زمان کنونی: ۰۸ دى ۱۴۰۳, ۰۸:۴۵ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۵۴۵۴۱
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۰۱:۲۸ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
جناب آقای صائب تبریزی می‌فرماید:

نیست در دیده‌ی ما منزلتی دنیا را
ما نبینیم کسی را که نبیند ما را

شب و روزگار بر شما خوش

رتبه خواهی همچو خورشید از خلایق دور باش ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: عزیز دادخواه
ارسال: #۵۴۵۴۲
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۰۲:۰۴ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۲۸ ق.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط:  جناب آقای صائب تبریزی می‌فرماید:

نیست در دیده‌ی ما منزلتی دنیا را
ما نبینیم کسی را که نبیند ما را

شب و روزگار بر شما خوش
دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی است
که اگر بازستانند، دو چندان گردد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Milad_Hosseini
ارسال: #۵۴۵۴۳
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۰۹:۴۳ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دوستان عزیز سلام
من بعد از یه سفر زیارتی به درون خودم برگشتم و شاید باورتون نشه یهویی همه چی برام تغییر کرد. این سفر زیارتی آمپول آدرنالین هم داشت و آمپول آدرنالین درد داشت. بله، من اون موقع که از اینجا رفتم با یه شوک عصبی بدی مواجه شدم به خاطر مسائل و مشکلاتی که اخیرا تو زندگیم پیش اومده بودن. این شوک عصبی باعث شد که فشار من به پایین ترین حد خودش برسه و نبضم رو از دست بدم. راستش شاید با یه حقیقتی رو به رو شده بودم که عشق هم قدرت انکارش رو نداشت و این حقیقت منو دچار شوک کرده بود. خلاصه کار به اورژانس و از اونجا به شوک و آمپول آدرنالین رسید. و شاید این بدترین اتفاقی بود که تو زندگیم برام افتاده بود، منظورم اینه که بدترین تجربم بود تو زندگیم حتی بدتر از تصادفی که کردم. واقعا احساس مردن رو با تمام وجودم تجربه کردم و شاید به این دلیل بود که کمی پا به سن گذاشتم و از مرگ هراسان. مشکل من ضربه ی عاطفی تشخیص داده شد و به همین دلیل سه روز با یه مشاور دائم در تماس بودم و گفتگو کردم. چیزی که این وسط روشن شد این بود که من زندگی زناشویی پر استرس و نامطلوبی دارم و اینبار واقعا به فکر فرو رفتم. من کی بودم؟ از کجا اومده بودم؟ اصلا اینجا چیکار میکردم؟
واقعا نشستم با خودم یه total recall زدم و به این نتیجه رسیدم که باید برگردم به چیزی که بودم. این ازدواج رو باید مثل اشتباه یک انسان جایزالخطا بهش نگاه کنم و مسیرمو دنبال کنم. به توصیه ی مشاور اولین کاری که کردم دوره کردن چیزایی بود که دوست داشتم یا فکر میکردم نیمه کاره ولشون کردم و نتیجش این شد:

فیلم یاد هندستون کرد و یه پیام دادم به طراح صحنم شان و ازش خبری گرفتم. صحبت ها گل کردن و من فهمیدم ایشون به خاطر فیلم لالالند اسکار هم گرفتن تو این مدت که من ازشون خبر نداشتم. احساس فخر زیادی کردم. من از ایده هام براش گفتم و تصمیم بر این شد که نظریه ی خاک خورده خودمو باز به جریان بندازم و یه نمایش اجرا کنیم. من طرحهای اولیه رو دادم و شان راضی بود. حالا من دارم دفتر کارگردانیمو کامل میکنم و اون مشغول طراحی کردن اون چیزیه که تو ذهن منه. از طرفی با یه آهنگساز دیجیتال معروف روس به نام برانکو استپانویچ که آلبومهای خیلی معروفی داره و تحت عنوان Argus موزیک الکترونیکی میسازه مکاتبه کردم و با پررویی تمام ازش خواستم که آهنگسازی این اجرا رو به دست بگیره. تا اینجا میتونم بگم مهمترین بازوهای تیمم تشکیل شدن، راستش کار من یه بازیگر بیشتر نداره، اونم انتخاب شده، منتهی چون هنوز توافق نهایی شکل نگرفته ترجیح میدم اسمشو نبرم الان، فقط میگم از هنرپیشه های مطرح هالیووده و شماها همه خیلی دوسش دارین. این همه باهم در راه رسیدن به یه اجرای خارق العاده که به صورت پالس یه پیام رو میرسونه. فقط هفت دقیقه تماشاگر من که اسمشو میزارم مشاهده گر یا observer وقت داره تصویر خودشو در آینه ی ذهنش ببینه.
مردم عصر مدرن وقت ندارن، کی میره میشینه تو تماشاخونه هملت رو چهار ساعت نگاه میکنه؟؟؟؟ تو این دوران همه چی باید به زبان همین دوران باشه. هملت در هفت دقیقه.

