انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[seyed ehsn]

(۱۵ مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۲۷ ب.ظ)--masumeh نوشته شده توسط:  من واقعا دچار شک شده ام من فوق لیسانسم و فقط تدریس می کنم و برنامه نویسیم فوق العاده خوبه نه اینکه خودم ادعا کنم بلکه تا حالا دوستانم و حتی افرادی که اصلا منو نمی شناختن ولی مثلا یک دوره c# یا دوره های دیگه پیششون دیدم هم اینو گفتن.تو تدریس هم فوق العاده مایه می ذارم البته دانشگاه هم خیلی بین من و بقیه ای که فقط میرن سر کلاس و یه چیز مختصری میگن و میان فرق میذارن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یک مدت جایی کار می کردم که در عین سختی تجارب خوبی نصیبم شد ولی دیدم نمی تونم زندگی روتین کارمندی را تحمل کنم و از اونجا اومدم بیرون در اون مدت بدون حتی یک دقیقه دوره آموزشی و خودم با مطالعه کتاب و اینترنت شبکه را یاد گرفتم طوری کابل شبکه می زدم که یه آقا تعجب می کرد دومین راه اندازی کردم و اونو با آیزا سرور join کردم تعمیرات سخت افزاری کامپیوتر را شاید دیگه چشم بسته می تونستم انجام بدم و .... حالا هم که فقط تدریس می کنم شاید باورتون نشه تابستون که میشه کلی برای خودم برنامه ریزی آموزشی می کنم مثلا در حال مطالعه MVS هستم Asp.net و Linq را خوب بلدم و Entity framework و Silverlightرا هم در حال مطالعه کردنم که هم خودم دوست دارم و هم دوست دارم اگر دانشجویم سوالی در این زمینه کرد بتونم راهنماییش کنم
حال ممکنه بپرسید چرا شرکت کار نمی کنی؟ جوابش اینه که محیط شرکتها را دوست ندارم شاید براتون مسخره باشه ولی تا حالا امتحان هم کردم و اون موقع که سرکار می رفتم از روی علاقه مفرط به برنامه نویسی بعد از سرکارم به یه شرکت هم می رفتم که خود مدیرعاملش می کفت شما بیش فعال هستید و حتی باهام مصاحبه هم کردن و راضی بودن ولی همونطور که گفتم محیطش مناسب من نبود انگار خیلی با بقیشون متفاوت بودم (من از نظر ظاهری محجبه هستم) بعضی وقتا حرفایی میزدن که اذیتم میکرد
حالا خیلی دوست دارم کارهای عملی کنم ولی چون دیگه شرکتی نرفتم بی خیال شدم و فقط چسبیدم به تدریس و سرچ و مقاله (البته هیچ وقت مطالعه را کنار نذاشتم) فکر می کنم از پس جاهایی مثل سایت پونیشا برای من که بیشتر خودم مطالعه کردم و خیلی تجربه انچام پروژه را ندارم نتونم بربیام چون شاید کارفرماها کار را به کسایی بدن که سابقه داشته باشن.
حالا بعضی وقتا خیلی با خودم فکر می کنم که آیا فقط ادامه تدریس راه درستی است؟؟ اگه شما هم تجربه یا پیشنهادی دارید ممنون میشم بگید

سلام به همه ی دوستان،من هم تو این گیر کردم که ارشد شرکت کنم یا نه،۲۳سالم داره تموم میشه یه ترم دیگه دانشگاه پیام نورم مونده کهلیسانس رو بصورت تئوری بگیرم متاسفانه از کار عملی چیزی ازش یلد نگرفتم فقط تعریف یاد گرفتیم وقتی مشورت میگیرم بدتر گمگ میشم یه عده میگن اول برو دنبال سربازی وکار بعد بیا ارشد بخون ولی رفیقم که دانشجوی ارشده میگه اول بیا ارشد دولتی تلاش کن قبول شی حین درس کار هم یاد میگیری خدمت هم جایی با مدرک ارشد امریهه میگیری کهبدرد سابقت بخوره خودم موندم چه کنم نظر شما دوستان چیه؟

---

(۱۵ مرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۴۴ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  

(15 مرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۳۹ ب.ظ)seyed ehsn نوشته شده توسط:  سلام تشکر بابت پاسختون،ساکن کرج هستیم برم کار چی بگم ؟ بگم عملی رشتم هیچی بلد نیستم؟ تالان هرچی کار رفتم اصلا با رشتم مرتبط نبوده و بدتر من رو گیج کرده

