(۱۹ مهر ۱۳۹۷ ۱۰:۳۸ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: من نتونستم از این استتفاده کنم . تاحالا به جز چندتا مقاله که اساتید بهم دادن دنبال مقاله نرفتم
الآن میخوام الگوریتم BM25 و ادیشن های مختلفش رو پیدا کنم و بخونم , چی باید کنم
(به جز اینکه تو گوگل بزنم و هرچی پسوند pdf بود دانلود کنم
)
برید توی گوگل اسکولار و حرف کلیدی موضوعاتی که میخواهید را بنویسید.سال هم از ۲۰۱۸انتخاب کنید تا جدیدترین مقالات براتون بیاره. توی گوگل فایده نداره. یکسری فایلها بدرنخور هم میاره که خوندنش وقت تلف کردنه. من فقط با گوگل اسکولار سرچ میکنم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
(۱۹ مهر ۱۳۹۷ ۰۳:۲۸ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: والا با این استادای مزخرفی که من دارم؛ دیگه کم کم دارم به کنفرانس منطقه ای توی ایران فک میکنم![[تصویر: biggrin.gif]](https://manesht.ir/forum/images/smilies/biggrin.gif)
![[تصویر: biggrin.gif]](https://manesht.ir/forum/images/smilies/biggrin.gif)
الان چشمام باز شده و دارم فکر میکنم مهمترین عنصر برای من 'پول' میباست میبوده باشد نه رنکینگ دانشگاه و کشور
شما یا کسانیکه اپلای میکنن اگر اونجا احساس کردید که از فیلد کاری که دارید میکنید یا استادی که دارید خوشتون نمیاد چکار میتونید بکنید؟ باید مجدد سریعا برای فیلد دیگه اپلای کنید تا بتونید استاد را عوض کنید؟
میشه به استاد بگید من الان به نتیجه رسیدم که علاقمند نیستم تو این زمینه کار کنم یا ... ؟ اونوقت استاد این مدت که وقت گذاشته و پولی که بهتون دادن چی میشه؟ ازتون پس میگیرن؟
(۱۹ مهر ۱۳۹۷ ۰۹:۵۲ ب.ظ)negarin_ نوشته شده توسط: --بعد مدت ها باز به برهه ای رسیدم که هیچ چی خوشحال کننده نیست...اضطراب و انتظار..
---کی از این لوپی که توش هستم، خارج میشم؟؟؟
متنفرم از همه اتفاقهایی که راه حلشون گذر زمان هست..
اضطراب و انتظار از خودتون دور کنید. در لحظه زندگی کنید. مدیریت کنید خودتونو و حال خودتونو. از لوپ هم هروقت خودتون بخواهی میتونی بیرون بیای. هروقت بخواهی هم میتونی وارد بشی. کلید حل مشکل فقط خودت هستی دوست عزیز

بعدظهر با مامانم رفته بودم بیرون. توی مسیر یکی از همکاران قدیمی اش دید. بعد از سلام و علیک بهم گفت تو همون دختر کوچولویی هستی که با مامانت میومدی مدرسه.ماشالله چه خانوم شدی.
مامانم هم همچین منو معرفی کرد بهش که حس کردم از سیاره دیگه ای اومدم.
بعد به مامانم گفتم مامان این تعریف و تمجیدها چی بود میکردی !
گفت : یه پسر داره خیلی پسرخوبیه و خونوادشون خیلی خوبن. دنبال زن هم میگرده برای پسرش :/
سکوتی کردم به بلندای پرواز عقااااب -ـ-