بله، اینطوری شد و الان فعلا سه تایی بیست و چهاری مشغولیم و داریم ساخت و پرداختش میکنیم برای یه اجرای جهانی! راستشو بگم از اینکه با یه دوست قدیمی دارم دوباره کار میکنم خیلی خوشحالم. خیلی آرامش میگیرم. من قبلا سابقه ی اجرای نمایش پرنده ی آبی در تئاتر برادوی رو با شان داشتم که بسیار موفق بوده، من نباید اینا رو فراموش کنم و در کنارش ارزش خودم یادم بره. فعلا تصمیم گرفتم سر خودمو با این پروژه گرم کنم و بتونم انرژی کسب کنم. و از اونجایی که از طلاق و طلاق کشی خوشم نمیاد، میخوام یه تصمیم بهتری برای این مسئله بگیرم و نیاز به وقت دارم.

من تو مدت تقریبا یکسالی که اینجا بودم و خوندن برای کنکور ارشد رو شروع کردم، خداییش دروغ چرا، درس خوب خوندم و مفید خوندم، احساس میکنم اون چیزی رو که نیاز داشتم از این رشته گرفتم و در تمام کارهای من تجلی خواهد داشت. من الان در یه حیطه ی دیگه تحصیلات عالیه دارم و در شرف شکوفایی هستم، اصلا کار درستی نیست که بیام وارد شاخه ی مهندسی بشم اونم تازه برای ارشد و ورود به دانشگاه اقدام کنم. من هنوزم سر حرفم هستم، من مهندسی کامپیوتر و فضانورد شدن رو خیلی دوس داشتم و دارم، ولی الان دیگه من یه انسانی هستم که شکل گرفته و اصلا تو یه شاخه ی دیگه رفتم و با کنکور دادن فقط وقت خودمو تلف میکنم. نمیخوام بگم دیگه قصد دنبال کردن این رشته رو ندارم، نه برعکس، من فهمیدم به عنوان یه کارگردان چطوری دنبالش کنم و راهش برای من از دانشگاه محقق نمیشه. من به اندازه ی کافی درسامو خوندم و مدرکامو جمع کردم. دیگه بسه. بنابراین تمام کتابهای کنکورم رو که نو هم هستن میزارم اینجا تو بازارچه ی کتاب برای فروش که شاید به درد یه بنده خدایی بخوره که میخواد کنکور بده.

ببخشید اگه گاهی تند بودم، من دلی ندارم جدی نگیرید. واقعا میخوام خودم باشم و به حال خودم باشم. ولی حتما سر میزنم اینجا و شما رو از اخبار پروژم آپدیت میکنم.

هر کسی هم از من ناراحتی داره، به بزرگی خودش ببخشه، چرا که بخشش از بزرگان است
ببخشید زیاد حرف زدم
ارادت خاص دارم خدمت بچه های گل مانشت

ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα

Σωκράτης

(The only thing I know is that I know nothing)

Socrates
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: diligent
ارسال: #۵۴۵۴۴
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۱۲:۲۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تازه فهمیدم چقدر توی انتخاب رشته ام اشتباه کردم ... من مال این رشته نیستم ..


یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: diligent
ارسال: #۵۴۵۴۵
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۰۱:۱۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۲۷ ب.ظ)virtual girl نوشته شده توسط:  تازه فهمیدم چقدر توی انتخاب رشته ام اشتباه کردم ... من مال این رشته نیستم ..

اتفاقا بر اساس تجربه ی شخصیم اینو نمیشه گفت. همه چی بستگی به شرایطی داره که درش قرار میگیری و شخصیت تحصیلی تو از همون اولین باری که وارد دانشگاه میشی شکل میگیره. من خودم هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر از مهندسی که عشق زندگی من بود فاصله گرفته باشم و هنری شده باشم.
من فقط سر یه لجبازی با خودم رشته ی نمایش دانشگاه آزاد رو انتخاب کردم که فقط قبول بشم و از دست به رخ کشیدن ها راحت بشم.

