زمان کنونی: ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۳:۵۵ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۳۱۸۳۱
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۱:۱۴ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
فردا آخرین موعد تحویل پروژه ... Undecided
مکن ای صبح طلوع ....

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
در شعرِ من حقیقت یک ماجرا کم است ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۸۳۲
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۱:۱۶ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۵۹ ق.ظ، توسط blackhalo1989.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
قبلا اسمشو دیده بودم اما امروز باهاش برخورد داشتم:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

چیز جالبیه!
هم یه template engine هست. هم در عین حال یه تغییراتی تو html میده.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: happy07 , stateless
ارسال: #۳۱۸۳۳
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۶:۵۱ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۱ شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۵۵ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  
(01 شهریور ۱۳۹۵ ۰۴:۱۱ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  فقط و فقط وفقط زندگی کنین. همین (:
شاید یک دلیلش پدر و مادرهای ما بودند که خودشون در سختی زندگی کردند، زمان جنگ و انقلاب و ... یک طوری با ما برخورد کردند که ما این سختی ها رو نکشیم و یک جوری ما رو بزرگ کردند که به جایی برسیم که همه چیز محکم و خوب باشه تا مثل خودشون نشیم. موفقیت رو یک طوری تو ذهن ما قرار دادند. یه چیز دیگه هم هست. گاهی فکر می کنم تبلیغات هم تاثیر داشته. از این چیزهایی که الان مد شده. نمی دونم چقدر وجودشون درست یا ضروری هست. تبلیغات برای شادی، شما هم می توانید، قله های موفقیت، مثل همین جمله هایی که همیشه تو شبکه های اجتماعی رد و بدل میشه. گاهی فکر می کنم این کلاسایی که برگزار میشه، این همایش ها، برنامه ها، کتابهای این شکلی، بیشتر آدم رو گم می کنند. موفقیت رو یک چیز می دونند فقط.
یک چیزی در مورد خودم بگم همیشه با این مسئله مشکل داشتم. موفقیت و به جامعه خدمت کردن و این مسائل. امروز داشتم به یک فایلی گوش میدادم در مورد این می گفت که ما ممکنه خواسته های پدر و مادر، اطرافیان یا هر چیز دیگه رو دنبال کنیم. صدای که می شنویم، صدای اون ها باشه نه چیزی که ما می خواهیم. یا یکسری عقده ها ما رو به سمتی سوق بدهند. نمی خوام بگم این ها نیستند. هستند. درستم هستند بعضی هاشون. یک چیزی هم از یک فردی می گفت که الان دکتری کامپیوتر داره ولی راضی نیست. اون چیزی که نبوده که می خواسته. ولی گاهی به بعضی چیزا فکر می کنم مثلا به یک فرد زحمت کشی که سال ها داره زحمت می کشه و کار می کنه. یعنی این اون چیزی هست که می خواسته؟ یا اصلا تا به حال به چنین چیزی فکر نکرده.
این چند وقته این مسئله خیلی برام پیچیده تر شده. یک واقعیتی که وجود داره چند وقتی هست شروع به خوندن زندگی نامه ی یکسری آدم ها کردم. وقتی می خونم خوب می بینم چقدر سختی کشیدن برای کشورمون. آخر کتاب که می رسم واقعا ذهنم دیگه کار نمی کنه. همین باعث شده بشینم به خودم فکر کنم، حالا که زمان جنگ نیست من از کشورم دفاع کنم، حالا چکار کنم. این مسئله یک دغدغه ی بزرگ شده و تمام حجم فکرم رو گرفته. همه اش فکر می کنم باید کاری بزرگ کنم. حس و حالم عجیب شده. نه می دونم حالم خوبه نه می دونم حالم بده. این کتابا رو که می خونم واقعا یک جاهاییش دیگه در حال خودم نیستم.

امروز نشستم از خدا گلایه کردم. بعدش پشیمون. یاد یک چیزی افتادم از دست خودم ناراحت شدم. یعنی خدا می بخشه؟ اگر بنده ی خدا نبخشه چی؟ نمی دونم چرا بعد از گلایه ام این عذاب وجدان بدجوری اومد سراغم.

آخرش الان داشتم کلیپی رو نگاه می کردم از یک سایت که می گفت ما زمانی موفقیم که به چیزی که خدا ما را برای آن آفریده برسیم.
زندگی خوب این نیست که همه چی رو به راه باشد و انسان تبدیل بشود به یک ماده ی گندیده و حرکتی توش نباشه.
حتی کلیپ هم نگاه می کنیم که به قصد این نباشه که این چیزا رو توش بشنوم، این چیزها هم توش گفته میشه!
فکر کنم گوش هام برای شنیدن این حرفا تیز شده.

حرفای دلم بازم زیاد شد. ببخشید به بهانه ی حرفای شما، حرفایی زدم.

حرفهاتون، حرفِ دلِ ما هم هست. خدا خیرتون بده.
بیشتر بنویسید.

