پشت کنکور بودن و ...) که تنها چیزی که باید بهش افتخار کند مدرک کارشناسی ارشدش است! یعنی واقعا همین؟ پس کار چی؟
من در این متن خودم هدف نامشخصی از اون جوان ۲۷ ساله میبینم. آرمانگرایی و توجه به حرف های اطرافیان تنها عمرش رو هدر داده. شرایط جامعه و بیکاری بی تاثیر نیست اما برای تصمیم گیری یک فرد بیشترین تاثیر رو نداره.
یکی از انگیزه های درس خوندن پیدا کردن کار مناسبی برای گذران وضعیت زندگیه، اما واقعا خیلی از کارها رو میشه در همون پایان لیسانس انجام داد. اما این رو ما نمیخوایم بفهمیم.
اگه تلاش کنیم، اما ندونیم هدف از تلاشمون چیه(ندونیم شاید بعد از این همه تلاش فقط سرریزی عایدمون میشه)، میشیم همون جوان ۲۷ ساله (یا شاید بیشتر)با مدرک کارشناسی ارشد!

پ.ن : نمیدونم اصلا این مطلبی که نوشتم ربطی به سوال پرسیده شده داشت یانه، اما در هرصورت من به این صورت به قضیه نگاه کردم.

ای درد توام درمان در بستر ناکامی .... ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
۴
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mohsen f , negin90 , سجاد۶۷ , neilabak , zahra 67 , One Minute , fatima.sr68
ارسال: #۸۰
۲۸ تیر ۱۳۹۲, ۰۱:۱۶ ق.ظ
چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
خیلی دوست داشتم کلا تو این بحث درگیر نشم ولی احساس میکنم یه چیزی این بحث داره که منو هی به سمت خودش میکشه. خیلی از شما من رو به عنوان مشاور کنکور میشناسید و احتمالا از چهره واقعی من چندان خبری نداری (جز تعداد محدودی) و نمیدانید که اصلا چی هستم و نظر واقعیم راجع به درس خوندن چیه...
موقعی که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم یکی از بچه های سال پایینی ازم دعوت کرد تو جشن مربوط به ورودی های جدید (سال ۸۹) به عنوان یه پیشکسوت و یه سال بالایی برای این سال پایینی ها یه چند دقیقه سخنرانی داشته باشم... اون موقع ها بدجور گیر کتاب بابای دارا و بابای ندار بودم... رفتم بالای تریبون گفتم من به شما سال پایینی ها چهار تا نصیحت دارم...
نصیحت اولم اینه که خر نباشید... یهو چشمهای همشون گرد شد بعضیهاشون اخم و تَخم کردند که چی میگه این... گفتم یه آقایی بود که خری داشت . این خره به هیچ صراطی دل به کار نمیداد. تا اینکه این اقایه فهمید این خر به خوردن هویچ علاقه ی وافری داره. یه روز هویج رو در جلوی این خر گرفت دید خره به هوای گرفتن هویچ شروع به راه افتادن کرد. خلاصه کار این صاحب خر این شد که هر روز هویج رو جلوی چشم این خر میگرفت و بار سنگین بار اون میکرد و اونو از هر مسیری میکشوند و خر بدبخت همه این سختی ها رو طی میکرد تا به هویج برسه... یه روزی این صاحب خر مرد و صاحب بعدیش هویج رو داد این خر خورد.. خر دیگه حرکت نکرد چون به هدفش رسیده بود و هدفی نداشت... اخر سر خر از بس حرکت نکرد صاحب جدیدش قربونیش کرد.... بهشون گفتم تحصیل تو ایران متاسفانه شده هویچ برای دانشجوها... از ابتدایی به راهنمایی از راهنمایی به دبیرستان از دبیرستان به لیسانس و از لیسانس به فوق و گاهی حتی از فوق به دکترا... بی انکه بدانیم برای چی داریم درس میخوانیم به دنبال یه هویج زندگیمون داریم میریم... بهشون گفتم همینجا همین اول راه مشخص کنید چرا دارید درس میخونید و خواهش میکنم خر نباشید.چون یه وقتی به خودتون میاین که هویج رو خوردین و هدفی برای ادامه زندگی ندارین....

تو دوره ارشد وقتی قیافه تک تک اونهایی رو میبینی که اومدند دانشگاه ارشد ذوق رو تو چشمهاشون میبینی. به خصوص اگر از یه دانشگاه ضعیفتر در یک دانشگاه بهتر قبول شده باشند با کلی ذوق و شوق اونجا وارد میشن و کلی انگیزه دارند. همشون همون اول راه میخوان اقلا چند تا مقاله بدن... اما اون وسطای راه وقتی تو صورتهای خسته شان نگاه میکنی یه بذری از نا امیدی تو چهره ها میبینی... بعضی ها که هدفشون از قبل مشخصه مصممتر از همیشه تا به انتهای راه میرن ولی اونهایی که میخوان ایران بمونند معمولا دچار فقدان انگیزه فراوان میشوند. اینکه اصلا چرا باید فوق بگیرم؟ اونهایی که میخوان دکترا بگیرن هنوز بارقه ای از امید دارند، اونهایی که میخوان برن خارج باز امیدشون بیشتره اما اونهایی که سقف ارزوهاشون ارشد بوده حس میکنند چه پوچ بود این همه راه و حالا که ارشد گرفتیم اصلا که چی؟....

ادمهای مشاور از همه ادمها زندگی جالبتری دارند. اونجا که میشنوند ارزوهای ادمهای دیگر رو و باید لبخندی مصنوعی تحویلشان بدن و ناامیدشان نکنند. اونجا که تک تکشون میگن میخوام دکتر بشم که استاد دانشگاه بشم... تو دلت با خودت میگی مگه چند تا استاد دانشگاه میخواد این مملکت؟ اصلا که چی؟ سال به سال هزار تا دکتر تحویل بدیم که اینا برن دانشگاه جدید بزنیم و همین طور بیشتر دانشچو بگیریم که تحصیل کرده ها بیشتر بشن که بیشتر صادر کنیم خارج؟ یا بیشتر استاد دانشگاه داشته باشیم؟ پس ثمره ی این همه مدرک و انی همه تحصیل کرده چی شد؟ پس اینها کجای صنعت قرار دارند؟ تو دل خودم میگم واقعا ببین این استاد دانشگاه بودن با ما چه ها که نکرده....

