(۲۸ مرداد ۱۳۹۶ ۰۸:۱۲ ب.ظ)salam5 نوشته شده توسط: (28 مرداد ۱۳۹۶ ۰۷:۵۹ ب.ظ)فاطمه سلیمانی نوشته شده توسط: بچه ها واقعا سرشار از انرژی مثبتن من نزدیک به ۲ ماهی هست که خاله شدم وقتی حوصله ام سر می ره میرم فیلمهایی که خواهرم از گل پسرش می فرسته را می بینم روحیه ام عوض میشه
تا حالا شده یک سال از عمرتو هر روز از صبح تا حداقل ۳ ظهر با یه بچه شیطون بگذرونی، چون خواهرت شاغله؟ تازه اگهههه جمعه ها اونجا نباشن، تازه اگهههه ظهر بیان دنبالش.
وقتی نمیتونی نه موبایل دستت بگیری نه لبتاب روشن کنی چون بچه س تا موبایل میبینه موبایلتو میخواد تا ببینه لبتاب روشنه جیغ و داد شروع میشه که باید لبتاب و بدی به من،
باید همش کنارش باشی جای خطرناک نره، به وسیله خطرناکم دست نزنه، بد صبحونه میخوره، حوصله ش سر میره باید باهاش بازی کنی، نمیتونی تلویزیون نگاه کنی چون میخواد عمو پورنگ و شبکه نسیم نگاه کنه و.....
از دور خیلی همه چی قشنگه
من چند تا از دوستای دیگه م همین وضع و داشتن، واقعا دیگه شوقی واسه بچه خودمون نداریم
احساس بی رحمی بهم دست داد که اینارو گفتم، دلم واسه خواهر زاده م تنگ شد
واقعا سخته...
چندوقت پیش دختر خاله ۴ سالم اومده بود خونمون. شیطون نیست خیلی ولی عاشقه خاله بازیه منم که اون روزش ساعت ۵ صبح بیدار شده بودم و شبش ۱۲ خوابیده بودم
میاد درگوشم میگه بیا اتاقت باهات کار دارم(نیم وجبی
)بعد یه عروسک میده دسته من یکی خودش میگه این بچه من اینم واسه تو
هیچی تا غروب داشتیم با هم خاله بازی میکردیم تا میودم چشامو ببندم بخوابم دستاشو فرو میکرد تو چشام که بیا خاله بازی ....
آخرشم هی به مامانش میگفت بمونیم بازی کنیم....که خداروشکر رفتن..
ولی راستش من خیلی خاله بازی دوست دارم
اگه خوابم نمیومد خیلی دوست داشتم که باهاش بازی کنم