بی ما تو به سر بری همه عمر...
من بی تو گمان مبر که یکدَم...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Aurora
ارسال: #۳۱۸۳۴
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۹:۰۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۵۱ ق.ظ)stateless نوشته شده توسط:  بیشتر بنویسید.
متکلم وحده شدم آخه. زیاد هم می نویسم شاید درست نباشه.
به نتیجه رسیدم، که امیدوارم برسم، می نویسم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: stateless
ارسال: #۳۱۸۳۵
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۹:۴۸ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دوستان ی راهنمایی میخوام
من یک سیستمی دارم روی virtualBox نصب میکنم بعد خطای کمبود فضا میده!
الان یعنی باید حافظه ی مجازی ایجاد شده روی ماشین مجازی رو زیاد کنم یا جایی که خودvirtualرو نصب کردم با کمبود فضا مواجه شده؟

زمان آدم ها رو دگرگون میکند
اما تصویری را که از آنها داریم
ثابت نگه می دارد
هیچ چیز دردناک تر از این تضاد
میان دگرگونی آدم ها و ثبات خاطره ها نیست


مارسل پروست
از کتاب : در جستجوی زمان از دست رفته
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۸۳۶
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۱۰:۲۹ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
خیلی بدم میاد تو عروسیا ب مجردا هرکی از راه میاد میگه ایشالا عروسی تو Angry انگار حالا طرف خیلی در حسرت ازدواجه
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SepidehP , sss , karbar , stateless , elhamgh , RASPINA , ele
ارسال: #۳۱۸۳۷
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۱۱:۵۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۱۰:۲۹ ق.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط:  خیلی بدم میاد تو عروسیا ب مجردا هرکی از راه میاد میگه ایشالا عروسی تو [تصویر:  angry.gif] انگار حالا طرف خیلی در حسرت ازدواجه
تنها راهش اینه که تشکر کنی تموم بشه بره Smile
منم قبلا حساس بودم. همه اش توضیح میدادم که نه چرا و این حرفا ولی بعدا دیگه تشکر می کردم و تمام.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nlp@2015 , SepidehP
ارسال: #۳۱۸۳۸
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۱:۲۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۲۶ ب.ظ، توسط samaneh@90.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۹:۰۴ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  
(02 شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۵۱ ق.ظ)stateless نوشته شده توسط:  بیشتر بنویسید.
متکلم وحده شدم آخه. زیاد هم می نویسم شاید درست نباشه.
به نتیجه رسیدم، که امیدوارم برسم، می نویسم.
Big Grin آرورا کمک نمیخوای؟ Big Grin

(۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۱۰:۲۹ ق.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط:  خیلی بدم میاد تو عروسیا ب مجردا هرکی از راه میاد میگه ایشالا عروسی تو Angry انگار حالا طرف خیلی در حسرت ازدواجه
آخ آخ منم این مشکل دارم دخترای کوچکتر از من با اولین فردی که از راه میرسه سریعا ازدواج میکنن حالا مهم نیست اون اولین فرد چه قدر مطابق با معیارهاشه فقط هدفشون شوهر کردنه. بعد فک و فامیل جوری به من میگن ایشالا عروسی خودت یا دیگه نوبت توا انگار مثلا من از بی خواستگاری الان مجرد موندم!!!!!!! من نمیدونم کی میخوان این فامیل یاد بگیرن ازدواج کردن، کنکور، ادامه تحصیل دادن، بچه دار شدن و هزاران مثال دیگه یه مساله شخصیه دلیلی نداره ازش بپرسن!!!!!!

(۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۲۲ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط:  
(02 شهریور ۱۳۹۵ ۰۹:۰۴ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  
(02 شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۵۱ ق.ظ)stateless نوشته شده توسط:  بیشتر بنویسید.
متکلم وحده شدم آخه. زیاد هم می نویسم شاید درست نباشه.
به نتیجه رسیدم، که امیدوارم برسم، می نویسم.
Big Grin آرورا کمک نمیخوای؟ Big Grin

(۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۱۰:۲۹ ق.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط:  خیلی بدم میاد تو عروسیا ب مجردا هرکی از راه میاد میگه ایشالا عروسی تو Angry انگار حالا طرف خیلی در حسرت ازدواجه
آخ آخ منم این مشکل دارم دخترای کوچکتر از من با اولین فردی که از راه میرسه سریعا ازدواج میکنن حالا مهم نیست اون اولین فرد چه قدر مطابق با معیارهاشه فقط هدفشون شوهر کردنه. بعد فک و فامیل جوری به من میگن ایشالا عروسی خودت یا دیگه نوبت توا انگار مثلا من از بی خواستگاری الان مجرد موندم!!!!!!! من نمیدونم کی میخوان این فامیل یاد بگیرن ازدواج کردن، کنکور، ادامه تحصیل دادن، بچه دار شدن و هزاران مثال دیگه یه مساله شخصیه دلیلی نداره ازش بپرسن!!!!!!
در حدی این سوالهاشون زجر آوره که گاهی احساس پشیمونی میکنم که چرا خواستگار رد میکنم چرا بدون اینکه عاقلانه تصمیم بگیرم به اون فرد میخورم یا نه همون اول به طرف نمیگم باشه!!!! Big Grin Big Grin

کامیابی و شادمانی تو در درونت قرار دارد، اراده کن که شاد بمانی، آن زمان، تو و شادمانی‌ات، میزبان نامریی دشواریها خواهید بود.((هلن کلر))Big GrinBig Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nlp@2015 , SepidehP , ele
ارسال: #۳۱۸۳۹
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۱:۳۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۳۹ ب.ظ، توسط samane .gh.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
‏اولین چیزی که آدم دل تنگش میشه

صدای کلید باباس که برمیگرده خونه،

دومیشم

نگاهای یواشکی مامان از لای در ...