تا همین چند ماه پیش فکر میکردم خوندن ارشد بیخودترین کار زندگیم بود... فکر میکردم میشد هزارتا کار دیگر بکنم و ارشد نخونم... ولی حقیقتیست که نمیتونم منکرش بشم. اگر ارشد نمیخوندم اصلا با کنکور اشنا نمیشدم. اگه با کنکور اشنا نمیشدم مشاور نمیشدم و اگر مشاور نمیشدم هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت نمیفهمیدم چی تو زندگیم دوست دارم و چی برام مهمه...
تا اینجا احتمالا همه ی شما از حرفهای من برداشت کردید که ارشد خوندن واقعا بیفایده و پوچ و بی معنی است اما اینارو گفتم برای اینکه حرفم رو بزنم...
(سوره اعراف ایه ۱۶): (شیطان) گفت: اکنون مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین میکنم.
سپس از پیش رو و از پشت سر، از طرف راست و از طرف چپ آنها ، به سراعشان میروم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت.

حقیقت زندگی امروزی ما اینه که نه تنها کنکور، نه تنها درس، نه تنها کار، بلکه به هر کاری که میریم زود ناامید میشیم، زود ایه یاس میخونیم که تهش که چی.. گذشتمون رو یادمون میره که اصلا از کجا به اینجا رسیدم.. یادمون میره سقف آرزوهای دیروزمون چی بوده.. یادمون میره تا همین دیروز ارزو داشتیم لیسانس بگیریم حالا داریم فوق میگیریم... یادمون میره کار داشتن ارزومون بوده حالا دغدغه ما شده که درآمدمون کافی نیست و باید کارهای بیشتری انجام بدیم... انسان همیشه همین بوده ..ریشه کلمه انسان از نسی میاد که معنیش به معنای فراموشکار میباشد... ما همیشه ناسپاس هستیم و هیچ وقت شکر نمیکنیم...


ارشد خوندن یه بخش کوچکی از زندگی پر پیچ و خم ما هست. یکی از ارزوهای زندگیمون که ممکنه یه روز به تحقق بپیونده... تو این زندگی ممکنه خیلی ارزو داشته باشیم. همین ارزوهاست که به ما نیرو و امید به زندگی میده...خیلی از ما شاید هنوز ندانیم از زندگی چی میخواهیم . شاید دوران ارشد باعث بشه بهتر بفهمیم که تو زندگیمان چی میخواستیم... لااقل اگر بدانیم چی میخواهیم تو زندگیمان شاید این فرصت را بتونیم به خودمان بدیم که تو راه زندگیمون تلاش کنیم. من نمیگم تنها راه این که بفهمیم تو زندگیمون چی میخواهیم اینه که درس بخونیم برای دانشگاه اما میگم اینم که درجا بزنیم و وای بستیم و فکر کنیم و فکر کنیم و فکر کنیم تا ببینیم از زندگی چی میخواهیم ما رو هیچ وقت به اون چیزی که میخواهیم نمیرسونه.... ادم باید حرکت داشته باشه... تو حرکت به سمت موفقیته که میتونی به موفقیت برسی. البته لزوما حرکت درس خوندن برای دانشگاه نیست..
من چند ماهی میشه که تفکرم تو زندگی رو عوض کردم و اعتقاد دارم انسان باید تا لحظه اخر عمرش از تکاپو دست نکشه... از نظر من نه تنها باید ارشد خوند بلکه شاید حتی باید دکترا هم گرفت. منتها برای اونی که درس رو دوست داره و ارزویش درس خوندنه برای اونی که همیشه دنبال دانش افزودن خودش بوده... انسان همیشه باید در راه ارزوهایش تلاش کنهSmile اگر ارزوی جز درس خوندن داری ارشد رفتن بیهوده ترین کار دنیاست.. حرف اخرم اینه. دنبال ارزوهاتون باشید. بهترین و سریعترین راه رو برای رسیدن بهش پیدا کنید (حتی اگر ارشد خوندن راهی برای رسیدن به ارزوتون باشه ولی درس خوندن رو دوست ندارید باز ارشد بخونید) اگر به ارزوهایتان نرسید و اگر از توانایی هایی که دارید استفاده نکنید نه تنها تو این دنیا سرخورده میشی بلکه اون دنیا هم دهنمون رو سرویس میکنند که چرا کفر نعمت کردید...و در اخر این که هیچ وقت فراموش نکنید که اگر روزی به ارزوهاتون رسیدید شکر گزار باشید...یا حق

