انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[انرژی مثبت]

توکلت علی الحی الذی لایموت....

[fatima1537]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۱ ۰۳:۱۱ ب.ظ)esisonic نوشته شده توسط:  مشکل من اینجاست که اونا از پروژه ی من سر در نمیارن

من هم یک استاد خیلی سختگیر داشتم که به این راحتی ها پروژه ها را قبول نمیکرد ، و حالاحالاها باهات کارداشت و هرچند هم که خوب تحویل میدادی بازهم یه چیز بیشتری میخواست ولی من هم سرنمره چانه زدم و یکمی هم کار کردم و یکمی هم پیچوندم تا بالاخره راضی شد . مستندات هم چندین صفحه دیگه سر هم کردم!(البته برای پروژه ام و مستندات هم خیلی زحمت کشیده بودم)

[Masoud05]

(۰۱ مهر ۱۳۹۱ ۱۲:۴۴ ق.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  توکلت علی الحی الذی لایموت....

جالبه ، امروز از صبح تا حالا من این جمله رو بارها با خودم تکرار کردم

[kavehn]

امان از این دستگاه های کارت خوان ... پنجشبه شب یه مبلغ خیلی بالا کارت کشیدم، پول از حساب من کم شد ولی برای فروشنده ، حتی رسید عدم موفقیت هم نرسید ! حالا من باید پول از کی پس بگیرم !!!

اگر توانایی چنین سیستمی ندارید ... خوب راه ندازین دیگه ... عجب مملکتی شده !!!

امشب سیستم تراکنش عدم موفقیت بانک ملت ثبت نام کردم ... فردا هم دارم میرم ببینم بانک ملت چی جواب می ده ...

[esisonic]

(۰۱ مهر ۱۳۹۱ ۱۲:۱۱ ق.ظ)sang نوشته شده توسط:  بعدش همونو حفظ کن عین بلبل تحویلش بده :ی

من اگه میتونستم چیزیو حفظ کنم که انقلاب اسلامی ۸ نمیشدم...

[هاتف]

تهمت! خیلی راحت به همه تهمت میزنه!
همه برنامه های مذهبی و سخنرانی ها رو هم می بینه، نمی دونم چرا تاثیرش رو نمی بینم.
خدا یه روز بین ما قضاوت می کنه، امیدوارم اگه من کورم خدا چشمم رو توی همین دنیا باز کنه!

[Abrekhoshhal]

(۰۱ مهر ۱۳۹۱ ۰۹:۰۰ ب.ظ)هاتف نوشته شده توسط:  تهمت! خیلی راحت به همه تهمت میزنه!
همه برنامه های مذهبی و سخنرانی ها رو هم می بینه، نمی دونم چرا تاثیرش رو نمی بینم.
خدا یه روز بین ما قضاوت می کنه، امیدوارم اگه من کورم خدا چشمم رو توی همین دنیا باز کنه!

تهمت
هییییی کاش اوناییی که تهمت میزدن یه چیزاییو میفهمیدن !!!
کاااااااش اینقد ادما زود به همدیگه تهمت نمیزدن!! کاش تا مطمءن نمیشدن دهنشونو واز نمیکردن !!
کاااااااااش !

[esmaeli.sh]

تنها یک برگ مانده بود …
درخت گفت : منتظرت میمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود …

[Sunshine Off]

خدا جونم چه روز قشنگی بود.خیلی احساس تازه بودن وزنده بودن میکنم.

[Sunshine Off]

(۰۱ مهر ۱۳۹۱ ۱۲:۰۱ ق.ظ)Nil Lu نوشته شده توسط:  یه چیزی تو گلوم گیر کرده اگه نگم لال از دنیا میرم.
این واقعا چه شانسیه؟
روزی که خیلی خوشگل و ترتمیز میکنی و تیپ میزنی همه میبیننت به جز اونی که باید ببینه!!
و روزی که قیافه ت مثل از بخت برگشته هاست و کلی هم رنگ و رو پریده و زشت و نچسبه قیافه ت دقیقا اون طرف میاد و میبینتت کاملا اتفاقی!!!
یعنی واقعا این چه شانسیهههههههههههههههههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به نظرم طرز فکرتون اشتباهه،چون کسی که واقعا شما را دوست داشته باشه هرطوری که باشید دوستتون داره ونیازی نیست که ساعت ها وقت بزارید که براش تروتمیز بشیدچون اون دیگه دوست داشتن نیست.البته نظر من اینه.کمی بیشتر تامل کنید.