خب خیلی خوبه.ببیند گام اول متقاعد کردن طرف مقابلتونه.فکر می کنید فارغ التحصیل های بهترین دانشگاه ها وقتی از دانشگاه خارج میشن نیاز های بازار کار رو بلدن؟! اونم وقتی هر روز یه فناوری و کتابخونه داده میشه.
ازشون بخواین به عنوان کارآموز کار کنید حتی بدون حقوق.بعد سه ماه قول میدم روی کاری که باید بکنید مسلط میشید و میتونید توی همون شرکت مشغول بشین.تلاش اولین اصله .من آمار دقیقی از تعداد شرکت های مرتبط در تهران ندارم اما به جرات بالای صد میشه تعدادشون.دست از تلاش بر ندارید.اگر شانس پذیرش شما در یک شرکت ۱ درصد هم باشه امید ریاضی پذیرشتون میشه یک

الان گیر اینم که آخراین ماه تا۵شهریور ترم تابستون دارم ترم بعدهم ترم آخره و دردسر های خودش،از این طرف میگم من که باید تا آخر دیماه درس بخونم این ترم هم بیشتر تلاش کنم تا۱۸ بهمن کنکور ارشد هم شرکت کنم بعد کنکور تا زمان اعلام نتایج یا برم کار یا چند ماه از خدمتم رو بگذرونم،از طر دیگه میگم بیفتم دنبال کار عملی یاد گرفتن وبهمن ماه هم دفترچم رو ارسال کنم برم خدمت وحین خدمت هم باز کار عملی یاد بگیرم وآخراش هم برای ارشد بخونم

[scania]

(۱۵ مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۲۷ ب.ظ)--masumeh نوشته شده توسط:  من واقعا دچار شک شده ام من فوق لیسانسم و فقط تدریس می کنم و برنامه نویسیم فوق العاده خوبه نه اینکه خودم ادعا کنم بلکه تا حالا دوستانم و حتی افرادی که اصلا منو نمی شناختن ولی مثلا یک دوره c# یا دوره های دیگه پیششون دیدم هم اینو گفتن.تو تدریس هم فوق العاده مایه می ذارم البته دانشگاه هم خیلی بین من و بقیه ای که فقط میرن سر کلاس و یه چیز مختصری میگن و میان فرق میذارن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یک مدت جایی کار می کردم که در عین سختی تجارب خوبی نصیبم شد ولی دیدم نمی تونم زندگی روتین کارمندی را تحمل کنم و از اونجا اومدم بیرون در اون مدت بدون حتی یک دقیقه دوره آموزشی و خودم با مطالعه کتاب و اینترنت شبکه را یاد گرفتم طوری کابل شبکه می زدم که یه آقا تعجب می کرد دومین راه اندازی کردم و اونو با آیزا سرور join کردم تعمیرات سخت افزاری کامپیوتر را شاید دیگه چشم بسته می تونستم انجام بدم و .... حالا هم که فقط تدریس می کنم شاید باورتون نشه تابستون که میشه کلی برای خودم برنامه ریزی آموزشی می کنم مثلا در حال مطالعه MVS هستم Asp.net و Linq را خوب بلدم و Entity framework و Silverlightرا هم در حال مطالعه کردنم که هم خودم دوست دارم و هم دوست دارم اگر دانشجویم سوالی در این زمینه کرد بتونم راهنماییش کنم
حال ممکنه بپرسید چرا شرکت کار نمی کنی؟ جوابش اینه که محیط شرکتها را دوست ندارم شاید براتون مسخره باشه ولی تا حالا امتحان هم کردم و اون موقع که سرکار می رفتم از روی علاقه مفرط به برنامه نویسی بعد از سرکارم به یه شرکت هم می رفتم که خود مدیرعاملش می کفت شما بیش فعال هستید و حتی باهام مصاحبه هم کردن و راضی بودن ولی همونطور که گفتم محیطش مناسب من نبود انگار خیلی با بقیشون متفاوت بودم (من از نظر ظاهری محجبه هستم) بعضی وقتا حرفایی میزدن که اذیتم میکرد
حالا خیلی دوست دارم کارهای عملی کنم ولی چون دیگه شرکتی نرفتم بی خیال شدم و فقط چسبیدم به تدریس و سرچ و مقاله (البته هیچ وقت مطالعه را کنار نذاشتم) فکر می کنم از پس جاهایی مثل سایت پونیشا برای من که بیشتر خودم مطالعه کردم و خیلی تجربه انچام پروژه را ندارم نتونم بربیام چون شاید کارفرماها کار را به کسایی بدن که سابقه داشته باشن.
حالا بعضی وقتا خیلی با خودم فکر می کنم که آیا فقط ادامه تدریس راه درستی است؟؟ اگه شما هم تجربه یا پیشنهادی دارید ممنون میشم بگید