من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم تو خواه پندگیر خواه ملال
۲۷
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ana_12345 , ehsan2010 , luna , PanizIr , sybarite , mhd3 , ندا۱ , sir_ams , silver_0255 , sellena , A.iman , mahkaameh , persian_boy , mohammad8 , Amir V , saaraa , bita_it , zahra 67 , سجاد۶۷ , neilabak , m_molodi , atenaa , arash.k , x86 , Engineer , nazibahar , cs03 , maneshty , maryam banoo , Mänu , sahar_2000 , k_111 , student_92 , momonia , Mehman , summer_girl , One Minute , killerphp , Mehrdad7soft , zahra_ce87 , ali ghaemi , پروفسور , mahdi20 , mahyamk , matt2007 , Itstudent87 , Aurora
ارسال: #۸۱
۲۸ تیر ۱۳۹۲, ۰۴:۱۳ ق.ظ
RE: چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
(۲۸ تیر ۱۳۹۲ ۰۱:۱۶ ق.ظ)jahani نوشته شده توسط:  خیلی دوست داشتم کلا تو این بحث درگیر نشم ولی احساس میکنم یه چیزی این بحث داره که منو هی به سمت خودش میکشه. خیلی از شما من رو به عنوان مشاور کنکور میشناسید و احتمالا از چهره واقعی من چندان خبری نداری (جز تعداد محدودی) و نمیدانید که اصلا چی هستم و نظر واقعیم راجع به درس خوندن چیه...
موقعی که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم یکی از بچه های سال پایینی ازم دعوت کرد تو جشن مربوط به ورودی های جدید (سال ۸۹) به عنوان یه پیشکسوت و یه سال بالایی برای این سال پایینی ها یه چند دقیقه سخنرانی داشته باشم... اون موقع ها بدجور گیر کتاب بابای دارا و بابای ندار بودم... رفتم بالای تریبون گفتم من به شما سال پایینی ها چهار تا نصیحت دارم...
نصیحت اولم اینه که خر نباشید... یهو چشمهای همشون گرد شد بعضیهاشون اخم و تَخم کردند که چی میگه این... گفتم یه آقایی بود که خری داشت . این خره به هیچ صراطی دل به کار نمیداد. تا اینکه این اقایه فهمید این خر به خوردن هویچ علاقه ی وافری داره. یه روز هویج رو در جلوی این خر گرفت دید خره به هوای گرفتن هویچ شروع به راه افتادن کرد. خلاصه کار این صاحب خر این شد که هر روز هویج رو جلوی چشم این خر میگرفت و بار سنگین بار اون میکرد و اونو از هر مسیری میکشوند و خر بدبخت همه این سختی ها رو طی میکرد تا به هویج برسه... یه روزی این صاحب خر مرد و صاحب بعدیش هویج رو داد این خر خورد.. خر دیگه حرکت نکرد چون به هدفش رسیده بود و هدفی نداشت... اخر سر خر از بس حرکت نکرد صاحب جدیدش قربونیش کرد.... بهشون گفتم تحصیل تو ایران متاسفانه شده هویچ برای دانشجوها... از ابتدایی به راهنمایی از راهنمایی به دبیرستان از دبیرستان به لیسانس و از لیسانس به فوق و گاهی حتی از فوق به دکترا... بی انکه بدانیم برای چی داریم درس میخوانیم به دنبال یه هویج زندگیمون داریم میریم... بهشون گفتم همینجا همین اول راه مشخص کنید چرا دارید درس میخونید و خواهش میکنم خر نباشید.چون یه وقتی به خودتون میاین که هویج رو خوردین و هدفی برای ادامه زندگی ندارین....

تو دوره ارشد وقتی قیافه تک تک اونهایی رو میبینی که اومدند دانشگاه ارشد ذوق رو تو چشمهاشون میبینی. به خصوص اگر از یه دانشگاه ضعیفتر در یک دانشگاه بهتر قبول شده باشند با کلی ذوق و شوق اونجا وارد میشن و کلی انگیزه دارند. همشون همون اول راه میخوان اقلا چند تا مقاله بدن... اما اون وسطای راه وقتی تو صورتهای خسته شان نگاه میکنی یه بذری از نا امیدی تو چهره ها میبینی... بعضی ها که هدفشون از قبل مشخصه مصممتر از همیشه تا به انتهای راه میرن ولی اونهایی که میخوان ایران بمونند معمولا دچار فقدان انگیزه فراوان میشوند. اینکه اصلا چرا باید فوق بگیرم؟ اونهایی که میخوان دکترا بگیرن هنوز بارقه ای از امید دارند، اونهایی که میخوان برن خارج باز امیدشون بیشتره اما اونهایی که سقف ارزوهاشون ارشد بوده حس میکنند چه پوچ بود این همه راه و حالا که ارشد گرفتیم اصلا که چی؟....

ادمهای مشاور از همه ادمها زندگی جالبتری دارند. اونجا که میشنوند ارزوهای ادمهای دیگر رو و باید لبخندی مصنوعی تحویلشان بدن و ناامیدشان نکنند. اونجا که تک تکشون میگن میخوام دکتر بشم که استاد دانشگاه بشم... تو دلت با خودت میگی مگه چند تا استاد دانشگاه میخواد این مملکت؟ اصلا که چی؟ سال به سال هزار تا دکتر تحویل بدیم که اینا برن دانشگاه جدید بزنیم و همین طور بیشتر دانشچو بگیریم که تحصیل کرده ها بیشتر بشن که بیشتر صادر کنیم خارج؟ یا بیشتر استاد دانشگاه داشته باشیم؟ پس ثمره ی این همه مدرک و انی همه تحصیل کرده چی شد؟ پس اینها کجای صنعت قرار دارند؟ تو دل خودم میگم واقعا ببین این استاد دانشگاه بودن با ما چه ها که نکرده....

تا همین چند ماه پیش فکر میکردم خوندن ارشد بیخودترین کار زندگیم بود... فکر میکردم میشد هزارتا کار دیگر بکنم و ارشد نخونم... ولی حقیقتیست که نمیتونم منکرش بشم. اگر ارشد نمیخوندم اصلا با کنکور اشنا نمیشدم. اگه با کنکور اشنا نمیشدم مشاور نمیشدم و اگر مشاور نمیشدم هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت نمیفهمیدم چی تو زندگیم دوست دارم و چی برام مهمه...
تا اینجا احتمالا همه ی شما از حرفهای من برداشت کردید که ارشد خوندن واقعا بیفایده و پوچ و بی معنی است اما اینارو گفتم برای اینکه حرفم رو بزنم...
(سوره اعراف ایه ۱۶): (شیطان) گفت: اکنون مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین میکنم.
سپس از پیش رو و از پشت سر، از طرف راست و از طرف چپ آنها ، به سراعشان میروم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت.

حقیقت زندگی امروزی ما اینه که نه تنها کنکور، نه تنها درس، نه تنها کار، بلکه به هر کاری که میریم زود ناامید میشیم، زود ایه یاس میخونیم که تهش که چی.. گذشتمون رو یادمون میره که اصلا از کجا به اینجا رسیدم.. یادمون میره سقف آرزوهای دیروزمون چی بوده.. یادمون میره تا همین دیروز ارزو داشتیم لیسانس بگیریم حالا داریم فوق میگیریم... یادمون میره کار داشتن ارزومون بوده حالا دغدغه ما شده که درآمدمون کافی نیست و باید کارهای بیشتری انجام بدیم... انسان همیشه همین بوده ..ریشه کلمه انسان از نسی میاد که معنیش به معنای فراموشکار میباشد... ما همیشه ناسپاس هستیم و هیچ وقت شکر نمیکنیم...