به خدای محمد قسم که من رشته ی نمایش تهران مرکز رو انتخاب کردم چون بیشتر برمیداشت. ۱۵۰ تا روزانه و ۱۵۰ تا شبانه. من فقط زدم که قبول بشم. بعد یهو دیدم شد تمام دغدغم و من همیشه از اینکه از آرزوی مهندس شدن دور شده بودم حسرت میخوردم و این اشتباه بود. وقتی خود آدم دست به انتخاب میزنه باید منتظر عواقبش هم باشه.

الان با نگاه کردن به اون همه سالها احساس میکنم که هنر اول برای من راه فرار بود، بعد تبدیل به مخدری شد برام که ضربه ی سختی رو که از تصادفم خورده بودم جبران کنم.

میخوام بگم آدم از همون اول باید مراقب انتخابهاش باشه، خصوصا اگه تو این مملکت زندگی میکنه، خصوصا اگه تصمیم میگیره دنبال یه رشته ی هنری بره، هنر عینهو اعتیاده لامصب

پ ن: من این چیزا رو میام میگم برای این نیست که زندگی خودمو تو گوگل ایندکس کنم، تجربیاتم رو خالصانه میگم که استفاده کنین.

ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα

Σωκράτης

(The only thing I know is that I know nothing)

Socrates
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۴۵۴۶
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۰۲:۱۶ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۲۷ ب.ظ)virtual girl نوشته شده توسط:  تازه فهمیدم چقدر توی انتخاب رشته ام اشتباه کردم ... من مال این رشته نیستم ..
چرا؟

think positive
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Saman , RASPINA
ارسال: #۵۴۵۴۷
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۰۳:۲۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ خرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۱۶ ب.ظ)MarkLand نوشته شده توسط:  
(05 خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۲۷ ب.ظ)virtual girl نوشته شده توسط:  تازه فهمیدم چقدر توی انتخاب رشته ام اشتباه کردم ... من مال این رشته نیستم ..
چرا؟
سوال منم هست.
چرا ؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: MarkLand , RASPINA
ارسال: #۵۴۵۴۸
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۰۴:۰۹ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۵ خرداد ۱۳۹۹ ۰۴:۱۰ ب.ظ، توسط sss.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۲۷ ب.ظ)virtual girl نوشته شده توسط:  تازه فهمیدم چقدر توی انتخاب رشته ام اشتباه کردم ... من مال این رشته نیستم ..
به نظرم این که بدونی تو این حس تنها نیستی تا حدی تسلی بخش باشه. تازگی توی جمعی از کسانی که تو حوزه فناوری و برنامه نویسی فعال هستند، درباره این موضوع صحبت شد که تا کی می خوان تو این فضا بمونن و اگه قصد تغییر مسیر دارن، برنامه بعدیشون چیه؟ تعداد زیادی از جوابا این بود که حداکثر تا ۴۰ سالگی و طیف کارهایی هم که می خواستن برن سراغش خیلی متنوع بود از نجاری و نوازندگی تا تورلیدری و رانندگی ترانزیت و ....

میشه از چند جنبه نگاه کرد، ممکنه واقعا انتخاب درستی باشه ولی تو فضای مناسبی نیستی و این حس به همین دلیل به وجود اومده. شاید هم واقعا تغییر لازمه. خبر خوب اینه که خیلی فضاهای بین رشته ای وجود دارن که میشه با ورود به اونا یه تیر و دو نشون زد، هم آموخته های سالیان رو کاملا رها نمی کنی هم از فضای ناخوشایند دور میشی. شاید هم نیاز به یه تغییر اساسی هست.

از نظر من کتاب "شغل موردعلاقه" آلن دو باتن پیشنهاد خوبیه، حجم زیادی هم نداره.
دو تا سخنرانی تد هم هست که به نظرم دیدنشون خالی از لطف نیست:

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


-------------

یکی از سوالایی که درباره کرونا وجود داشت این بود که چرا در ایتالیا و اسپانیا شیوع بیشتری داره؟ برای این سوال جوابهای زیادی در حوزه پزشکی و جمعیت شناسی و فرهنگ مطرح شد. نظریه جدید از حوزه زبان شناسی مطرح شده، تفاوت تلفظ حروف تو این زبان ها؛ نحوه خروج هوا در زبانهای مختلف بر میزان شیوع کرونا تاثیر میذاره.
همین خبر، هم ارتباط بین حوزه های علمی رو نشون میده، هم نشون میده علومی که خیلی محض به نظر میرسن می تونن خیلی هم کاربردی باشن.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous , RASPINA , diligent , RangiRangi
ارسال: #۵۴۵۴۹
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۰۸:۲۲ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ترسم از روزیه که این زبان انگلیسی منو شکست بده. کاش میشد به زبان جاوا، کاتلین، سی یا هر زبان برنامه‌نویسی دیگه با مردم جهان ارتباط برقرار کرد Big Grin

