(۰۴ آذر ۱۳۹۳ ۰۶:۰۸ ب.ظ)neda_Network نوشته شده توسط: بازم زود قضاوت کرد و گذاشت رفت ...من دوستش دارم فکر کردم میتونم سربه سرش بزارم اما اون اشتباه متوجه شد
کاش میدونست چقد ر عذاب میکشم وقتی اونی را فکر میکنه که نیست .خدا میدونه من کاری نکردم
نمیدونم چرا نمیتنوم طاقت بیارم و نرم پیشش. بودنم عذابش میده باید نباشم اما دلم طاقت نمیاره
بیشتر از اونی که فکر میکنه دوستش دارم. بغض داره خفم میکنه هیچ وقت حرفامو نمی پذیره. اخه خدا چرا! خدا خودت بهش ثابت کن من بهش دروغ نگفتم. من از اعتمادش سو استفاده نکردم. من بیشتر از جونم مراقب دونفره های خصوصیمون هستم . من واقعا مراقب دوستیمون هستم .چرا درکم نمیکنه خدا .چرا باور نمیکنه تنها دوست مورد اعتماد منه باور نداره نبودنش واقعا زجرم میده
انقدر خودت رو اذیت نکن ندا جان
من نمیدونم چه اتفاقی افتاده
اما میدونم دوستی یه ارتباط ۲ طرفه س. اگر بودن یکیشون باعث عذاب اون یکی میشه، این دوستی نیست...
اختلافای کوچیکو بزرگ توو دوستی زیاده اما مهم اینه دو طرف باعث ازار هم نشن...
دوستی یعنی وقتی باهم بحثتون شد، یه پفک بخریو بیای جلو بگی: گور بابا همه چی، خودمونو عشقه رفیق.پفک بزن