زمان کنونی: ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۷:۰۱ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۸۵۰۶
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۰۱:۰۸ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یه دنیا دلم گرفته........

من
در انتظـــــــــــــــــــــــــــار یک معجـــــــــــــــــــــــــزه...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mohammadali1990 , f.b , banafshe
ارسال: #۸۵۰۷
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۰۶:۴۵ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سلام
اولا چرا اینطوری نگاه میکنید. خدا هدایت کنه اونی که بدموقع پ.خ میده منو می کشونه مانشت Big Grin
دوما تولدم مبارک Tongue یادتون باشه هیچکی بهم تبریک نگفت Dodgy (حالا خوبه که یکی از دوستان از دو روز پیش برام تولد گرفته و شکلک بپر بپر ارسال میکنهBig Grin دستش درد نکنه.)

اینم کادوی خودم به خودم:

دو چشم
حیران خاطرات سبز
یک زبان
پر از حرفهای نگفته
دو گوش
آکنده از ناشنیده ها
و یک مغز
سرشارِ وحشتِ سلاخ ...
بفرمایید
صبحانه حاضر است!

"اکبر اکسیر "

خیلی خب عصبانی نشید، الان کانال رو عوض می کنم.

صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که درین باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
"حافظ"

از شوخی گذشته، این پست رو زدم که بگم این روز آخری اگه امکانش رو دارید بزنید به دشت و دَمن. من که متاسفانه امروز از زمین و هوا کار سرم ریختهSad شانس بیارم همین الان یه سر بتونم برم پارک چهار تا چغوک (میدونم که نمی دونید چیه Big Grin واژه صددرصد مشهدیه) برام جیک جیک کنند. البته من نیازی به این چیزا ندارم، من قبولم میدونید که.
اصلا من نمیفهمم ملت چه اصراری دارند به هم شوک بدهند. من نمره ام رو حساب کردم، پارسال اون نمره لب مرزی قبولی تهران بوده. بعد برگشتن میگن امسال آزمون آسونتر بوده، نمرات بهتره و ال و بِل. این چرت و پرت ها چیه. Cool

پ.ن. الهی بگردم الان مامانم اومده تبریک تولد میگه.خدایا یعنی میشه فردا خوشحالش کنم.
پ.ن. دوستان حلال کنید اگه این یکی دو روزه با پست هام توی این تاپیک رفتم روی اعصاب تون. Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , Amir V , Andrew S.Tanenbaum , mohammadali1990 , SaMiRa.e , Fardad-A , maneshty , banafshe , x86 , Autumn.Folio
ارسال: #۸۵۰۸
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۰۹:۳۸ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ شهریور ۱۳۹۲ ۰۶:۴۵ ق.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط:  سلام
دوما تولدم مبارک Tongue یادتون باشه هیچکی بهم تبریک نگفت Dodgy (حالا خوبه که یکی از دوستان از دو روز پیش برام تولد گرفته و شکلک بپر بپر ارسال میکنهBig Grin دستش درد نکنه.)
سلام

[تصویر:  203556_greenstars.gif]تولد تولد تولدتون مبارک[تصویر:  203556_greenstars.gif]
بیا شمع ها رو فوت کن که فردا ان شالله خبر خوش بیاد[تصویر:  203556_cancan.gif]

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , Amir V , Andrew S.Tanenbaum , mohammadali1990 , SaMiRa.e , Somayeh_Y , Fardad-A , maneshty , banafshe , x86 , IT.setareh91 , Autumn.Folio
ارسال: #۸۵۰۹
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۱۱:۵۶ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
همه انرژی ای که جمع کرده بودم که واسه ارشد بخونم دود شد و به هوا رفت
امیدم داره چکه میکنه .. دیگه چیزی ازش نمونده Sad
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mohammadali1990
ارسال: #۸۵۱۰
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۰۳:۰۸ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
خیلی دلم گرفته.دارم از تنهایی دغ میکنم.
هر کار میکنم بتونم رو موضوع پایان نامه ام تمرکز کنم نمیتونم.چند هفته دیگه باید پرپوزال تحویل بدهم ولی حتی یک کلمه هم ننوشتم.(دل گرفتگی ام از یه طرف و عقب افتادگی درسی ام از طرف دیگه).
دارم دیوونه بشم.هر کار میکنم تا مثل قدیم بتونم با خونواده ام راحت باشم و با کمک اونها این خلا تنهایی ام رو پر کنم،نمیدونم چرا دیگه نمیتونم.حس میکنم تو دنیا تنهای تنها موندم و هیچکی غم درونم و مایه تشویش روحم رو درک نمیکنه.یکی بهم کمک کنه.
دوستان اگه شرایطی مثل شرایط روحی الانم بهتون دست میداد، چطوری سعی میکردید باهاش کنار بیاید؟چطوری خلا رو که حس میکنید رو پر میکردید؟منکه از زندگی بلکل عاجز شدم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mohammadali1990
ارسال: #۸۵۱۱
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۰۳:۱۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من میرفتم یه جایی مثل امامزاده و یه کم گریه می کردم خوب می شدم. یا این که می رفتم پارک یا جایی که طبیعت باشه یا این که با یه دوست نزدیک حرف می دم.
ان شالله به زودی از این حالت روحی خارج شید.