[Masoud05]

(۰۱ مهر ۱۳۹۱ ۱۲:۰۱ ق.ظ)Nil Lu نوشته شده توسط:  یه چیزی تو گلوم گیر کرده اگه نگم لال از دنیا میرم.
این واقعا چه شانسیه؟
روزی که خیلی خوشگل و ترتمیز میکنی و تیپ میزنی همه میبیننت به جز اونی که باید ببینه!!
و روزی که قیافه ت مثل از بخت برگشته هاست و کلی هم رنگ و رو پریده و زشت و نچسبه قیافه ت دقیقا اون طرف میاد و میبینتت کاملا اتفاقی!!!
یعنی واقعا این چه شانسیهههههههههههههههههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اینی که خوندم یه خاطره یادم اومد و الان هی خندم میگره !! اینم مثل سایر قانون های مرفی هست ، البته بگم نه این مورد و نه قانون های مورفی رو قبول دارم!! ، فقط میخوام خاطره ام تعریف کنم تا شما هم بخندید

بهار رفته بودیم شهرستان محل تولدم که اکثر اقوام اونجا هستن ،با پسر عموم تصمیم گرفتیم یه تفریح ( به قول خودمون سفر) پیاده ای خیلی طولانی بریم بیرون و ناهار رو هم بخوریم و برگردیم (سیب زمینی + مرغ برده بودیم که با زغال درست کنیم ) . برای اینکه مسیر پر از خاک بود تصمیم گرفتیم که لباس های مخصوص که بهش میگفتیم کوه نوردی بپوشیم ( لباس هایی کمی گشاد بودن و غیر قابل استفاده برای مهمانی ) ؛ من به پسر عموم گفتم کسی ما رو نبینه با این لباسای گشاد ، گفت نه بابا اول صبح کی ما رو میبینه
خلاصه بین راه که داشتیم از شهر خارج می شدیم ۲ تا از دایی ها و چند تا از پسرداییام ما رو دیدن ( میخواستن آش و اینا بخرن ) گفتم عجب شانسی داریما
این گذشت تا ما رسیدیم محل مورد نظر ، ناهار خوردیم و راه افتادیم برگردیم سمت شهر ساعت حدود ۳ بود و هوا هم تا حدی گرم ، پوست منم سریع سرخ میشه ، لباس ها وکفش هم حسابی خاکی شده بود و ... خلاصه رسیدیم به اولین نقطه شهر که ترمینال مسافربریه ، گفتیم ساعت ۳ کی اینجا هست ما رو با این وضع ببینه سریع یه ابی میخوریم و میریم ( تاکسی اون موقع ظهر گیر نمیامد ) خلاصه همین رفتیم تو ترمینال چندتا از بچه های همکارای بابام رو دیدیم ، گفتن وای کجا بودید ، چرا لباسات اینطوریه

خلاصه اقوام که هیچ ، همکارای بابام هم فهمیدن با این لباسی خنده دار رفتیم بیرون

[انرژی مثبت]

هنوز پاییزم نرسیده من دارم سرما می خورم
به قول یه بنده خدا سرماخوردگی ما به تاریخ هست نه به سردی هوا

[Helmaa]

(۰۱ مهر ۱۳۹۱ ۰۹:۰۰ ب.ظ)هاتف نوشته شده توسط:  تهمت! خیلی راحت به همه تهمت میزنه!
همه برنامه های مذهبی و سخنرانی ها رو هم می بینه، نمی دونم چرا تاثیرش رو نمی بینم.
خدا یه روز بین ما قضاوت می کنه، امیدوارم اگه من کورم خدا چشمم رو توی همین دنیا باز کنه!

پیامبر خدا صلى الله علیه وآله می فرماید:
<<البُهتانُ على‏ البَری‏ءِ أعظَمُ مِن السَّماءِ، بهتان زدن به آدم بیگناه بزرگتر از آسمان است>>.

[SaMiRa.e]

نسیم، دانه از دوش مورچه انداخت؛
مورچه دانه را دوباره بر دوشش گرفت و رو به خدا گفت :
گاهی یادم می رود که، هستی؛
کاش بیشتر نسیم بوزد …

[Sunshine Off]

(۰۲ مهر ۱۳۹۱ ۰۲:۱۰ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  هنوز پاییزم نرسیده من دارم سرما می خورم
به قول یه بنده خدا سرماخوردگی ما به تاریخ هست نه به سردی هوا

منم خیلی بد سرماخوردم.مواظب خودت باش حالت بدترنشه زودتربرو دکتر.