(۰۶ مهر ۱۳۹۵ ۰۲:۱۵ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: خب اخرین سوغاتی از شریف هم امروز توی اتاقم رویت شد. دیدم یه دونه ساس داره روی زمین راه میره. فردا با پدرم صحبت کنم ببینم باید خونمونو منفجر کنیم یا این که بفروشیم نقل مکان کنیم؟
سر این ساس نزدیک بود بمیرم البته فکرمیکردم ساس گرفته تختم ساس بوی بدی هم میده چون تختمم بوی بدی میداد منم ب بو خیلی حساسم و کلا حس بویاییم خیلی قویه مث سگا البته کمترازسگ
برای همین سم کامن خیلی زیاد زدم و شبش ساعت۱:۳۰ حالم بدشد نفسم گرفت نمیتونستم نفس بکشم فقط جیغ میزدم انگار ک توی دریا غرق شده بودم ...جالب اینجاس بیمارستان سمت خونمون رفتیم انگارنه انگار ک یکی داره میمیره با خیال راخت رفتار میکردن میگفتن ما نمیتونیم کاری کنیم...ک با چ سرعتی رفتیم بینارستان دورتر جوری ک نزدیکاش داشتم میمردم مامانم تنفس دهان ب دهان بهم می داد و داشتم جون میدادم نبضم روی ۲۰ بود بدنم یخ کرده بود سنگین شده بودم خیلی سردم بود ب مامانم یجوری میگفتم ک سردمه کلی پتو انداختم روم امابازم سردم بود بااینکه هواگرم بود..تافردا شبش توی اورژانس بودم تا مدتها حالم بد بود واقعا خیلی بد بود بدترین روزای عمرم بود...خدا جونم رودوباره برگردوند.
مث سوسکا هستادیدین ک دارن جون میدن اونجوری شده بودم
: ))) بیچاره سوسکا حشره ها خیلی گناه دارن.
اما خیلی حس بدیه جون دادن ادمو ببینن .یادم میوفته خیلی ناراحت میشم یه حال بدی میشم.
حواستون باشه سم کامن نزنین که ادم میکشه نمونش خودم. اگرم زدین خیلی خیلی خیلی خیلی کم بزنین اونم در و پنجره ها بازبزارین و خودتونم توی خونه نباشین.
اصن اقا سم کامن نزنین من میترسم خطرناکه خونتون روعوض کنین سمش جوریه که حتی جذب پوست میشه از راه پوست سریع وارد بدن میشه.
این ساس خوناشام کوچولوی زشت
الان کل خونتون پخش شده شبا میاد سراغتون : ))) غذاشونُ شبا میل میکنن
حواستون باشه
.