ارشد خوندن یه بخش کوچکی از زندگی پر پیچ و خم ما هست. یکی از ارزوهای زندگیمون که ممکنه یه روز به تحقق بپیونده... تو این زندگی ممکنه خیلی ارزو داشته باشیم. همین ارزوهاست که به ما نیرو و امید به زندگی میده...خیلی از ما شاید هنوز ندانیم از زندگی چی میخواهیم . شاید دوران ارشد باعث بشه بهتر بفهمیم که تو زندگیمان چی میخواستیم... لااقل اگر بدانیم چی میخواهیم تو زندگیمان شاید این فرصت را بتونیم به خودمان بدیم که تو راه زندگیمون تلاش کنیم. من نمیگم تنها راه این که بفهمیم تو زندگیمون چی میخواهیم اینه که درس بخونیم برای دانشگاه اما میگم اینم که درجا بزنیم و وای بستیم و فکر کنیم و فکر کنیم و فکر کنیم تا ببینیم از زندگی چی میخواهیم ما رو هیچ وقت به اون چیزی که میخواهیم نمیرسونه.... ادم باید حرکت داشته باشه... تو حرکت به سمت موفقیته که میتونی به موفقیت برسی. البته لزوما حرکت درس خوندن برای دانشگاه نیست..
من چند ماهی میشه که تفکرم تو زندگی رو عوض کردم و اعتقاد دارم انسان باید تا لحظه اخر عمرش از تکاپو دست نکشه... از نظر من نه تنها باید ارشد خوند بلکه شاید حتی باید دکترا هم گرفت. منتها برای اونی که درس رو دوست داره و ارزویش درس خوندنه برای اونی که همیشه دنبال دانش افزودن خودش بوده... انسان همیشه باید در راه ارزوهایش تلاش کنهSmile اگر ارزوی جز درس خوندن داری ارشد رفتن بیهوده ترین کار دنیاست.. حرف اخرم اینه. دنبال ارزوهاتون باشید. بهترین و سریعترین راه رو برای رسیدن بهش پیدا کنید (حتی اگر ارشد خوندن راهی برای رسیدن به ارزوتون باشه ولی درس خوندن رو دوست ندارید باز ارشد بخونید) اگر به ارزوهایتان نرسید و اگر از توانایی هایی که دارید استفاده نکنید نه تنها تو این دنیا سرخورده میشی بلکه اون دنیا هم دهنمون رو سرویس میکنند که چرا کفر نعمت کردید...و در اخر این که هیچ وقت فراموش نکنید که اگر روزی به ارزوهاتون رسیدید شکر گزار باشید...یا حق

عالی بود. یه یه ماهی هست که عضو شدم تقریبا. مطلبای زیادی هم خوندم اما تنها مطلبی که بر تنبلیه من واسه تشکر کردن از نویسنده چیره شد همین مطلب بود. ممنونم ازتون
۱
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: jahani , zahra_ce87
ارسال: #۸۲
۲۸ تیر ۱۳۹۲, ۱۰:۳۶ ق.ظ
RE: چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
(۲۸ تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۱۶ ق.ظ)azad_ahmadi نوشته شده توسط:  یکی از انگیزه های درس خوندن پیدا کردن کار مناسبی برای گذران وضعیت زندگیه، اما واقعا خیلی از کارها رو میشه در همون پایان لیسانس انجام داد. اما این رو ما نمیخوایم بفهمیم.
اگه تلاش کنیم، اما ندونیم هدف از تلاشمون چیه(ندونیم شاید بعد از این همه تلاش فقط سرریزی عایدمون میشه)، میشیم همون جوان ۲۷ ساله (یا شاید بیشتر)با مدرک کارشناسی ارشد!

تلاش کنیم و هدفمون مشخص باشه.
این یه عنصر مهمی هست که اکثر دانشجوها بهش دقت نمیکنن.

________________________________________________________________________________​_______


[b]صحبت های جالب "آقای سعید حاجی سید جوادی رتبه ۱ کنکور علوم کامپیوتر ۹۱" [/b]
من درس می‌خوانم چون میخواهم به این موضوع مهم که برای آینده ام چه کار میخواهم بکنم ، دو سال دیرتر فکر کنم...
من درس می‌خوانم چون...

[b]صحبت های پر مفهوم آقای جهانی [/b]
تو دوره ارشد وقتی قیافه تک تک اونهایی رو میبینی که اومدند دانشگاه ارشد ذوق رو تو چشمهاشون میبینی. به خصوص اگر از یه دانشگاه ضعیفتر در یک دانشگاه بهتر قبول شده باشند با کلی ذوق و شوق اونجا وارد میشن و کلی انگیزه دارند. همشون همون اول راه میخوان اقلا چند تا مقاله بدن... اما اون وسطای راه وقتی تو صورتهای خسته شان نگاه میکنی یه بذری از نا امیدی تو چهره ها میبینی...

.....

من چند ماهی میشه که تفکرم تو زندگی رو عوض کردم و اعتقاد دارم انسان باید تا لحظه اخر عمرش از تکاپو دست نکشه...



و بقیه دوستان


yasemi دانشجوی کارشناسی ارشد
" مدیر شبکه بانک میخوان با ۷۰۰ تومن ! بعد کارمند با دیپلم نشسته اونجا با ۲ تومن در ماه حقوق و ۱ دهم شما هم چیزی بلد نیست قابل توجه شما!"

To-67 دانشجوی کارشناسی ارشد
بنظرم موقعی باید ارزش درس بدونی که بدونی اینده داری الان من که ارشد میخونم نه کاری هست نه پارتی اخرشم باید با یه وامی مغازه باز کنی یا اگر حوصله داشتی دکترا بخونی استاد یه دانشگاه کوچولو بشی
اگه دروغ میگم بگید

________________________________________________________________________________​_______

فکر میکنم هدفمون از درس خوندن مشخص نیست.
۱
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۸۳
۲۸ تیر ۱۳۹۲, ۱۱:۴۰ ق.ظ
RE: چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
(۲۷ تیر ۱۳۹۲ ۰۳:۰۱ ق.ظ)sd_javadi نوشته شده توسط:  من س.سعید حاجی سید جوادی رتبه ۱ کنکور علوم کامپیوتر ۹۱ ، دانشجوی ارشد فعلی دانشگاه امیرکبیر و مدیر تنبل اسبق مانشت،

موضوع انشا : چرا درس میخوانید ؟

(با لحن بچه های ابتدایی که پای تخته انشا میخونن، بخونید)