---

سلام خانم معصومه اگه میشه شما که تو کار عملی حرفه ای هستید و ماهر می تونم از شما کمک و راهنمایی بگیرم. مرسی
ایمیل و ای دی یاهوی من =iman_h66@yahoo.com

[AI.]

خودرو ۲۰۶ داشتن هیچ ارزشی ندارد، چون من با آن تصادف کردم و به مقصد نرسیدم؛ پس هیچ کس دیگر خودرو ۲۰۶ سوار نشود!
ورزش کردن هیچ ارزشی ندارد، چون من هنگام ورزش مصدوم شدم؛ پس هیچ کس دیگر ورزش نکند!
ازدواج کردن هیچ ارزشی ندارد، چون من ازدواج کردم و در نهایت منجر به طلاق شد؛ پس هیچ کس ازدواج نکند!
خوردن و آشامیدن هیچ ارزشی ندارد، چون من پس از خوردن و آشامیدن مجبور به دفع می شوم، پس هیچ کس نخورد و نیاشامد!
بچه دار شدن هیچ ارزشی ندارد، چون بچه من معتاد شد و مرد؛ پس هیچ کس بچه دار نشود!
درس خواندن هیچ ارزشی ندارد، چون من تا مقطع ارشد خواندم و فعلا هیچ کجا نتوانستم تدریس کنم، پس هیچ کس درس نخواند!
.
.
ایولا بابا ! عجب استدلال و منطقی داریم بعضی از ماها !
آخه خیر سرمون ماها مهندس هستیم! طراحی و تحلیل الگوریتم خوندیم، ریاضی گسسته خوندیم، هوش مصنوعی مبحث منطق خوندیم!
آخه چطور انتظار داریم درس و دانشگاه رو و درس هایی که مستقیما با استدلال و منطق سر و کار دارند رو فهمیده باشیم و اونوقت از پس یه استدلال ساده توی زندگی روزمره بر نیایم!
آخه جان من این استدلاله ؟ چون "من" مدرک ارشد گرفتم و بهم کار تدریس ندادند، پس درس خوندن هیچ ارزشی نداره!
یه لحظه فکر نمیکنم که شاید خود "من" هم مشکل داشته باشم، نه درس خوندن!؟
چطور میشه که یک نفر خودم رو میزارم معیار و میزان سنجش ارزش درس خوندن !؟
انگار که همه چی به "من" ختم میشه؛ انگار که "من" مرکز جهانم!
مشکل فقط بازار کار و سرمایه و نوع مدرک و جامعه و پارتی نیست آخه! بله این مشکلات هست.
منتها مشکل اساسی و عمیق تری وجود داره و اون "خود من" هستم!
مشکل عدم ارتباط با واقعیت؛ مشکل عدم شناخت خود به عنوان یک انسان با تمام پیچیدگی هاش.
مشکل نادانی و ناتوانی در زمینه ی پایه های تفکر صحیح و منطق و روابط اجتماعی و رابطه ی درونی با خود!

و خیلی حرف های دیگه. . .

لطفا این مطلب رو هم بخونید:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یک تجربه موفق کاری بدون سرمایه !
.
.
.

[crevice]

دوستان عزیز،
من نمیدونم چرا شما شرایطو با خودتون قاطی میکنین! ببخشید منو یاد زمانی می اندازه که یه فیلم طنز یا انتقادی ساخته و پخش میشه توی ایران و از تنها جایی که بهش شکایت و توهین نمیشه از طرف خواجه کریم خان سفلی هست!!!

