انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[موج]

(۱۲ اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۵۳ ق.ظ)farazin نوشته شده توسط:  چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ خانداداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر ».رفتم خواستگاری؛دختر پرسید:
« مدرک تحصیلی ات چیست »؟گفتم:« دیپلم تمام »!گفت:« بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشوبرو دانشگاه ».
رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم ......برگشتم؛رفتم خواستگاری؛پدر دختر پرسید:« خدمت رفته ای »؟گفتم:« هنوز نه »؛گفت:
« مردنشده نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ». رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم؛رفتم خواستگاری؛مادر دختر پرسید:« شغلت چیست »؟گفتم:« فعلا کار گیر نیاوردم »؛گفت:« بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار ». رفتم کار پیدا کنم؛گفتند:« سابقه کار می خواهیم »رفتم سابقه کار جور کنم؛گفتند:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم ».دوباره رفتم کار کنم؛گفتند:« باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم».برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛گفتم:« رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی ».گفتند:« برو جایی که سابقه کار نخواهد ».رفتم جایی که سابقه کار نخواستند.گفتند:« باید متاهل باشی ».برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛گفتم:« رفتم جایی که سابقه کار نخواستندگفتند باید متاهل باشی ».گفتند:« باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی ».رفتم؛گفتم:«باید کار داشته باشم تا متاهل بشوم».گفتند:
« باید متاهل باشی تا به توکار بدهیم ».برگشتم؛رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!

بله .. این شد داستان زندگی ما ..

این غم نامه بود یا جک، حالمان رو گرفتی ای خدا حالت رو نگیره
حالا اگه میخوای از دلم در بیاری نیم کیلو دیگه تخمه بخر بشینیم بازی رئال رو با هم ببینیم

[firouzi.s]

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعدزیرا با وجود اینکه جانور عظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکىدارد.دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک گفت:اونوقت شما ازش بپرسید.
************ ********* ********* ********* **یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزىمى‌کرد نگاه مى‌کرد.ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد.از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوی، یکى ازموهایم سفید مى‌شود.دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده!
************ *********


************ در ناهارخورى بچه ها به صف ایستاده بودند. سر میز یک سبد سیب بودکه روى آن نوشته بود: فقط یکى بردارید. خدا ناظر شماست!!!.
در انتهاى میز یک سبد شیرینى و شکلات بود. یکى از بچه‌ها رویش نوشت: هرچند تا مى‌خواهیدبردارید!
خدا مواظب سیب‌هاست

[farazin]

(۱۴ اسفند ۱۳۹۰ ۰۸:۳۹ ب.ظ)موج نوشته شده توسط:  

(12 اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۵۳ ق.ظ)farazin نوشته شده توسط:  چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ خانداداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر ».رفتم خواستگاری؛دختر پرسید:
« مدرک تحصیلی ات چیست »؟گفتم:« دیپلم تمام »!گفت:« بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشوبرو دانشگاه ».
رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم ......برگشتم؛رفتم خواستگاری؛پدر دختر پرسید:« خدمت رفته ای »؟گفتم:« هنوز نه »؛گفت:
« مردنشده نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ». رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم؛رفتم خواستگاری؛مادر دختر پرسید:« شغلت چیست »؟گفتم:« فعلا کار گیر نیاوردم »؛گفت:« بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار ». رفتم کار پیدا کنم؛گفتند:« سابقه کار می خواهیم »رفتم سابقه کار جور کنم؛گفتند:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم ».دوباره رفتم کار کنم؛گفتند:« باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم».برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛گفتم:« رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی ».گفتند:« برو جایی که سابقه کار نخواهد ».رفتم جایی که سابقه کار نخواستند.گفتند:« باید متاهل باشی ».برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛گفتم:« رفتم جایی که سابقه کار نخواستندگفتند باید متاهل باشی ».گفتند:« باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی ».رفتم؛گفتم:«باید کار داشته باشم تا متاهل بشوم».گفتند:
« باید متاهل باشی تا به توکار بدهیم ».برگشتم؛رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!

بله .. این شد داستان زندگی ما ..