من درس می‌خوانم چون میخواهم به این موضوع مهم که برای آینده ام چه کار میخواهم بکنم ، دو سال دیرتر فکر کنم.
من درس می‌خوانم چون میخواهم دو سال دیرتر به خدمت مقدس سربازی بروم .
من درس می‌خوانم تا فامیل یا آشنایی که مرا دید گیر ندهد به ادامه تحصیل بنده و این جمله کذایی "تو با این همه هوش و استعداد حیفه آخه ادامه ندی، حیفه ها " دز مغز من تراشکاری نکند.
من درس می‌خوانم تا فامیل و همسایگان و دوستان همگی فکر کنن که چه آدم موفق و خفنی هستم.
من درس می‌خوانم تا فردا روزی که خواستم بروم خواستگاری بگویند فلانی عجب آدم موفق و خفنی است .
من درس می‌خوانم تا نقص های ظاهری خودم را با مدرک های فراوان بپوشانم تا شوهر مناسبتری گیرم بیاید.
من درس می‌خوانم تا به جای مسئولیت پذیری برای استقلال فکری و مالی ، در ته کلاس درس یا چرت بزنم یا رکورد Angry Birds !
من درس می‌خوانم تا تکالیف درسیم را از سولوشن های اینترنتی یا دوستان به اصطلاح خرخوان کپی کنم و با هزار کلک و تقلب به دروغ مدرک بی ارزش بگیرم.
من درس می‌خوانم تا ظهرها غذای مفت دانشگاه را بخورم و شبها در خوابگاههای مفت با دوستانم PES بازی کنم و با اینترنت پرسرعت سریالهای Fringe و Game of thrones و ... دانلود کنم .
من درس می‌خوانم تا فکر کنم بعد از مدرکی که گرفتم ، فرش قرمزی از دم در دانشگاه تا دم در موسسه تحقیقاتی خیلی خفن و کاربردی و مهم مخابرات و شهرداری و سایر سازمان های دولتی که شب و روز فحششان میدهیم پهن شده باشد،
من درس می‌خوانم تا به بهانه زمانی که برای درس خواندن گذاشته ام ، یک زبان برنامه نویسی و یک خط کد بلد نباشم ولی انتظار درآمدی هنگفت داشته باشم.
من درس می‌خوانم که با مدرکی که گرفتم بتوانم به دیگران درس بدم که آنها هم مثل من درس بخوانن !!!


حرفاتون اشتباه نیست اما اگه اساس درس خوندن ما این بوده باشه که ای وای.....Undecided

هر که به من می رسد بوی قفس می دهد،

جز تو که پر میدهی تا بپرانی مرا ..
۰
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۸۴
۲۸ تیر ۱۳۹۲, ۰۱:۴۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۸ تیر ۱۳۹۲ ۰۱:۵۳ ب.ظ، توسط persian_boy.)
RE: چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
(۲۸ تیر ۱۳۹۲ ۰۱:۱۶ ق.ظ)jahani نوشته شده توسط:  خیلی دوست داشتم کلا تو این بحث درگیر نشم ولی احساس میکنم یه چیزی این بحث داره که منو هی به سمت خودش میکشه. خیلی از شما من رو به عنوان مشاور کنکور میشناسید و احتمالا از چهره واقعی من چندان خبری نداری (جز تعداد محدودی) و نمیدانید که اصلا چی هستم و نظر واقعیم راجع به درس خوندن چیه...
....
من چند ماهی میشه که تفکرم تو زندگی رو عوض کردم و اعتقاد دارم انسان باید تا لحظه اخر عمرش از تکاپو دست نکشه... از نظر من نه تنها باید ارشد خوند بلکه شاید حتی باید دکترا هم گرفت. منتها برای اونی که درس رو دوست داره و ارزویش درس خوندنه برای اونی که همیشه دنبال دانش افزودن خودش بوده... انسان همیشه باید در راه ارزوهایش تلاش کنهSmile اگر ارزوی جز درس خوندن داری ارشد رفتن بیهوده ترین کار دنیاست.. حرف اخرم اینه. دنبال ارزوهاتون باشید. بهترین و سریعترین راه رو برای رسیدن بهش پیدا کنید (حتی اگر ارشد خوندن راهی برای رسیدن به ارزوتون باشه ولی درس خوندن رو دوست ندارید باز ارشد بخونید) اگر به ارزوهایتان نرسید و اگر از توانایی هایی که دارید استفاده نکنید نه تنها تو این دنیا سرخورده میشی بلکه اون دنیا هم دهنمون رو سرویس میکنند که چرا کفر نعمت کردید...و در اخر این که هیچ وقت فراموش نکنید که اگر روزی به ارزوهاتون رسیدید شکر گزار باشید...یا حق

«هستم اگر میروم»

ساحل افتاده گفت : گر چه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم ؟
موج ز خود رفته ای، تیز خرامید و گفت :
هستم اگر می روم گر نروم نیستم !

موج ز خود رفته رفت
ساحل افتاده ماند .
این، تن فرسوده را،
پای به دامن کشید؛
و آن، سر آسوده را،
سوی افق ها کشاند .

ساحل تنها، به درد
در پی او ناله کرد:
موج سبکبال من،
بی خبر از حال من،
پای تو در بند نیست !
بر سر دوشت، چو من،
کوه دماوند نیست !


هستم اگر می روم
خوشتر ازین پند نیست !!!
بسته به زنجیر را لیک خوش آیند نیست .

یک دلشکسته گـر که دعـاگویتان شـود
به زآنکه خود نشسته و عمری دعا کنید

وقتی خدا می بخشد، من که باشم که نبخشم(نلسون ماندلا-۴۶۶۶۴)
۰
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ana_12345 , A.iman
ارسال: #۸۵
۲۸ تیر ۱۳۹۲, ۰۴:۵۲ ب.ظ
چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
در ادامه صحبت های خوب آقای جهانی یه مطلبی دیشب تو یه کتابی خوندم که به نظرم خیلی جالب اومد:

"مدت هاست که میدانم این اشتباه من است.من هرگز آرزو نکرده ام که از لحظه حاضر لذت بیشتری کسب کنم.با وجود این در همان لحظه تخیلم سرگرم شادی مشکوکی بوده که در آینده می بایست فرا رسد.هرگز من در سمت جنوبی پیکادیلی قدم نزده ام ، بدون آن که سخت در این هیجان نباشم که در شمال آن چه می گذرد.این حماقت است.لحظه حاضر همه آن چیزی است که می توان مطمئنش دانست. عقل سلیم حکم می کند که باید منتهای استفاده را از آن برد.آینده روزی حال خواهد شد و به اندازه همین لحظه بی اهمیت جلوه خواهد کرد." حاصل عمر سامرست موام

