(۳۰ مرداد ۱۳۹۷ ۰۲:۰۵ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط: (30 مرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۲۳ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط: یعنی نباید اینجا اینو اینجا مطرح کنم ؟
نه، منظور اینه که فقط باید در مورد حوزه تخصصی خودتون صحبت کنید، مثلا شما آشپز نیستی پس حق نداری در مورد طعم غذاها و خوشمزگی یا بدمزگیشون اظهارنظر کنی، یا شما مربی فوتبال نیستی پس اظهارنظر در مورد تاکتیک تیمها و خوب بازی کردن یا بد بازی کردن بهتون مربوط نیست، یا وقتی کارشناس هواشناسی نیستی چطور به خودت اجازه میدی در مورد اینکه فردا هوا چطوریه اظهارنظر کنی یا حدس بزنی یا حتی فکر کنی؟ فقط باید متخصص باشی! در غیر اینصورت فکر و اعتراض ممنوع! یعنی مثلا اگه یک کشاورز با مدرک سیکل هستی، اول باید بری یه لیسانس یا ارشد اقتصاد بگیری تا بعد بتونی در مورد تبعات واردات برنج هندی و تاثیراتش بر زندگی کشاورزها اظهار نظر یا اعتراض کنی! الکی که نیست!
(۳۰ مرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۰۲ ب.ظ)big cloud نوشته شده توسط: پس بی خیالی طی کنید
همین تفکر ما رو به این روز رسونده؛ بیقیدی، بیمسئولیتی و بیتفاوتی اجتماعی که انگار دیگه نسبت به هیچی حساس نیستیم، انگار دیگه هیچی مارو تکون نمیده، مهم نیست چی بر سر دیگران میاد، مهم نیست اون کارگر شش ماهه حقوق نگرفته، مهم نیست اون جوون کلیه خودش رو آگهی کرده، مهم نیست اون پسر دبستانی تا کمر سرش رو تو سطل آشغال خم کرده، مهم نیست دانشجوی ما میره تخم مرغ شکسته میخره تا واسش نصف قیمت حساب بشه! مهم نیست چی بر سر منابع کشور میاد، مهم نیست خزر چی شد، خلیج فارس چی شد، ارومیه چی شد، مهم نیست اهواز چی شد، سرپلذهاب چی شد ... چرا؟ چون من که مدرک دارم، من که کار دارم، من که بیمه دارم، من که خونه دارم، من که زندگی دارم، من که نمازم رو میخونم، من که روزه خودم رو میگیرم، پس دیگه چی کم دارم که آرامش مادی و معنوی خودم رو به خاطر دیگران به هم بزنم؟ که نه تنها حرف نزنم، که نه تنها اعتراض نکنم که حتی بهش فکر کنم!
به نظرم(به نظرم) حرف شما وقتی موضوعیت داره راجع به پاراگراف اول، که مثلا یه عده متخصص توی راس کار باشند.
نظر تخصصی جز زندان و بند و اینا چی برای مردم داشته؟!
حتی دو پاراگراف شما در تناقض با هم هستش.
اظهار نظر عامیانه ی من(ما) رو تا سطح زندگیمون که پایین میاریم ، میبینم که ما از پس زندگی بر نمیایم(من صبح ۷ میرم ۴ نهار کوفت میکنم) آخر سر پول بنزین ماشینم شاید در بیاد.
یعنی فقط زنده ایم.
تمام حرف های شما وقتی درسته که توی یه مملکت باشیم که اساس کارش شایسته سالاری باشه نه نخبه کشی.و اینکه حکومتش بر اساس دموکراسی نه زور و تحمیل.
آخرش بی تفاوت باشیم یا نظر تخصصی بدیم؟!
این برچسب رو نزنیم که چون تو متخصص نیستی خفه شو. من دارم زندگیم رو که میبینم :
۱)ازدواج نمیتونم بکنم(بعد بدبختیش اینه که معلوم نیست تا کی)
۲)کار میکنم اما پوله جمع نمیشه(نه که ول خرج باشم)
۳) فک کنم از اینجا به بعدش رو همه میدونیم . . .
-----------
بیایم توی حوزه تخصصی خودمون هم میبینیم زیر ساختش در حد حوزه علمیه س وگرنه همین بچه ها چرا باید برن آمریکای خون خوار و جنایت کار
برای تحصیل.
ما یه کلاسی هستیم از دم میخوام فرار کنن از اینجا. خب چرا؟!
پاسخ رو در کجای خودمون جستجو کنم مایلستون عزیز؟!
------------
من ادعایی ندارم اما به نظرم در سطح لیسانس کار خودم رو انجام دادم و خوب هم انجام دادم اما از صبح تا شب با آدمایی در سطح فاجعه سروکله میزنم توی یکی از مهمترین و پر مدعا ترین ارگان های دولتی که توی سالن جلسات مثه وحشی ها سر میوه و ساقه طلایی ها دعواشون میشه!!
---------------
نهایتا شاید باز هم من منظور شما رو نفهمیده باشم اما برداشت من این بود ( با کمی خشونت
)
نهایتا و """"فعلا"""" به این رسیدم : (تا وقتش)
جز تسلیم رضا کو چاره ای
در کفِ شیر نری خون خواره ای . . .