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , Somayeh_Y , zahra 67 , mohammadali1990 , maneshty , SaMiRa.e , roz1 , x86 , Autumn.Folio , M*Gh , **sara**
ارسال: #۸۵۱۲
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۰۴:۱۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ شهریور ۱۳۹۲ ۰۳:۰۸ ب.ظ)roz1 نوشته شده توسط:  دوستان اگه شرایطی مثل شرایط روحی الانم بهتون دست میداد، چطوری سعی میکردید باهاش کنار بیاید؟چطوری خلا رو که حس میکنید رو پر میکردید؟منکه از زندگی بلکل عاجز شدم.
دوست عزیزم
بنظرم یکی دو روز کلا به پایان نامه تون فکر نکنید، تا اول از این حال و هوا بیاید بیرون بعد قوی تر و سرحال تر پایان نامه رو تموم می کنید، انشالا.

اما اینکه چه کار میشه کرد بستگی به شخصیت فرد داره. بعضی می تونند بشینند ساعت ها و روزها فکر کنند و ریشه یابی کنند و تا مشکل رو حل نکنند حالشون خوب نمیشه. برخی اینطور نیستند و یا اصلا مدل مشکل جوری هست که نمیشه اینطوری باهاش برخورد کرد.در این مواقع من علاوه بر اون کارایی که خانم انرژی مثبت گفت، سعی می کردم ذهنم رو رها کنم، موسیقی گوش کنم، شعر بخونم، کلا خودم رو با علاقه مندی هام مشغول کنم. حتی اگه لازم شد تنهایی برم کوه و داد بزنم!!!

ولی یه چیزی که به شخصه بهش ایمان دارم، اینه که برای رفع تنهایی و خلا روحی خودت بهترین راه اینه که از دیگران رفع تنهایی کنی. وقتی به همه محبت کنی، بازخوردش رو حس می کنی و دیگه تنها نیستی.منظورم از دیگران فقط آدما نیستند. به قول شاعر

دست خودم را می گیرم و
از خانه بیرون می زنیم

در پارک
به جز درخت
هیچ کس نیست
روی تمام نیمکت های خالی می نشینیم
تا پارک
از تنهایی رنج نبرد

"محمدعلی بهمنی "
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , zahra 67 , mohammadali1990 , SaMiRa.e , roz1 , x86 , Autumn.Folio , M*Gh , **sara**
ارسال: #۸۵۱۳
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۰۵:۰۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
خدایا چقدر خوشحالم که خوشحالی دوستامو می بینم.
ایشالا منم سال دیگه بیام خبر قبولی مو بذارم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , nina69 , mohammadali1990 , m@hboobe , x86 , Donna
ارسال: #۸۵۱۴
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۰۶:۲۶ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
منم با وجود اینکه اون چیزی که میخواستم قبول نشدم
ولی از شنیدن خبر قبولی دوستام خوشحالم و امیدوار

چقدر دیر متوجه میشویم که زندگی یعنی همان روزهایی

که زود گذشتن ان را ارزو میکردیم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sir_ams , mohammadali1990 , kati , m@hboobe , zahra 67 , crevice , x86
ارسال: #۸۵۱۵
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۱۱:۲۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ شهریور ۱۳۹۲ ۰۴:۱۱ ب.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط:  
(05 شهریور ۱۳۹۲ ۰۳:۰۸ ب.ظ)roz1 نوشته شده توسط:  دوستان اگه شرایطی مثل شرایط روحی الانم بهتون دست میداد، چطوری سعی میکردید باهاش کنار بیاید؟چطوری خلا رو که حس میکنید رو پر میکردید؟منکه از زندگی بلکل عاجز شدم.
دوست عزیزم
بنظرم یکی دو روز کلا به پایان نامه تون فکر نکنید، تا اول از این حال و هوا بیاید بیرون بعد قوی تر و سرحال تر پایان نامه رو تموم می کنید، انشالا.