میخوام بگم چیزی که الان بهش فکر میکنید و درست میدونید انجام بدید.این که در آینده فلان شغل سود داره یا نداره یا این که تحصیل در آینده بدرد میخوره یا نه خیلی مهم نیست چون اصلا معلوم نیست آینده ای برای شما وجود داشته باشه یا نه.آینده مهم است ولی در مهم ترین حالتش میشه لحظه حال شما.
۳
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: jahani , ana_12345 , Engineer , Mänu , zahra 67
ارسال: #۸۶
۲۸ تیر ۱۳۹۲, ۰۸:۵۱ ب.ظ
چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
اگه امروز این بحث انقدر داغه بین دانشجوهای ما به نظر من به این دلیله که هدف با وسیله همخوانی نداره . هدف خیلی از ماها از درس خوندن صرفا پول دراوردن شده !! وگرنه انقدر خودمون رو با دیگران که دیپلم دارن و ماهی n میلیون در میارن مقایسه نمی کنیم.
پسر دایی بنده سوم راهنمایی درس رو بوسید گذاشت کنار گفت هدف من پول در اوردنه میرم پیش دوست پدرم جوشکاری یاد میگیرم واسه خودم استادی میشم . رفت و بعد از سه سال خودش مغازه زد و شاگرد گرفت و ماهی n تومن دراورد و زن گرفت و الانم ۲ تا بچه داره و وضع توپ . چند وقت پیش تو خیابون یه ماشین ریو جلو پام بوق زد دیدم پسر دایی گرامیه ! با یه وضع مالی توپ . خوب اون هدفش رو میشناخت و دونست که با درس خوندن بهش نمیرسه و رفت سراغ علاقه ش .
برادران و خواهران عزیزم شما هم خدا رو میخواید هم خرما. هم میخواید درس بخونید و هم میخواید پول خوب در بیارید . خوب این جامعه شده پر از مهندس و دکتر . مشخصه پول توش در نمیاد چون مگه این بازار چقدر گنجایش داره ؟؟ ماشالله کار افرینی هم هیچکدوممون بلد نیستیم و همش منتظریم دولت خدمت گزار معجزه کنه هممون بریم توی تشت پر از سکه طلا شنا کنیم . این مملکت هم مهندس میخواد هم دکتر میخواد هم جوشکار میخواد هم نجار میخواد هم پوشاک فروش میخواد هم شیرینی فروش میخواد هم مامور شهرداری می خواد !‌
پولای انچنانی از همون اول افرینش توی کار آزاد بوده و علما معمولا زندگی ساده اما پرباری داشتند . علم کسب کردن تا از این راه خدای خودشون رو بهتر و بیشتر از بقیه بشناسن و توشه ی اخرتشون رو پر بار کنن .
اون لذتی که یه فیزیک دان از کشف یک رابطه علمی و یا کشف علت یک پدیده میبره رو با چه پولی میتونه یه فرد بی سواد پولدار بخره ؟ اون لذتی که یه فضا نورد از دیدن عظمت زمین و کهکشان از داخل سفینه فضاییش میبره کی می تونه درک کنه ؟ اختراعی که ادیسون انجام داد رو با چی میشه مقایسه کرد ؟ به خدا خیلی چیزا رو نمیشه با هیچ پولی خرید. ما درس میخونیم تا به این لذت ها برسیم نه به پول . درس میخونیم تا از این عمر کوتاهی که خدا نصیبمون کرده تو این دنیا بهترین استفاده رو بکنیم و از این مغز که انشتین به اون شاخیش فقط از قسمت اندکیش تونست استفاده بکنه استفاده کنیم . تو رو خدا انقدر عظمت علم رو پایین نیاریم. اشکال از علم نیست اشکال از ماست که با انتخاب اشتباه راهمون به این نقطه رسیدیم که پشیمونیم از درس خوندن .

انقدر شکست میخورم تا راه پیروزی را یاد بگیرم
۱۲
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Doctorwho , Engineer , Pakzad , mohsen f , cs03 , atenaa , maryam banoo , professional , ReihanehTorkzadeh , Mehrdad7soft , mahyamk
ارسال: #۸۷
۲۸ تیر ۱۳۹۲, ۱۱:۲۸ ب.ظ
چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
قبل از اینکه این تایپیک باز بشه این موضوع ذهنم رو به شدت مشغول کرده بود. بعد تصمیم گرفتم برم دنبال علایقم نه اینکه به ادامه تحصیل علاقه نداشته باشم. اتفاقا کسب علم رو خیلی دوست دارم. ولی وقتی ندونم چی از ادامه تحصیلم میخوام چ فایده ای داره! تصمیم گرفتم یه مدتی از فکر ارشد بیام بیرون دنبال علاقه زیادی که به برنامه نویسی دارم برم. وارد بازار کار بشم و اصن ببینم جامعه از من چی میخواد حداقل چیزایی که تو کارشناسی یاد گرفتم رو تقویت کنم و بتونم ازش استفاده کنم. ببینم چ خبره تو دنیا. چیکار باید بکنم که کشورم مث خیلی از کشور های دیگه پیشرفت کنه. وقتی احساس کردم که به کارشناسی ارشد نیاز دارم و به یه دید کلی رسیدم اونوقت با انرژی تمام میرم دنبال ادامه تحصیلم.

