عجب شعری بودددددددددددددددددددددددد!!!!!!!!!!!!
من خوب یادمه مامانم منو گذاشت مدرسه و رفت
خودم هم تنها برگشتم خونه و از فرداش هم خودم تنها میرفتم و میومدم
شاید همین باعث شد که سالها دور از خونه درس بخونم و روی پام بایستم
همه گریه می کردن ولی من همیشه فکر می کردم چقدر لوسن ...
من معلم اول دبستانم رو دوست نداشتم چون مامانم تو خونه خوندن نوشتن حتی جدول ضرب رو بهم یاد داده بود برای همین
سر کلاس حوصلم سر می رفت
بهترین سالهای عمرم دبیرستان فراست بود
الان خیلی از دوستام از ایران رفتن ولی من هنوزم با خاطراتشون زندگی می کنم
خیلی با هم صمیمی بودیم و هوای همدیگر و داشتیم
هنوزم عاشق دهقان فداکارم
یادش بخیر