ببخشید همه دوستان نظرشون محترم؛ اما ببخشید باز که اینو عرض میکنم خیلی ها دارن حرف های کلیشه ای پس میدن. "درس خوندن واسه علمش" یعنی چی برادر من؟ مگه قرن ۱۱ هست که میگی فلانی بدون پول مرد ولی دانشمند بود؟ آره ما هم یه جورایی توی قرن ۱۸ میگذرونیم زندگانی رو... یه کم منطقی باید به قضیه نگاه کرد. دو روز دیگه میخوای زن بگیری خونواده بگردونی. به همسرت میگی من رفتم دنبال علم نه پول!!. اینکه اگر فردی با یک آی کیو ثابت دیپلم رو رها کنه و بره توی کار آزاد و یا اینکه بره دنبال درس خوندن درس؛ برای خود من با این عقل و تجربه در حال حاضر ثابت شده که اون مورد اول موفق تر خواهد بود توی بدست آوردن پول.

اما مسئله فقط پول نیست. ممکنه به شما بگن بیا این اینستراکشن رو پیش برو ۷ سال بعد ماهی ۳ میلیون داری اما نتیجه این دستورالعمل اینه که شما روغن عوض کن ماشین باشی!؛ خب این شغل و همه شغل های دیگه محترمه(دیگه منم به ترس انداختین بس تند پیش میرید!) ولی خوب به من هین حالا هم بگن بیا اینکارو کن با ماهی ۳ تومن نمیرم انجامش نمیدم. خوب معلومه توی ذهن خودتون میگید من ارشد این مملکت هستم n تا isi سابمیت شده دارم چرا باید برم توی اینکار!؟ واقعا هم راست میگه اگه بگه؛ ولی کسی واسه حرفش تره هم خرد نمیکنه.

بله ارشد واقعا سطح فکر فرد رو بویژه اگر در جای مناسبش تحصیل انجام بشه باز خواهد کرد. به عبارتی ارشد سطح انتظاراتتون از خودتونو بالا میبره. من زمانی قبل از ارشد رفتم توی شرکتی در یکی از شهرهای بزرگ غیر تهران طرف گفت بیا با حقوق کف وزارت کار کارتو شروع کن. خوب همون زمان با توجه به اینکه دلار ۱ تومن بود و نه ۳ تومن واسه من ارزش نداشت برم خونه و اینا اجاره کنم. حالا شما دوستان انتظار دارین با ارشد برم همون جا با ماهی ۵۰۰،۶۰۰؟!
آره دوستی دارم یه هفته نشست سمپلای اولیه یه زبان برنامه نویسی رو اجرا و تست کرد و رفت تو اولین شرکت تو تهران با حقوق ماهی ۱/۲ تومن و وعده و وعیدهایی که بتونن نگهش دارن!! کارشو آغاز کرد.


شمایی که ارشد هستین؛ واقعا فکر میکنین توی زمان تحصیلتون روزی بیشتر از ۶ ساعت وقت آزاد داری واسه خودت که بخوای بشینی "فنی" بشوی؟!
کلمه "فنی" واسه مقطع فوق دیپلم و لیسانس هست و کار اصلی یک گرجویت(ارشد و دکتری) تدریس و تحقیق و کارای تحقیقاتی هست و نهایتش مدیریت پروژه و نه اینکه بیاد ببینه دستور چاپ متن توی فلان زبان برنامه نویسی چیه عزیزان من!
بعدش هم همه بچه های ارشد درک میکنن که یه دانشجوی ارشد اصلا وقت اینو نداره. من خودم به شخصه تا زیر دوش حموم هم ذهنم درگیر فلان الگوریتم مقالم هست. اونوقت باید برم کابل شبکه به هم بچسبونم که پول گیرم بیاد؟! آره واقعا توی ایران باید همین کارها رو کرد که بهت پول بدن. واسه همین هم هست که هر کسی توی مقاطع تحصیلات تکمیلی میرن بعدش هم فرار میکنن و میرن چون.