مثل تمبر به هدفی که داری بچسب...
۴
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Nima Masghadi , mohsen f , maryam banoo
ارسال: #۸۸
۲۹ تیر ۱۳۹۲, ۱۲:۱۵ ق.ظ
RE: چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
(۲۸ تیر ۱۳۹۲ ۱۰:۲۴ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  نمیدونم چرا بعضی دوستان نمیتونن تصور کنند که میشه از علم پول درآورد. مثلا" این چین آیا نفت میفروشه و شکم این یک میلیارد نفر را سیر میکنه.
اینجا چین نیست ولی ما اشکال بنیادی در درس خوندنمون هست و نمیخوایم برطرفش کنیم.
مهم اینه که علیرغم تصور بسیاری از ما ساده ترین کار درس خوندنه و سخت ترینش اینه که این چیزایی که یاد میگیریم را بتونیم بکار ببریم.
اینکه همه فکر میکنن باید درس بخونیم تا درس یاد بدیم منجر شده که همینی بشیم که هستیم.
همه یا دانشجو هستند و نهایت تلاششون هم اینه که مدرس یا استاد بشن و همونها را یاد بدن.
کسی نمیگه الان شما شانزده سال درس خوندی میتونی ازش ماهی هفتصد تومان خودت در بیاری.
اگه مثلا" رفته بودید شیشه بری یاد گرفته بودید لازم نبود شانزده سال وقت بذارید شاید با دو سه سال استاد میشدید. و مطمئنا" میتونستید همین درآمد را کسب کنید.
پس ایراد از ماست نه از اینکه علم ایراد داشته باشه.
بپذیریم که نقیصه است که ما نمیتونیم اندازه یه نفر که درس نمیخونه و اینقدر وقت نمیذاره پول بدست بیاریم . تولید ثروت با علم و دانش هنری است که پشتش بیکاری و وضع اقتصادی مناسب واسه مردم ما را داره.

جواب خیلی قشنگی دادین ممنون.
منم همین دیدگاهو دارم.
"ایده دادن تو کار یا کار آفرینی"
ولی هنوز نتونستم یه ایده ی اقتصادی پیاده سازی کنم چون هم نیاز به اسپانسر داره و ریسک یا خطرپذیریشم نسبتا زیاده.
امیدوارم یه روزی بتونم اینطوری پول دربیارم چون روحیم با کار کارمندی یکنواخت که پیشرفتی توش نیست سازگار نیست.
۱
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۸۹
۲۹ تیر ۱۳۹۲, ۱۲:۳۵ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۴۵ ق.ظ، توسط k_111.)
RE: چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
(۲۷ تیر ۱۳۹۲ ۰۷:۲۵ ب.ظ)jahani نوشته شده توسط:  من الان مدتهاست که دیگه برنامه نویسی نکردم ولی تو بزرگترین پروژه نرم افزاری تاریخ کشور دارم کار میکنم.
تمام حرفهای شما رو قبول دارم ولی به نظر شما کسی که یه برنامه معمولی رو تو عمرش ننوشته می تونه بیاد یه دفعه یه مهندس نرم افزار بشه و سرنوشت یه پروژه بزرگ چند صد میلیونی رو بدن دستش؟
این حرف شما بدآموزی داره . از فردا خیلی ها که دنبال بهانه هستند بعد از خوندن نظر شما برنامه نویسی رو میزارن کنار میگن ما می خواهیم مهندس بشیم ، برنامه نویس که نمی خواهیم بشیم برای چی بیخودی برنامه نویسی بخونیم!
به نظر شما این شخص فردا اگه بخواهد برود توی یه شرکت خصوصی به صورت مجانی بدون حقوق هم که شده کار بکند بگوید من برنامه نویسی بلد نیستم، پروژه که خوبه، آفتابهBig Grin هم دستش می دهند؟

ادامه حرفهای من بعد از جواب دادن شما به سئوال پائین:
شما به عنوان ناظر کیفی چه کاری انجام می دهید؟

(۲۸ تیر ۱۳۹۲ ۱۰:۳۶ ق.ظ)mohsen f نوشته شده توسط:  
(28 تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۱۶ ق.ظ)azad_ahmadi نوشته شده توسط:  یکی از انگیزه های درس خوندن پیدا کردن کار مناسبی برای گذران وضعیت زندگیه، اما واقعا خیلی از کارها رو میشه در همون پایان لیسانس انجام داد. اما این رو ما نمیخوایم بفهمیم.
اگه تلاش کنیم، اما ندونیم هدف از تلاشمون چیه(ندونیم شاید بعد از این همه تلاش فقط سرریزی عایدمون میشه)، میشیم همون جوان ۲۷ ساله (یا شاید بیشتر)با مدرک کارشناسی ارشد!

تلاش کنیم و هدفمون مشخص باشه.
این یه عنصر مهمی هست که اکثر دانشجوها بهش دقت نمیکنن.

________________________________________________________________________________​_______


[b]صحبت های جالب "آقای سعید حاجی سید جوادی رتبه ۱ کنکور علوم کامپیوتر ۹۱" [/b]
من درس می‌خوانم چون میخواهم به این موضوع مهم که برای آینده ام چه کار میخواهم بکنم ، دو سال دیرتر فکر کنم...
من درس می‌خوانم چون...

[b]صحبت های پر مفهوم آقای جهانی [/b]
تو دوره ارشد وقتی قیافه تک تک اونهایی رو میبینی که اومدند دانشگاه ارشد ذوق رو تو چشمهاشون میبینی. به خصوص اگر از یه دانشگاه ضعیفتر در یک دانشگاه بهتر قبول شده باشند با کلی ذوق و شوق اونجا وارد میشن و کلی انگیزه دارند. همشون همون اول راه میخوان اقلا چند تا مقاله بدن... اما اون وسطای راه وقتی تو صورتهای خسته شان نگاه میکنی یه بذری از نا امیدی تو چهره ها میبینی...

.....

من چند ماهی میشه که تفکرم تو زندگی رو عوض کردم و اعتقاد دارم انسان باید تا لحظه اخر عمرش از تکاپو دست نکشه...



و بقیه دوستان


yasemi دانشجوی کارشناسی ارشد
" مدیر شبکه بانک میخوان با ۷۰۰ تومن ! بعد کارمند با دیپلم نشسته اونجا با ۲ تومن در ماه حقوق و ۱ دهم شما هم چیزی بلد نیست قابل توجه شما!"