اما اینکه چه کار میشه کرد بستگی به شخصیت فرد داره. بعضی می تونند بشینند ساعت ها و روزها فکر کنند و ریشه یابی کنند و تا مشکل رو حل نکنند حالشون خوب نمیشه. برخی اینطور نیستند و یا اصلا مدل مشکل جوری هست که نمیشه اینطوری باهاش برخورد کرد.در این مواقع من علاوه بر اون کارایی که خانم انرژی مثبت گفت، سعی می کردم ذهنم رو رها کنم، موسیقی گوش کنم، شعر بخونم، کلا خودم رو با علاقه مندی هام مشغول کنم. حتی اگه لازم شد تنهایی برم کوه و داد بزنم!!!

ولی یه چیزی که به شخصه بهش ایمان دارم، اینه که برای رفع تنهایی و خلا روحی خودت بهترین راه اینه که از دیگران رفع تنهایی کنی. وقتی به همه محبت کنی، بازخوردش رو حس می کنی و دیگه تنها نیستی.منظورم از دیگران فقط آدما نیستند. به قول شاعر

دست خودم را می گیرم و
از خانه بیرون می زنیم

در پارک
به جز درخت
هیچ کس نیست
روی تمام نیمکت های خالی می نشینیم
تا پارک
از تنهایی رنج نبرد

"محمدعلی بهمنی "
ممنون از تو و انرژی مثبت بابت راهنماییتون.
تو این مدت به خدا پناه بردم،ولی اروم نشدم،یه چند روز دائم رفتم سرخاک پدربزرگم و باهاش راحت درد دل و گریه کردم ولی انگار فقط هر بار تلاشم بیشتر دلم رو تنگ کرد تا اروم، چرا که روز بعد حالم گرفته تر از روز قبلش میشد.این شد که دیگه نرفتم.
هر بار پارک میرفتم و همراهی افراد باهم میدیم، بیشتر به عمق تنهایی خودم پی میبردم و بیشتر تو لاک خودم فرو میرفتم.بهر حال تو این مدت خیلی تلاش کردم.دیدم تنها کاری که امتحان نکردم صحبت با دوستان اینجاست.این شد که اینو هم امتحان کردم،با خودم فکر کردم اغلب افراد اینجا تو سن و سال خودمن و ممکنه تا بحال چنین حسی بهشون دست داده باشه و بتونن کمکم کنن.انشاله با راهکارهاتون و امتحان کردنشون بتونم به ارامش برسم.
بهرحال متشکرم از همراهیتون.

*آنچه سرنوشت مان را تعیین می کند ، شرایط زندگی نیست بلکه تصمیم های ماست.*
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت
ارسال: #۸۵۱۶
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۱۱:۴۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ شهریور ۱۳۹۲ ۱۱:۲۴ ب.ظ)roz1 نوشته شده توسط:  هر بار پارک میرفتم و همراهی افراد باهم میدیم، بیشتر به عمق تنهایی خودم پی میبردم و بیشتر تو لاک خودم فرو میرفتم.بهر حال تو این مدت خیلی تلاش کردم....

یه چیزی میگم الان همه اونایی که این یکی دو روز پست ها و جنگولک بازی های منو اینجا خوندند، میگن این آدم دیووانه است. خیالی نیست، من میگم.
در نهایت نهایت همه ما آدم ها تنهاییم.اصلا بذار راحتت کنم. چه بسا اونی که می بینی دوستای زیادی داره و دور و برش شلوغه از تو هم تنها تر باشه.
دردت تنهایی نیست عزیز من، دردت اون لاکی هست که برا خودت درست کردی، اونو بشکن.
امیدوارم خیلی زود آرامش پیدا کنی. اگه با همه تلاش هایی که کردی بازم احساس تنهایی کردی، خیلی غصه نخور. اگه تنها بودی لااقل

وسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــع باش و تنها Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: x86 , good-wishes , SaMiRa.e , انرژی مثبت , roz1 , Autumn.Folio , M*Gh , **sara**
ارسال: #۸۵۱۷
۰۵ شهریور ۱۳۹۲, ۱۱:۵۹ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۵ شهریور ۱۳۹۲ ۱۱:۵۹ ب.ظ، توسط crevice.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
امروز رفتم با تدریسم موافقت شد توی دانشگاه.
اما،
دلم گرفته امشب.
نمی دونم شاید واسه یکسال گذشتن یک خاطره است. خاطره ای که شادی داشت. حالا که فکر میکنم واقعا نمی شه توی این دنیا گفت خوشبختی چیه. واقعا تعریفی واسه خوشبختی نمیتونم توی ذهنم متصور بشم!
برای انسان بی نهایت خواه ؛ هیچ وقت به خوشبختیش نرسیده و همیشه در تلاشه بهش برسه. خواه خواسته های معقول و خواه خواسته های نامعقول!
بهرحال هر وقت میگذرم و این یکساله رو میبینم هرچند که در نظر بقیه موفق بودمو پیشرفت داشتم اما من فقط نقاط ضعف و اشتباهاته که توی ذهنم خودنمایی میکنن.
بعضی وقتها آرزو میکنم دلم همیشه بگیره تا این حسو فراموش نکنم و معیار کار من همین حس باشه!.
چقدر آهنگهای غمگین امین حبیبی به دل سوزناک من سوزش لذت بخشی وارد میکنه! مسخرست ولی هر چند وقت یکبار دلم واسه این حس تنگ میشه. امیدوارم همه خوب و خوش و سلامت باشن. امیدوارم امیدوارم...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: x86 , good-wishes , انرژی مثبت , Autumn.Folio
ارسال: #۸۵۱۸
۰۶ شهریور ۱۳۹۲, ۱۲:۰۱ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ شهریور ۱۳۹۲ ۰۶:۴۵ ق.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط:  سلام
اولا چرا اینطوری نگاه میکنید. خدا هدایت کنه اونی که بدموقع پ.خ میده منو می کشونه مانشت Big Grin
دوما تولدم مبارک Tongue یادتون باشه هیچکی بهم تبریک نگفت Dodgy (حالا خوبه که یکی از دوستان از دو روز پیش برام تولد گرفته و شکلک بپر بپر ارسال میکنهBig Grin دستش درد نکنه.)
تولدتون با تاخیر مبارک

کامیابی و شادمانی تو در درونت قرار دارد، اراده کن که شاد بمانی، آن زمان، تو و شادمانی‌ات، میزبان نامریی دشواریها خواهید بود.((هلن کلر))Big GrinBig Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Somayeh_Y
ارسال: #۸۵۱۹
۰۶ شهریور ۱۳۹۲, ۱۲:۰۸ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تازه دارم میفهمم که خوشحال کردن دیگران و عزیزانت مثل پدر و مادر ودوستان چقدر خوبه و چقدر باعث خوشحالی خودت میشه... من قبل از این هدفم فقط خوشحال کردن مادرم بود ولی از این به بعد هدفم خوشحال کردن تک تک آدمای روی زمینه ، هر فرصتی که گیر آووردم میخوام سعی کنم دیگران رو خوشحال کنم... امروز طعم واقعیه خوشحالی رو چشیدم طعم واقعی خوشحال کردن دیگران رو... یکی از پیامک هایی که برام اومد رو اینجا مینویسم :

"خدا همیشه هوای بنده ی خوبشو داره ، این که کجا باشی مهم نیست مهم اینه که پیروز و شاد و موفق باشی . امروز با شنیدن خبر قبویت فهمیدم که خدائی داری که همیشه کنارته و دوسِت داره ، انقدر خوشحالم که نمیدونم باید چی بگم ، فقط با تمام وجود آرزوی سربلندی برات دارم و این رو بدون که مقام والایی واسه من داری و هر جای ایران که باشی به یادتم و باعث افتخارم هستی"

درسته که این پیامک خیلی اغراق آمیزه ولی میشه از جملاتش خوشحالی طرف مقابل رو احساس کرد... خیلی خوشحالم که تونستم دیگران رو خوشحال کنم ، خودم به کنار... موفق باشید
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , crevice , Somayeh_Y , Aurora , SaMiRa.e , samaneh@90 , انرژی مثبت , Eternal , zahra 67 , nina69 , f.b , Autumn.Folio , Donna , M*Gh
ارسال: #۸۵۲۰
۰۶ شهریور ۱۳۹۲, ۱۲:۱۳ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
از خدا ممنونم تو این مدت خیلی ناشکرش بودم الان شرمندشم

کامیابی و شادمانی تو در درونت قرار دارد، اراده کن که شاد بمانی، آن زمان، تو و شادمانی‌ات، میزبان نامریی دشواریها خواهید بود.((هلن کلر))Big GrinBig Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: x86 , good-wishes , Somayeh_Y , انرژی مثبت , Eternal , zahra 67


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۳۵۲ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۶۷۴ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۲ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۶۲۰ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۸۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۳۴ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۴۵ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۱۶ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۱۳ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۵۴ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close