اما در مورد اینکه بعضی ها میگن تخصص داشته باش همه جا میخوانت. من سوال میکنم کجا؟!! منظورم تهران و اصفهان و یکی ۲ تا شرکت توی شیراز و کرمان و تبریز و مشهد نیست. واقعا توی شهرستانها کار تخصصی پیدا میشه؟!!
این هم که بعضی ها میگن خودت شرکت بزن. این هم جزء توهماتی هست که ۱ در ۱۰۰۰ بگیره نگیره داره اونم با کلی هزینه و بودجه ای که خیلی ها ندارن.
اگر هم میگید که پاشو بیا تهرانو و فلان کار کن؛ باید خدمتتون عرض کنم که مگر میخوان چقدر به من نوعی حقوق بدن که تازه یه خوردشم خونه اجاره کنم(اگر کلش به اجاره خونه برسه !!) و ... . همین جا روزی ۵۰۰۰ تومن داشته باشم که باز راحتترم! اینکه توی اینجا ۷۶ میلیون کار میکنن واسه ۱۵ میلیون واقعا راسته. چون همه چی توی تهران تقریبا خلاصه میشه میره پی کارش. حالا ۴ نفر هم از توی تهران کامنت میدن من کاری ندارم اونا در سطح دیده های خودشون کامنت میزنن که راست هم میگن. صد البته اگر کسی بره توی شریف و تهران و امیرکبیر و یکی دوتا استاد توی شیراز و مشهد و اصفهان در رشته کامپیوتر دانشجوی استاد راهنمایی بشه که کار صنعتی میکنه ( و نه هر استادی) بله کار واسش هست و خوبش هم هست. حتی زمان تحصیل ارشدش هم هست.
تحصیلات تکمیلی یعنی نابوووووودی مگر اینکه ادامه بده و باز اما و اگری که پاسخش ۵ سال بعد مشخص خواهد شد. هر چند از نظر من پاسخش بسیار بدتر از پاسخ دوستانی همچو آهووخسی در مقطع ارشد هست. اما من واسه کسایی که میخوان اپلی کنن و برن که برن واقعا توصیه میکنم!
همین الان یاسوج!!! ۲۵ نفر سالیانه دکتری نرم افزار می فروشد!!!
اینکه تجربه ای رو در مقطعی و یا زمینه کسب نکرده باشیم و در موردش قضاوت کنیم واقعا کار بسیار مظموم و ناپسندی هست. من این دوستمونو کاملا درک میکنم و واقعا واسه ایشون و افرادی مثل خودم متاسفم که باید با این رزومه و توانایی هیچ موقعیتی وجود نداشته باشد؛ در حالی که هزاران نفر با توانایی در حد صفر دارن پولهایی که حق امثال این دوستمون هست رو میشمارن!


در آخر واقعا جای این مثل در این تاپیک حکم میکنه که " در مملکتی که همه مردم اندیشمندند، اندیشمند ترین آنها گوسپندند."

یا حق؛

[khayyam]

آقا باشه حق با شما باید دانشجوی ارشد بشینه و مقاله بنویسه و نه کابل شبکه بزنه ولی این حرفا تو ایران خیلی ارزش نداره دوست من تو دانشجوی ارشدی درست سطح علمیت هم خیلی بالاتر از منه اما دوست من کمی منطقی به مسئله نگاه کن کسی که مثلا تو ارشد شبکه می خونه آیا واقعا بعد از خوندن ارشد میشه همه چیز دان در شبکه تو خودت برو کسی رو که ارشد شبکه داره با کسی که لیسانس سخت افزار داره ولی متخصص سیسکو تو ایرانه و مدرس یکی از بهترین موسسه های تهرانه بیا اینا رو با هم از هر لحاظ بررسی کن ببین کدوم بهتره من نمی گم ارشد خوب نیست ولی خواهشا به هر چیزی منطقی نگاه کنیم .

[crevice]

(۱۵ مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۵۶ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  آقا باشه حق با شما باید دانشجوی ارشد بشینه و مقاله بنویسه و نه کابل شبکه بزنه ولی این حرفا تو ایران خیلی ارزش نداره دوست من تو دانشجوی ارشدی درست سطح علمیت هم خیلی بالاتر از منه اما دوست من کمی منطقی به مسئله نگاه کن کسی که مثلا تو ارشد شبکه می خونه آیا واقعا بعد از خوندن ارشد میشه همه چیز دان در شبکه تو خودت برو کسی رو که ارشد شبکه داره با کسی که لیسانس سخت افزار داره ولی متخصص سیسکو تو ایرانه و مدرس یکی از بهترین موسسه های تهرانه بیا اینا رو با هم از هر لحاظ بررسی کن ببین کدوم بهتره من نمی گم ارشد خوب نیست ولی خواهشا به هر چیزی منطقی نگاه کنیم .

