هر چند بعضیا از بحث سوسک و اینا خوششون نمیاد ولی من حیفم میاد این اتفاقات شیرینو تعریف نکنم
تو خدمت یه پیر مرده بود که آبدارچی بود و به جوشونده علاقه خاصی داشت و همیشه واسه ما جوشونده درست میکرد، بنده خدا چشاشم یه کم ضعیف بود
یه روز درست کرد و همه خوردن، بعد یه نفر خواست بره لیوان دومو بخوره، یه چیزی دیده بود که شرمم میاد بگم
حالا یه وقت میبینی بهت میگن این چیزی که خوردی سوسک از روش رد شده، میگیم طوری نیست سوسکه پاهاش خشک بودن و حالا هم که گذشته
ولی واسه ما اون سوسک بیچاره اونقد قل خورده بود که هیچی ازش نمونده بود(اونم سوسک آشپزخونه
)
اون جوشونده اونقد واسه ما قداست پیدا کرد که دیگه کسی جرات نداشت اسمشو بیاره
یا یه اتفاق شیرین دیگه
یکی از دوستان تعریف میکرد زمانی که دانشجو بودن برا صورتش ماست رو با یه چیز دیگه ای قاطی کرده بود و گذاشته بود رو صورتش
همونطور که میدونین آقایون اصلا تنبل نیستن، گفته بود چه کاریه من اینارو بریزم بیرون و دوباره درست کنم
گفته میذارمشون تو یخچال و دوباره ازشون استفاده میکنم
بعد که رفته بود برشون داره، دیده بود هیچی نیست. مثل اینکه یکی از هم اتاقیاش گرسنه بوده و نوش جان کرده
کلا اینجور اتفاقات واسه آقایون طبیعیه
صبحانه که نخوردین، ناهار هم نخورین تا ورزشکار بشین