To-67 دانشجوی کارشناسی ارشد
بنظرم موقعی باید ارزش درس بدونی که بدونی اینده داری الان من که ارشد میخونم نه کاری هست نه پارتی اخرشم باید با یه وامی مغازه باز کنی یا اگر حوصله داشتی دکترا بخونی استاد یه دانشگاه کوچولو بشی
اگه دروغ میگم بگید

________________________________________________________________________________​_______

فکر میکنم هدفمون از درس خوندن مشخص نیست.
شما هم شدی مثل این رسانه میلی
هرچی رو که به نفعته میاری نشون میدی هر چی رو که نه سانسور میکنی
۱
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: abraham
ارسال: #۹۰
۲۹ تیر ۱۳۹۲, ۱۲:۴۵ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۵۵ ق.ظ، توسط crevice.)
چرا درس میخونیم ؟ ( انگیزمون چیه؟)
سلام به مانشت.
شاید ماها درست جوانب رو بررسی نمیکنیم.
نمیخوام وارد کلیشه بشم اما اکثرا می خونن واسه ی فرار!
فرار از سربازی
فرار از کار
فرار از زندگی!
فرار از گرانی!
فرار از ازدواج
و در نهایت فرار از حقیقت!!
اما هستند افرادی که علم رو می خوان بخاطر علمش، ولی کم هستند اینطور افرادی! حتی افرادی که توی مراکز تحقیقاتی هم کار می کنند شاید نمی تونند ۱۰۰% ادعای اینکه فقط دنبال علم بودند رو داشته باشند. خدا بیامرزه دکتر حسابی رو که یکی از اون افراد بودش.
اما منم اصلا این حالت رو توصیه نمیکنم به هر حال منطق فازی همیشه خوب جواب می ده! پس بهتره رادیکال نباشیم توی این قضایا چه از این سو و چه از آن سو! هر چند که خودم هستم!!
می دونید همه ی تقصیر ها گردن من و شمای نوعی نیست! شاید ۱۰% این اتفاق دست عوام بوده است توی کشور ما.
شما تصور کنین پیرمردی که در شمال حصیر بافی میکنه رو شاید نان شبش رو هم به سختی در میارورد؛ اما واقعا الان اگر او با همین شغل در آمریکا حصیرهاشو می فروخت و اونجا زندگی میکرد هنوز همین وضع رو داشت؟!!مطمئنا شرایط متفاوتی در انتظارش بود.
دوستمون حرف قشنگی زدن در رابطه ی بین انگیزه و هدف آینده ی فرد، که به عینه هر دوتاشو خودم تجربه کردم!
من ترم ۱ و ۲ ارشدم رو با انگیزه ی رفتن به دنبال اشتغال و گذران زندگی با ارشد و یا خواندن دکتری در ایران به سر کردم اما در حالت اول که هیچ انگیزه و زمانهایی هم که تو استیت دوم بودم کمی آرام تر از قبل اما باز بی انگیزه بودم!
چرا، چون که آینده مو جلو چشمم {شاید با کمی بد بینی} می دیدم! دانشجوهای دکترایی که هنوز پس ۱ سال موضوع ندارند! و پس از آن جایی جز دانشگاههای شهرستانها با حقوق های معلوم الحال در انتظارم نیست و اگه میخواستم با ارشد و رفتن به دنبال کار فکر کنم، محاسباتم توی deadlock قرار میگرفت و راهی جز بیخیال شدنش نداشتم!
اما از وقتی که وضع بعضی از دوستامو دیدم در خارج از کشور{امریکا و کانادا} امیدم به فاند و اپلی شد و خودم هم هنوز باورم نمیشه که چی شد که از اون زمان توی ۱ ماه، شاید از کل ۱ سال اول ارشدم بیشتر کار کردم، آن هم بدون هیچ فشار وتکلیفی از سوی استادم!!!
ببینید نمیخوام شعار بدم ولی توی آمریکا ۳۰۰۰ دانشگاه وجود داره و کار و صنعتی که نیازی به تعریف نداره، هر وقت یکی کارشناسی میخونه و میبینه که میتونه حقوق خوبی داشته باشه و علاقه ای به تحقیقات اینا نداشته باشه خب مشخصه که ادامه تحصیل نمیده و فقط و فقط ریسرچرها هستن که ادامه میدن!
خب مشخصه فردی که اونجا مشتاقه میره دنبال علم و میبینه آیندشو! به عنوان مثال واسه یه دکترای کامپیوتر بین ۸۰۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰ دلار در سال حقوق در نظر گرفته میشه با توجه سابقه. در اونجا تا جایی که شنیدم حتی واسه ایرانی ها که شرایط حساس و امنیتی مد نظر قرار میگیره بدون مشکل چندانی کار مورد نظرت رو میتونی انتخاب کنی و نه اینکه پیدا کنی!!!
امیدواری به جوشاندن شیر در پیاله ی سوراخ کمی سخت است!
۴
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: TnT , TaRiaNa , cs03


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  تفاوت classification algorithm و regression algorithm چیه؟ sajadg ۶ ۹,۳۰۶ ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: cyruskingsolomon
  چرا یادگیری برنامه نویسی ؟ elecomco ۰ ۲,۲۸۸ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۵۷ ب.ظ
آخرین ارسال: elecomco
  فرق site.ir/forum با forum.site.ir چیه ؟ simorghsimorgh ۵ ۵,۵۲۵ ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ ۰۱:۴۸ ب.ظ
آخرین ارسال: unipaper
  چرا اعتقادات مذهبی کمرنگ شده؟ m_sardaari ۱۶ ۱۴,۹۱۵ ۰۳ بهمن ۱۳۹۸ ۰۱:۱۲ ق.ظ
آخرین ارسال: saad
  چرا سایت آمازون موفق است؟ mefarhad ۱ ۲۳ ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۰۱:۰۷ ب.ظ
آخرین ارسال: xiaomi
  بهترین کتاب یا پکیج آموزشی برای یادگیری فن ترجمه انگلیسی چیه؟ saeid4x ۷ ۷,۴۸۶ ۰۶ آبان ۱۳۹۸ ۰۲:۵۶ ق.ظ
آخرین ارسال: marvelous
  در حال حاضر بهترین منبع برای هوش مصنوعی چیه؟ Mehdi.Sarf ۴ ۷,۲۰۱ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: marvelous
  مزایای مهندسی کامپیوتر نسبت به برق چیه؟ Iron Maiden ۱۵ ۱۶,۳۶۲ ۰۸ بهمن ۱۳۹۷ ۰۴:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: mohii12
Question به نظر شما منبع درس سیستم عامل برای آزمون دکتری چیه؟ z1393 ۹ ۸,۰۵۲ ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ ۰۵:۳۷ ب.ظ
آخرین ارسال: salam5
  چرا رأس تنها، عضو ماکسیمال هست؟ پشتکار ۱ ۲,۳۱۳ ۱۰ دى ۱۳۹۶ ۰۷:۳۱ ب.ظ
آخرین ارسال: msour44

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close