دوست عزیز فکر کنم منظور منو بد متوجه شدید؛
منم دقیقا منظورم همین بود! تحصیلات تکمیلی قرار نیست که شما رو "فنی" بکنه بلکه دقیقا عکس این عمل قرار هست که اتفاق بیافتد توی ایران که به خاطر نبود ارتباط بین دانشگاه و صنعت حتی شدیدتره این قضیه.

منم دارم میگم اگه به منه با دیپلم اگه میخوای بری دنبال پول برو تو کار... چون ببخشید امروزه روز، پول توی دغل بازی و پیچوندنه... که منو تو توی این قضیه به تعداد سالهای درس دانشگاهمون از قضیه عقب افتادیم.!!!
البته باید قید خیلی از چیزهای حالاتو که داری اون موقع میزدی: مثل سطح ش.عور فعلی، دیدت به دنبیای اطرافت که به نظر من خیــــــــــلی مهم تر از هر چیزیست.

توی همون مثال خودت مثلا کسی ارشد شبکه میگیره ممکنه بخواد روی پخش جریان کاری توی دیتاسنتر کار کنه که خیلی کار ارزشمند و بزرگیه ولی کسی این رو اینجا درک نخواهد کرد . چون نیازی بهش نیست اصلا که چی؟ بقول پسر خالم یه اختراع با ثبت سه مقاله isi داشت که رفته بود پارک علم و فناوری هیچکس تحویلش هم نگرفته بود... یکی شون که شکل کارو دیده بود گفته اینو بچه منم میتونه بسازتش!!

[khayyam]

خیلی ممنون که منظورمو فهمیدی خود من الان دارم برای ارشد می خونم که اگه تهران اونم شبکه قبول شدم برم به دوستان عزیز هم پیشنهاد می کنم که همین جوری ارشد نرن هدف از آیندشون و اون زمینه ای که می خوان فعالیت کنند برن وادامه تحصیل بدن یعنی باور کنید اگه منو همینجوری بدون کنکور ببرن دانشگاه تهران بگن بیا نرم افزار بخون یا مثلا معماری نمی روم فقط شبکه اونم به خاطر فیلد کاریم یعنی اگه می خواین پول دربیارید برید این دو سالو تخصصی یه چیزی یاد بگیرید مثلا مدارک شبکه یاد بگیرن ولی اگه دوست دارید ادامه تحصیل برای دکتری داشته باشید یا می خوایین آکادمیک به مسئله نگاه کنید برید ارشد بخونید و هیچ گاه به خاطر این فکر که با ارشد میرم سر کار نرید ارشد بهتره در واقع خودتونو گول زدید

[--masumeh]

به نظر من مشکل ما اینجاست که کارها سر جای خودشون انجام نشده و برنامه ریزی درستی وجود نداشته مثلا شما درست میگی که زشته یک ارشد شبکه از شبکه کردن و کارهای عملی اون خبر نداشته باشه ولی موقع یاد گرفتن این کارا تو ارشد نیست.

باید در دوران دبیرستان به هر فرد یاد داده می شد که مسیر ادامه زندگی چیست؟ولی یاد ندادن
باید یاد می دادن با تحصیل در دانشگاه به چه چیزهایی می رسیم و به چه چیزهایی نمی رسیم ولی یاد ندادن
باید به دانش آموز یاد داده میشد که زندگی دانشگاه نیست ولی یاد ندادن
باید یاد می دادن هدف از خلقت آدمی چیست ولی یاد ندادن

در دانشگاه باید حداقل میگفتن و اصرار می کردن که اگزچه ما تئوری داریم یاد شما میدیم ولی این برای ورود به بازارکار کافی نیست ولی یاد ندادن
در دانشگاه باید یاد می دادن اگر علاقمند به ادامه تحصیل هستید نه کار تازه اونم برای چه هدفی باید طوری موضوع پایان نامه لیسانستون را انتخاب کنید که تا دکترا بتونید روش مانور بدین بتونید روش یه تولید برای مملکت داشته باشید بتونید یه ارزش اقزوده تولید کنید نه فقط یک پروژه تحویل بدین ولی یاد ندادن
و این داستان ادامه دارد....
برای همین از هر مقطع که اومدم بیرون(علی الخصوص ما دهه ۶۰یها) تازه فهمیدم چه کارایی باید می کردیم و نکردیم که بهمون یاد نداده بودن!!!!!!!!!!!!!!