راهی به انتها هست؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RASPINA
ارسال: #۵۴۵۵۰
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۱۱:۲۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ خرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۲۲ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  ترسم از روزیه که این زبان انگلیسی منو شکست بده. کاش میشد به زبان جاوا، کاتلین، سی یا هر زبان برنامه‌نویسی دیگه با مردم جهان ارتباط برقرار کرد Big Grin
یه پست شبیه به این رو من چند سال پیش گذاشته بودم. Big Grin


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: kilookiloo , ele
ارسال: #۵۴۵۵۱
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۱۱:۴۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
به خاطر اینه که آموزش پرورش ما اصلا سیستم درست درمونی نداره. من یه سالهایی از دوران کودکیم و نوجوانیم در آلمان بودم و اونجا مدرسه رفتم. یه درسی بود آشنایی با مشاغل و اصلا درس نبود. بلکه ماها رو به صورت اردویی میبردن مراکز مختلف، موزه ها، نمایشگاهها و کارخونه ها و انواع کسب و کار و حوزه های تحصیلی رو بهمون معرفی میکردن. یه روز ما رو بردن به یه نمایشگاه ژوراسیک و اونجا چیزی که بود همش اسکلت دایناسور بود که بعضا هم از روی تخمین و مدلهای اصلی ساخته شده بودن. بعد از اینکه ما بازدیدمون از موزه تموم شد، ما رو به یه سالنی هدایت کردن و اونجا یه بهشت واقعی بود. میزهای بزرگ عین سالن اجتماعات هاگوارتز که روی این میزها انواع وسائل نقاشی وجود داشتن. معلممون از ما خواست که هر چی رو که دیدیم و بیشتر دوست داشتیم نقاشی کنیم. همه اسکلت ها رو کشیدن و یا مردم رو نقاشی کردن و من یه منظره ی ژوراسیک پارکی کشیدم. چند تا دایناسور کشیدم توی یه جنگل که یه آدم هم ازشون ترسیده بود و اون موقع اعتراف کردم که اون آدم منم. بعد از چند روز از مدرسه پدر و مادر منو خواستن، توجه کنین که فقط مادرمو نخواستن، هر دو والدینی که بچه باهاشون زندگی میکنه. به پدر و مادرم گفتن که دختر شما به شدت استعدادهای هنری و نقاشی داره، ما میخوایم براش کلاسهای فوق العاده هنری در نظر بگیریم که میتونه با شرکت در اونا بهتر خودشو بشناسه و آینده ی خودشو به عنوان یه هنرمند تضمین کنه.
میدونین جواب خانواده ی من چی بود؟ هنر رشته ی تنبلاس!
بله، یه زن و شوهر تحصیل کرده در مورد رشته ی هنر اینطوری فکر کردن. من اون موقع نه ساله بودم، شما خودتون دیگه حساب کنین چند سال پیش میشه.
تو آلمان به تربیت نسل آینده خیلی توجه میکنن، به اینکه چطور هدایتشون کنن تا در مسیر درست استعدادهاشون قرار بگیرن. اونجا نمیزارن بچه تا یه سنی تلویزیون نگاه کنه. دلیلشون هم اینه که باعث فانتزی بیش از اندازه در ذهن کودک میشه و از حقایق دورش میکنه.

اینا فقط مثال بود که بهتون نشون بدم ما چقدر بدبختیم تو این مملکت. همینطوری موقع کنکور میدن ۱۰۰ تا رشته میزنیم شاید یکیش قبول شیم. هیچکدوممون به اینکه چی واقعا بهمون حال میده فکر نمیکنیم و اصلا فرصت اینو نداریم.

تمام این مشکلات از سیستم آموزشی کشوره، انتظاری هم نمیشه داشت، تو کشوری که موشک هایی رو که خودشون زدن دونه دونه لو میدن هیچی بعید نیست.

ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα

Σωκράτης

(The only thing I know is that I know nothing)

Socrates
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۴۵۵۲
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۱۱:۴۱ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ خرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۲۲ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  ترسم از روزیه که این زبان انگلیسی منو شکست بده. کاش میشد به زبان جاوا، کاتلین، سی یا هر زبان برنامه‌نویسی دیگه با مردم جهان ارتباط برقرار کرد Big Grin
آدم باید با کسی ازدواج کنه که کاتلین بلد باشه Big Grin با کاتلین با هم صحبت کنن Cool
نظرتون چیه؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RASPINA , kilookiloo
ارسال: #۵۴۵۵۳
۰۵ خرداد ۱۳۹۹, ۱۱:۴۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
حقیقتی که هست اینه که: «امید مُعوّق، به رنج منجر می‌شه »

به قول شهریار که:
«هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه؟»

شب و روزگار بر شما خوش و خرم

رتبه خواهی همچو خورشید از خلایق دور باش ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous , RASPINA
ارسال: #۵۴۵۵۴
۰۶ خرداد ۱۳۹۹, ۱۲:۴۹ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۶ خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۴۱ ق.ظ، توسط عزیز دادخواه.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ خرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۴۲ ب.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط:  حقیقتی که هست اینه که: «امید مُعوّق، به رنج منجر می‌شه »

و رنج به گنج.