این غم نامه بود یا جک، حالمان رو گرفتی ای خدا حالت رو نگیره
حالا اگه میخوای از دلم در بیاری نیم کیلو دیگه تخمه بخر بشینیم بازی رئال رو با هم ببینیم

عوضش بهت وب دادم

موج عزیز مثل اینکه گلوت یجا گیر کرده هااااا

[farazin]

چند جملهٔ قصار از جوادِ خیابانی:
----------------------------------------
کسی که لیزر انداخته قطعا توی استادیومه...!
.....
استقلال ۱...چون یه گل زده...پرسپولیس ۰...چون یه گل نزده...!
... ... ... .....
ایگواین حمله میکنه... البته کاکا هستش چون ایگواین ۲۰ دقیقه پیش تعویض شد!
.....
مسی خیلی بهتر از *****یس رونالدو هست؛ ولی انصافاً رونالدو هم چیزی از مسی کمتر نداره
.....
حالا دیگه با بودن هاشمیان در زمین قدرت سرزنی نوروزی هم بالا میره..!!
.....
نقطه پنالتی رو میبینیم که در محوطه جریمه قرار گرفته!!
.....
دوربین داره ساق پای بازیکن‌ها رو نشون میده :...

[موج]

(۱۷ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۲۴ ق.ظ)farazin نوشته شده توسط:  مسی خیلی بهتر از *****یس رونالدو هست؛ ولی انصافاً رونالدو هم چیزی از مسی کمتر نداره

این صددرصد جمله یکی از طراحهای کنکوره یا لااقل الهام گرفته از اونه

[white bird]

(۱۷ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۲۷ ق.ظ)موج نوشته شده توسط:  

(17 اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۲۴ ق.ظ)farazin نوشته شده توسط:  مسی خیلی بهتر از *****یس رونالدو هست؛ ولی انصافاً رونالدو هم چیزی از مسی کمتر نداره

این صددرصد جمله یکی از طراحهای کنکوره یا لااقل الهام گرفته از اونه

[mohammad_13690]

این روزا اگه تو خونه باهاتون مهربون شدن فرار کنین! قضیه خونه تکونى جدیه

[mohammad_13690]

داری آهنگ گوش میدی یهو یه صدایی شبیه صدای غول چراغ جادو یا هیولا میاد میگه:
...arrangement by
خوب عین آدم بگین، اصن بذارین خود خواننده بگه، چرا اینجوری میکنین؟
____________________
یکی از آشناهامون اخیرا زن گرفته، بعد مادرش مدام حال عروسرو میگیره، به مامانم گفتم: مامان حالا ما اگه یه وقت زن گرفتیم تو اینجوری نکنی!
بعد میگه ، من با اون عجوزه چی‌ کار دارم ، هنوز که اون عفریترو نگرفتی‌...
____________________
فقط یه ایرانی میتونه وقتی توی مهمونی یا عروسی آب خوردن گیرش نیومد،
قرص قندش رو با یک لیوان نوشابه بخوره!
____________________
والا ما بچه بودیم همش اون خانوم مجری مهربونه بودا خانوم رضایی میگف شما، مام میگفتیم ما؟ میگف بعله شما که نزدیک تلویزیون نشستی، یکم برو عقبتر بشین، مام میرفتیم عقب بعد میگف یکم عقبتر
آقا مام تا نزدیکای در ورودی میرفتیم عقب که نکنه لج کنه کارتون نشون نده
____________________
این دبستانی ها که هفته ایی دو روز تو هفته تعطیلن,
اینا اگه بگن ما نسلِ سوخته ایم و سختی کشیدیم و اینا با پشت دست میزنم تو دهنشون صداشون در نیاد

[mohammad_13690]

غلطنامه:
زنبوردار : کسی که همسر بلوند دارد
کاشمری : در آرزوی ازدواج
هشتگرد : ۵
وایمکس : درنگ چرا؟
[بقیه رو اول خودتون حدس بزنید، بعد سمت چپ رو بخونید]

خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است
خراب : نوعی نوشیدنی حاوی تکه های کوچک خر
شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد
گشتاور: یک سری همسایه نخاله که به هنگام برگزاری مهمانی‌های شبانه پلیس را خبر می کنند.
البرز: عربها به « پرز » گویند
هردمبیل: جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود
غیرتی: هر نوع نوشیدنی به جز چای
قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود
پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد
مختلف : مرگ مغزی
مورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهند
جدول : کسی که نیاکانش علاف باشند را گویند
کره حیوانی : بیچاره ناشنواست
کته ماست : آن گربه مال ماست
کراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟
سه‌پایه : ۳ تا آدم باحال که همیشه پایه هر حرکتی‌ هستند
یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ‌ها
وانت : اینترنت آزاد و بدون فیلتر
اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن
نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت
نلسون ماندلا:نلسون اون وسط گیر کرده
تهرانی: تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه

[zzsnowdrop]

یارو داشت بچش رو میزد بهش میگن چرا میزنیش؟

میگه فردا کارنامشو میگیره منم فردا نیستم شهرستانم

[baziramzi.ir]

یکی با خدا قهر میکنه اول دفترش مینویسه به نام بعضی ها !

[maryami]

یه مثل کامپیوتری هست که میگه :
حال ما اینــقــدرا هـم خوب نیست ، فـتـوشـاپــه !
----------------------------------------------------------------------------------------------
یه ضرب المثل ایرانی هست که هیچی نمیگه .....
همینطور فقط زل میزنه تو چشات .....
----------------------------------------------------------------------------------------------
در قسمتی شاعر میفرمایند: ای جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی اخماتو وا کن
----------------------------------------------------------------------------------------------
یارو کتاب نوشته ، چگونه ۱۲۰ سال عمر کنیم , بعد خودش تو ۶۷ سالگی مرده !!!
----------------------------------------------------------------------------------------------
آیا میدانستید با همین کارتهای عضو شبکه شتاب که در دست دارید میتوانید بجای دریافت وجه نقد از این دستگاه و اون دستگاه
درزهای لپتاپتان را تمیز کنید؟!!؟
نــــــــــــــــــــه خدائیش میدونستید؟؟؟؟
----------------------------------------------------------------------------------------------
وضعِ نت یه جوری شده که ،
هفت هشت تا تب باز می کنی ،
بعد مثل سیخای کباب هی دونه دونه ازاون اول تا آخر بهشون سرمیزنی ببینی درچه وضعیه،لود شده یا نه..!
والاااااا ....
----------------------------------------------------------------------------------------------
یکی از ایرادای ِ موبایل اینه که وقتی ییهو قطع می کنی صدای ِ کوبیده شدنِ گوشی اون ور نمی ره...!!!
باید یه فکری کرد بالاخره...
پس این دانشمندا چی کار می کنن؟!!
----------------------------------------------------------------------------------------------
بند انداز برقی صورت ، سنگ پا ، گل سر جادویی ، عطر جادویی گل سنجد ، ساعت LE...D ، لیزر پوینتر ، شارژر اضطراری موبایل ....
[ سایتهای ایرانی ، نتیجه ی جستجوی مقاله ]
-----------------------------------------------------------------------------------------------
یه قانونی هست که میگه :
همیشه یه آهنگ توی پِلی لیستت هست که همیشه ازش رد میشی
اما هیچ وقت پاکش نمی کنی!
-----------------------------------------------------------------------------------------------
سلامتیه پـــــت و مــــت
چون نه هیچی تو مغزشون بود ، نه هیچی تو دلشون!

[banou]

نفس باد صبا آفت جان خواهد شد
عید می آید و اجناس گران خواهد شد
قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس
باز سرویس گر فک و دهان خواهد شد
همسرم چند ورق لیست به من خواهد داد
و سرا پای وجودم نگران خواهد شد
می زنم ساز مخالف دو سه روزی اما
عاقبت هرچه که او گفت همان خواهد شد
می رسد مرحله ی سخت و نفس گیر خرید
نوبت گند ترین کار جهان خواهد شد
کل عیدی و حقوقم به شبی خواهد رفت
بر سر جیب بغل ،فاتحه خوان باید شد
یک الف آدم و یک عائله آنهم پر خرج
وقت فرسودن اعصاب و روان خواهد شد
پول را با علف خرس یکی می دانند
فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد
هانیه نعره بر آرد که ندارم مانتو
کامران از پی او تیز دوان خواهد شد
که پدر کفش و کت و پیرهنی می خواهم
بعد از او نسترنم مرثیه خوان خواهد شد
سام هم لنگه ی جوراب به پا می گوید
شستم از پنجه اش امسال عیان خواهد شد
قیمت پسته به قلب من ِآسیب پذیر
باز هم وای که آسیب رسان خواهد شد
زیر بازارچه با قیمت ماهی یا گوشت
آسمان دور سرم پُر دَ وَران خواهد شد
مغز گردو شده مانند طلا مثقا لی
مغزم از قیمت آن سوت کشان خواهد شد
کمرم گشت که در خانه تکانی سرویس
حالیا نوبت این فک و دهان خواهد شد