[codin]

(۱۵ مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۵۶ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  آقا باشه حق با شما باید دانشجوی ارشد بشینه و مقاله بنویسه و نه کابل شبکه بزنه ولی این حرفا تو ایران خیلی ارزش نداره دوست من تو دانشجوی ارشدی درست سطح علمیت هم خیلی بالاتر از منه اما دوست من کمی منطقی به مسئله نگاه کن کسی که مثلا تو ارشد شبکه می خونه آیا واقعا بعد از خوندن ارشد میشه همه چیز دان در شبکه تو خودت برو کسی رو که ارشد شبکه داره با کسی که لیسانس سخت افزار داره ولی متخصص سیسکو تو ایرانه و مدرس یکی از بهترین موسسه های تهرانه بیا اینا رو با هم از هر لحاظ بررسی کن ببین کدوم بهتره من نمی گم ارشد خوب نیست ولی خواهشا به هر چیزی منطقی نگاه کنیم .

شما داری ارشد شبکه رو با کسی که بلده سیسکو ببنده مقایسه می کنی؟این دقیقا مثل اینه که مهندس مکانیک رو با کسی که بلده ماشین های BMW رو تعمیر کنه مقایسه کنی.اصلا این مقایسه از اساس اشتباهه.همه جای دنیا از فارغالتحصیل مقطع Graduate انتظار تحقیق و خلاقیت دارن .یه کاری مثل کار با روتر های سیسکو کار یه تکنسینه نه یک محقق(یه دانشجوی ارشد و دکترا)

[Riemann]

(۱۵ مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۱۱ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط:  MVS

MVC

[maryam.raz]

(۱۵ مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۱۱ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط:  

(15 مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۲۷ ب.ظ)--masumeh نوشته شده توسط:  ...مثلا در حال مطالعه MVS هستم...

ببخشید میشه بگید MVS چیه؟

احتمالا منظورشون همو mvc خودمون بوده

[A V A]

(۱۵ مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۱۱ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط:  

(15 مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۲۷ ب.ظ)--masumeh نوشته شده توسط:  ...مثلا در حال مطالعه MVS هستم...

ببخشید میشه بگید MVS چیه؟

منظورشون MVC نبوده؟

---

چه همه باهم))))))))))))))))))

[mohammad641]

چه لزومی داره یدک کشیدن القابی مثل دکتر مهندس؟
حدس میزنم شما آدمی هستین که بی علاقه و انگیزه و زورکی درس خوندین. قصد بی احترامی ندارم. اما انقدر بچه که بودیم گفتن"خوب درس بخون که دکتر مهندس شی" که علاقه رو توو ما کشتنو فکر کردیم درس خوندن یعنی این....
سرآشپز های حرفه ای رو دیدین؟ یا کلا کسایی که اشپزی رو دوس دارن؟ موقع غذا پختن دارن عششششششق میکنن. هر عطرو رنگو طعمیو با تمام وجود لمس میکنن و لذت میبرن. تاحالا به درس خوندن به دید عشق کردن و لذت بردن نگاه کردین؟ تا حالا شده یه الگوریتم جدید یاد بگیرین بگین واااااااای عالیییییییییی بووووووود خیلیییییی دوسش داشتمممممم. تا حالا ارضای روانی شدین با یادگیری چیزای جدید؟
یه مثال دیگه. بچه های ACMی رو دیدین؟ اوایل میگفتم واقعا که چی؟ تهش واقعا چی حالا؟!این همه وقت بزاری چی میشه! تا اینکه توو کانتست ها رفتم. اون yeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeessssssssssss ای که یه کانتستنت بعد از اکسپت گرفتن سوالش میگیره، اون هیجانه موقع کامپایل شدن، اون تپش قلبو استرسی که نگرانه TL بخوره یا WA.... اون یعنی تمام زندگی کسی که با عششششششششق درس میخونه.....
من یه خانمم. و مسلما نیاز من به داشتن شغل خیلی متفاوت تر از یه آقاست....من با درس خوندن عشق میکنم.....با یادگیری جوون میگیرم....اینه فرقه کسی که درس خوندنو دوستداره با کسی که برای کار کردن درس میخونه.....
اینایی که گفتم هدفهای من از درس خوندن نیس..... اینا احساسای ادمیه که درس خوندنو دوست داره و از این راه میخواد به هدفاش برسه......جای گفتن هدف هام نیس....فقط خواستم بگم درس خوندن به معنای پیدا کردن کار نیست....
[/quote]
هی!!!امان از دست شما خانوماآخه شما که فردا روز کسی ازت انتظار کار نداره،شما خرجت اون مرد بدبخت باید بده،اگه من بودم خداییش کیف میکردم،تا همین الان نه شنیدم و نه دیدم که بگن دختر فلانی درس خونده بیکاره.ولی تا دلت بخواد دیدم و شنیدم که پسره هنوز نه سربازی رفته و نه کارشناسیش رو گرفته میگن بیکاره.تا میخای نصیحت کنی به این بچه ها درس بخونید،میگه تو که خوندی چی کارکردی