Sad

از شما آیا تا کنون از رنگی رنگی چیزی خریده ؟ Smile D:


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness , SepidehP , ele
ارسال: #۳۱۸۴۰
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۱:۴۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۵۲ ب.ظ، توسط nlp@2015.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۲۲ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط:  در حدی این سوالهاشون زجر آوره که گاهی احساس پشیمونی میکنم که چرا خواستگار رد میکنم چرا بدون اینکه عاقلانه تصمیم بگیرم به اون فرد میخورم یا نه همون اول به طرف نمیگم باشه!!!! Big Grin Big Grin
دقیقا! هرچی میخوای به حرفای بقیه بی تفاوت باشی و زندگیتو کنی باز اذیتت میکنن. هرکی دوس داره یجور زندگی کنه یکی دوس داره زودتر ازدواج کنه، بچه داشته باشه، خونه داری کنه و یکی دیگه خرجشو بده و منم به سلیقه اونا احترام میذارم. قرار نیس همه یه چیزو بخوان. ولی بضیا یجوری رفتار میکنن انگار دختر هرچقدم درس بخونه اینا اصن مهم نیس، باز اگه ازدواج نکرده باشه کمبود داره. مهمترین فایده رفتن ازینجا اینه ک آدم از دست این حرفا و فکرا راحت میشهUndecided
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: khayyam , sss , karbar , samaneh@90 , ele
ارسال: #۳۱۸۴۱
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۱:۴۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۴۳ ب.ظ، توسط Pure Liveliness.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
الان تازه میفهمم نبودن امکانات توی شهرستان یعنی چی. این که به خاطر هر چیزی آدم مجبور باشه بره تهران.

عصبانی ام و نیازمند یک عدد پارک بانوان رفتن تنهایی. :|
سمانه جون بیا بریم SmileHeart

وَه که جدا نمی شود، نقش تــو از خیال من
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: samane .gh , ele , NP-Cσмρℓєтє
ارسال: #۳۱۸۴۲
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۱:۴۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۲۲ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط:  [تصویر:  biggrin.gif] آرورا کمک نمیخوای؟ [تصویر:  biggrin.gif]
یکم از حرفامو شما بزن بشیم متکلم مع الغیر Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: stateless
ارسال: #۳۱۸۴۳
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۱:۵۱ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۴۱ ب.ظ)Pure Liveliness نوشته شده توسط:  الان تازه میفهمم نبودن امکانات توی شهرستان یعنی چی. این که به خاطر هر چیزی آدم مجبور باشه بره تهران.

عصبانی ام و نیازمند یک عدد پارک بانوان رفتن تنهایی. :|
سمانه جون بیا بریم SmileHeart

من پایه ام بریم ؟Cool Tongue

از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness
ارسال: #۳۱۸۴۴
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۲:۳۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۱:۴۰ ب.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط:  دقیقا! هرچی میخوای به حرفای بقیه بی تفاوت باشی و زندگیتو کنی باز اذیتت میکنن. هرکی دوس داره یجور زندگی کنه یکی دوس داره زودتر ازدواج کنه، بچه داشته باشه، خونه داری کنه و یکی دیگه خرجشو بده و منم به سلیقه اونا احترام میذارم. قرار نیس همه یه چیزو بخوان. ولی بضیا یجوری رفتار میکنن انگار دختر هرچقدم درس بخونه اینا اصن مهم نیس، باز اگه ازدواج نکرده باشه کمبود داره. مهمترین فایده رفتن ازینجا اینه ک آدم از دست این حرفا و فکرا راحت میشه
من بدم میاد که بعضیا فکر میکنن دختر هم باااید بره سرکار
مثلا میگید دوساله درسم تموم شده.اینو هنوز نگفتید میگن کار کار
چرا نرفتی سرکار؟
انگار آدم ایرادی چیزی داشته
خب چی بگم ؟بگم کار نیست؟کارخوب نیست؟
اصلا کی گفته خانم ها باید کارکنند .

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SepidehP
ارسال: #۳۱۸۴۵
۰۲ شهریور ۱۳۹۵, ۰۳:۲۵ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ شهریور ۱۳۹۵ ۰۲:۳۲ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  اصلا کی گفته خانم ها باید کارکنند .

Big Grin

بله بله.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۴۲۳ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۸۶۸ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۵ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۷۴۲ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۹۲ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۴۰ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۵۰ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۲۴ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۲۱ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۵۹ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close