ممنون از ایجاد همچین تاپیکی .
راستش خیلی چیزا رو دلم میخواست بگم که نمیشد!!
یادمه سال قبل چند نفر از دوستان مانشتی رو میدیدم که به شدت دارند تلاش میکنن و واقعا دارن هزینه میزارن برای قبولی اما متاسفانه شیوه بدی رو برای خوندن درپیش گرفته بودن و برام مثل روز روشن بود با وجود این همه تلاش بعید هست رتبه اونا زیر ۲۰۰۰ بیاد ، اوایل بهشون میگفتم که این متد غلطه اما متاسفانه اونا جلو من گارد گرفتن ، انگار من دشمن اونا بودم ، در حالی که خیلی دلم میخواست وقتی نتایج میاد این حالت بدو نداشته باشن و اونا رو شاد ببینم .
به هر حال منم که دیدم اینطوریه گفتم بیخیال چرا این همه بخوام تلاش کنم اما اینطوری جوابم رو بدن!! و واقعا ازشون هم ناراحت شده بودم چون با قصد خیر باهاشون صحبت کردم با ادبیات دوستانه ،اما یکی دو نفرشون خیلی بد برخورد کردن ، انگار که من میخوام جلو پیشرفتشون رو بگیرم!!!
البته تقصیر خودمم هست که دلم برای همه میسوزه .
خلاصه از اون به بعد تصمیم گرفتم که دیگه برای کسی الکی دلسوزی نکنم و تا خودش نخواد چیزی نگم ، یعنی اگه دیدی که نابینا و چاه هست اگه خودش خواست بگو که جلوت چاه هست!!!
البته منظورم این نیست که من روش درست تلاش کردن رو میدونستم ، بلکه ازشون میخواستم مصاحبه ها رو بخون و روی یکسری نکات مشترک مصاحبه هاصحبت میکردم ، اما میدونستم این روش های دوستان جواب دلخواه شون رو نمیده چون خودم تجربه داشتم!!
هدف ازاین همه حرف زدن این بود که
۱- اگه کسی چیزی بهتون گفت شاید حرفش راست بوده و میخواسته کمک کنه!!!
۲- اگه خیلی هم تلاش کنید اما تلاشتون در جهت اشتباه باشه ، موفق نمیشید . باور کنید ، تجربه تلخ منو تکرار نکنید ، باور کنید مطالعه اگه هدفمند و دقیق باشه ؛ ارشد قبول شدن اونقدرا که فکر میکنید وحشتناک نیست .
۳- کمی درد و دل!!
الان هم ناراحتم که چرا دوستان باید رتبه شون بد شده باشه ، اما نباید ناراحت بود، باید بجای غصه خوردن دست بکار شد و با برنامه ریزی درست ، پیروز شد