[--masumeh]

(۱۵ مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۳۳ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط:  

(15 مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۱۱ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط:  

(15 مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۲۷ ب.ظ)--masumeh نوشته شده توسط:  ...مثلا در حال مطالعه MVS هستم...

ببخشید میشه بگید MVS چیه؟

منظورشون MVC نبوده؟

---

چه همه باهم))))))))))))))))))

فقط اشتباه تایپی بوده چون متنم طولانی یوده

[A V A]

(۱۵ مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۳۹ ب.ظ)mohammad641 نوشته شده توسط:  چه لزومی داره یدک کشیدن القابی مثل دکتر مهندس؟
حدس میزنم شما آدمی هستین که بی علاقه و انگیزه و زورکی درس خوندین. قصد بی احترامی ندارم. اما انقدر بچه که بودیم گفتن"خوب درس بخون که دکتر مهندس شی" که علاقه رو توو ما کشتنو فکر کردیم درس خوندن یعنی این....
سرآشپز های حرفه ای رو دیدین؟ یا کلا کسایی که اشپزی رو دوس دارن؟ موقع غذا پختن دارن عششششششق میکنن. هر عطرو رنگو طعمیو با تمام وجود لمس میکنن و لذت میبرن. تاحالا به درس خوندن به دید عشق کردن و لذت بردن نگاه کردین؟ تا حالا شده یه الگوریتم جدید یاد بگیرین بگین واااااااای عالیییییییییی بووووووود خیلیییییی دوسش داشتمممممم. تا حالا ارضای روانی شدین با یادگیری چیزای جدید؟
یه مثال دیگه. بچه های ACMی رو دیدین؟ اوایل میگفتم واقعا که چی؟ تهش واقعا چی حالا؟!این همه وقت بزاری چی میشه! تا اینکه توو کانتست ها رفتم. اون yeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeessssssssssss ای که یه کانتستنت بعد از اکسپت گرفتن سوالش میگیره، اون هیجانه موقع کامپایل شدن، اون تپش قلبو استرسی که نگرانه TL بخوره یا WA.... اون یعنی تمام زندگی کسی که با عششششششششق درس میخونه.....
من یه خانمم. و مسلما نیاز من به داشتن شغل خیلی متفاوت تر از یه آقاست....من با درس خوندن عشق میکنم.....با یادگیری جوون میگیرم....اینه فرقه کسی که درس خوندنو دوستداره با کسی که برای کار کردن درس میخونه.....
اینایی که گفتم هدفهای من از درس خوندن نیس..... اینا احساسای ادمیه که درس خوندنو دوست داره و از این راه میخواد به هدفاش برسه......جای گفتن هدف هام نیس....فقط خواستم بگم درس خوندن به معنای پیدا کردن کار نیست....

هی!!!امان از دست شما خانوماآخه شما که فردا روز کسی ازت انتظار کار نداره،شما خرجت اون مرد بدبخت باید بده،اگه من بودم خداییش کیف میکردم،تا همین الان نه شنیدم و نه دیدم که بگن دختر فلانی درس خونده بیکاره.ولی تا دلت بخواد دیدم و شنیدم که پسره هنوز نه سربازی رفته و نه کارشناسیش رو گرفته میگن بیکاره.تا میخای نصیحت کنی به این بچه ها درس بخونید،میگه تو که خوندی چی کارکردی
[/quote]
دقیقا اخرش برای همین گفتم خانمم و نیازم به شغل متفاوته