[diligent]

گونه های موجود دانشجویان به ترتیب چگونگی نشستن در کلاس :

۱- بچه درسخوان : این موجود از آن موجوداتی است که آینده ساز مملکت می باشد و در ردیف اول یا دوم می نشیند ، همیشه خودکار و جزوه و کتاب با خود به همراه دارد با استاد در مورد مسائل درسی حرف می زند وسوالات درسی می پرسد ، به استاد یا همکلاسی ها متلک نمی پراند و جایش ثابت وتغییر ناپذیر است .


هیچگاه تاخیر ندارد ، حتی الامکان در کلاس نمی خندد تنها چیزی که باعث خنداندن آنها می شود مزه پراندن های استاد می باشد، در دانشگاه علاف نمی چرخد ( مگر اینکه عاشق شود ومنتظر سوژه ی مورد نظر باشد ) ، در مدل کیک کشمشی .

از او به عنوان کشمش یاد می شود ، به معنای واقعی کلمه مثبت است ، تمرین ها را سر موقع تحویل می دهد ، هیچگاه تقلب نمی کند ، کوئیزها را جواب می دهد و فقط توانایی تشخیص سه مسیر را دارد :

۱- از منزل تا دانشگاه ( اگر خوابگاهی باشد دیگران او را می آورند ) .

۲-از در ورودی دانشگاه تا در کلاس .

۳- از در کلاس تا سلف . (حتی موقع رفتن به منزل باید آنها را راهنمایی کرد تا راهشان را پیدا کنند ).


۲-نیمه درسخوان : از ردیف سوم شروع می شود وتا دو ردیف آخر ادامه می یابند ، گاهی مشاهده شده که در آینده ی مملکت نقش ایفا می کند ، جزوه و خودکار با خود به همراه دارد ( گاهی اوقات هم با خود کتاب می آورد ).


با استاد حرف نمی زند ، متلک های در پیت می پراند ، دروسش را به صورت ناپلئونی پاس می کند ، به معنای واقعی کلمه بی خاصیت می باشد ، فقط فضا را پر می کند ، اغلب با افراد گروه اول مشاهده می شوند ، دوست دارند در هر دو دسته ی اول وسوم شرکت جویند ولی توانایی انجام این کار را ندارند .

در مواقع احتیاج تقلب می کند و گاهی هم تاخیر دارد .

۳- حزب والامقامان و مشروطیان و افتادگان : در دو ردیف آخر کلاس می نشینند درآینده ی مملکت هیچ نقشی ندارند ، همیشه با خود انواع ابزار سرگرمی و تفریح به همراه دارد ( از جمله : رمان ، دی وی دی، وی سی دی ، ورق ، پیپ ، چپق ، قلیان ، فلش و هزاران مورد منکراتی دیگر …).

مشاهده شده که افراد با ایمانی می باشند و دعای ام یجیب ( البته زمانی که قرار است امتحان بدهند ) می خوانند.همچنین بسیار دوستار موسیقی و ورزش بوده وهنگامی که استاد اعلام می کند امتحان لغو شده سرودهایی هم از خوانندگان ( البته اونور آبی ) با انواع حرکات موزون انجام می دهند . همیشه در دانشگاه بوده ونقشه ی دانشگاه را هم به صورت خالکوبی بر روی بدن خود دارند . بیشتر در سینما ، بوفه و جاهایی دیگر که نمی توان ذکر کرد حضور دارند ، به در و دیوار هم می خندند ، به همه حتی استاد وگروه اول متلک می پراند ، ( بعضیا ) در فعالیت های سیاسی حضور دارد ، و اگر تعلیق نشود ، نمیرد ، در پایان موفق به کسب مدرک می گردد .

(لازم به ذکر است : افرادی وجود دارند که خود را در گروه های دیگر جای می دهند که البته پایان ترم با مشاهده ی نمرات مشخص می شود که متعلق به آن گروه نبوده ونفوذی می باشند . )

[انرژی مثبت]

چقدر خندیدم خیلی بامزه بود ممنون