بچه ها کسی میتونه اشتراکی از علم مهندسی شبکه و ستاره شناسی ونجوم بهم بگه.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous
ارسال: #۵۴۵۵۵
۰۶ خرداد ۱۳۹۹, ۰۲:۱۴ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۶ خرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۲۱ ق.ظ، توسط codin.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ خرداد ۱۳۹۹ ۰۴:۰۹ ب.ظ)sss نوشته شده توسط:  
(05 خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۲۷ ب.ظ)virtual girl نوشته شده توسط:  تازه فهمیدم چقدر توی انتخاب رشته ام اشتباه کردم ... من مال این رشته نیستم ..
به نظرم این که بدونی تو این حس تنها نیستی تا حدی تسلی بخش باشه. تازگی توی جمعی از کسانی که تو حوزه فناوری و برنامه نویسی فعال هستند، درباره این موضوع صحبت شد که تا کی می خوان تو این فضا بمونن و اگه قصد تغییر مسیر دارن، برنامه بعدیشون چیه؟ تعداد زیادی از جوابا این بود که حداکثر تا ۴۰ سالگی و طیف کارهایی هم که می خواستن برن سراغش خیلی متنوع بود از نجاری و نوازندگی تا تورلیدری و رانندگی ترانزیت و ....

میشه از چند جنبه نگاه کرد، ممکنه واقعا انتخاب درستی باشه ولی تو فضای مناسبی نیستی و این حس به همین دلیل به وجود اومده. شاید هم واقعا تغییر لازمه. خبر خوب اینه که خیلی فضاهای بین رشته ای وجود دارن که میشه با ورود به اونا یه تیر و دو نشون زد، هم آموخته های سالیان رو کاملا رها نمی کنی هم از فضای ناخوشایند دور میشی. شاید هم نیاز به یه تغییر اساسی هست.

از نظر من کتاب "شغل موردعلاقه" آلن دو باتن پیشنهاد خوبیه، حجم زیادی هم نداره.
دو تا سخنرانی تد هم هست که به نظرم دیدنشون خالی از لطف نیست:

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


-------------

یکی از سوالایی که درباره کرونا وجود داشت این بود که چرا در ایتالیا و اسپانیا شیوع بیشتری داره؟ برای این سوال جوابهای زیادی در حوزه پزشکی و جمعیت شناسی و فرهنگ مطرح شد. نظریه جدید از حوزه زبان شناسی مطرح شده، تفاوت تلفظ حروف تو این زبان ها؛ نحوه خروج هوا در زبانهای مختلف بر میزان شیوع کرونا تاثیر میذاره.
همین خبر، هم ارتباط بین حوزه های علمی رو نشون میده، هم نشون میده علومی که خیلی محض به نظر میرسن می تونن خیلی هم کاربردی باشن.
این روابط علی و معلولی پیچیده ممکنه یک چند درصد موثر باشه علت های اصلی چیزای دیگری هست که واضح هم هستن. به قول Occam's razor ساده ترین توصیف برای یک پدیده معمولا درست ترین توصیفه Smile

(۰۵ خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۲۷ ب.ظ)virtual girl نوشته شده توسط:  تازه فهمیدم چقدر توی انتخاب رشته ام اشتباه کردم ... من مال این رشته نیستم ..

گاهی پیش میاد که چون روش یادگیریتون درست نیست یا استاد خوبی نداشتین یا عاملای دیگه باعث میشه فکر کنین یک رشته باهاتون سازگار نیست. البته گاهی هم یک فیلد ممکنه با استعدادهای ذاتی آدم سازگار نباشه... من خودم در زمینه کامپیوتر در کل خوب هستم ولی حس میکنم مثلا توی پزشکی اینا استعدادم بیشتر بود
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۹۱۴ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۶۵,۹۶۷ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۵۱۷ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۷۳,۲۰۸ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۶۸ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۶۹ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۸۳ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۷۱۹ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۸۷۰ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۳۴۷ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close