چند تا نکته ی کلی و شاید مشکلات موجود را که به دل و ذهنم می رسه : (لطفا کسی این ها رو مستقیما به خود نزند که اولین نفر با خود ناچیزم هستم. )
- اون دیدگاه همدلی و صمیمیت و همکاری و به هم یاری رساندن و برادری کردن ها و .... در جامعه به شدت کمرنگ شده.
متاسفانه کار تیمی فراموش شده .
اگه به دونفر که تازه ازدواج کرده اند هم به لحاظ مادی هم معنوی و روحی کمک کنیم و پشتیبان باشیم براشون.
اینجوری دیگه ته دل جوون برای جلو رفتن برای ازدواج خالی نیست.
از جهت مادی مثلا (در مثال مناقشه نیست) اگه ۱۰۰ فامیل باشه و هرکی ۵۰۰ تومن کمک بده . یا هر کس به اندازه وسعش. اونم بی منت . (نه اینکه برن یادداشت کنن) یه سرمایه ی خوبی اول زندگی جور میشه که باعث دلگرمیه.
به لحاظ روحی که دیگر فبها... نور علی نور خواهد بود .
- برخی به جای کمک و همدلی در مورد کسانی که تازه زندگی تشکیل داده اند ، اگه مثلا کسی جهیزیه ی سبک یا مثلا سرویس طلا و سکه کمتر و مراسم خلاصه تر باشه ، در اذهان و فامیل و ... میگن ببین چطوری بوده و از این دست حرفای ارزان.
و همین پشت سر حرف زدن ها و ... ممکنه روی بعضی افراد اثر بگذاره و پیامدهایی داشته باشه.
البته هستن کسانی که برایشان این حرف ها سخت بی اهمیت است .
- جو جامعه (حالا به هر دلیلی : مشکلات اقتصادی یا فرهنگی یا ...) طوری شده که هر کس برای کار و زندگی خود می جنگد . و انگار همش فکر معامله کردن هستیم. از همدیگر می ترسیم .
خیلی ببخشید اما گاها خیر خواه نیستیم . خلاصه اینکه باهم نیستیم .
- توقعات بالا رفته. و ساده زیستی فراموش شده. نمی گم روی موکت زندگی کنه آدم اولش. بلکه می گم موارد غیر ضروری لازم نیست در ابتدا خریده بشه. ضرورت رو هم نیازهای دو طرف مشخص می کنه. ممکنه برای یکی لپ تاپ ۳ تومنی ضرورت به حساب بیاد مثلا. اما حالا مثلا یکی اصلا خیاطی نمی کنه اما برای کامل کردن جهیزیه و .... می گن باید حتما چرخ خیاطی و خریده بشه. آخه این چه کاری ست و به چه کار آید !!
اصلا پول را بدهند خود عروس و داماد و آنها باهم بروند خرید کنند و هر چیز که فعلا لازمه خرید کنند. بعدا به مرور که دست و بالشون باز تر شد می تونن به موارد فوق اضافه کنند. و این تازه به زندگی شور و شوق و تنوع هم خواهد بخشید. حالا شاید داماد نداشته باشه ۲۰ تومن بده طلا اما بعدا مطمئنا جبران خواهد کرد.
- برای بعضی آدما حرف مردم مهمتر از حرف خودشونه. این مشکل زاست . خیالتون راحت . هیچوقت نمی شه همه ی مردم رو راضی کرد. بعضیا میان شام عروسیت رو می خورن و بعدشم هزارتا حرف و ایراد بیخود می گیرن.
به جای کمک مادی و معنوی و... میگه شامش اینطوری بود ... بله : مرا به خیر تو امید نیست ، شر مرسان
پس حرف درست ، لزوما حرف عامه ی مردم نیست. برای دلت و خانوادت زندگی کن. راه درست رو برو بقیه رو بی خیال . البته از نظر عقلا استفاده کن که مطمئنا مفید افتد.
- اکثر دستورات دینی متاسفانه فراموش شده یا گاها در حد شعار باقی مانده. اگر دین حقیقی در جامعه پیاده شود ، گلستان را خواهیم دید.
- مشکلات اشتغال جوانان زیاده. قیمتا بالا رفته و ... تمام این ها روی فکر جامعه اثر گذاشته . و شاید مردم مجبورند اقتصادی بیندیشند. و گویی این یک بعد ، ابعاد دیگر را بلعیده است.
- شرایط نامناسب مسکن --> خدای عزیز زمین و آسمان و ... خلق کرد تا ما با استفاده از آنها به کمال و آرامش برسیم و اکنون به یک جوان که قصد دارد زندگی سالم و خوبی را تشکیل دهد ۱۰۰ متر از کره ی زمین نمی رسد؟!!!
حالا نمی گم بیایند زمین و خانه ی مجانی به دست مردم عرضه کنند . بلکه فکری بیندیشند و حداقل با قیمت در دسترس تری به ما بدهند. ما هم می خواهیم زندگی کنیم. مگر حقوق میانگین در بین مردم چقدر است؟ آیا این حقوق با آن اجاره خانه مناسب است؟!
می گویند وام می دهیم و ... آخه برادر وام با n درصد ... به چه دردی می خورد. نخواستیم . ارزانی خودتان .
- هزینههای مربوط به خواستگاری، بله برون و جشن نامزدی، مراسم عروسی و لباس عروس و داماد و آرایشگاه و ساعت و عکس و فیلم و کارت عروسی و گل و آینه و شمعدان، محضر، سفره عقد، خرید عروس و داماد و اجاره تالار یا باغ – تالار و حلقه ی ازدواج و مراسم های عجیب و غریب و پرهزینه ی پیش و پس از ازدواج و .... بیش از n میلیون تومان هزینه خواهد داشت.
آخه جوان بیچاره چه کند ؟ از کجا بیاورد؟ او تازه اول زندگیش است. یعنی قرض بگیرد ؟ به این در و آن در بزند پول گیر بیاورد ؟ از دیوار خانه ی مردم بال برود؟ آخه برای چی و برای کی ؟!
دوستان من لطفا دلگیر نشید . نمی گم اینا نباشن . همه ی این ها باشد اما آیا بهتر نیست در هرمورد به ضرورت آن اکتفا کنیم؟ اکثر این ها زودگذرند. داماد بیچاره کلی قرض و ... بگیرد و خرج های آنچنانی کند و ... آخرش باید کلی ناراحتی و سختی و فشارهای روانی بکشد برای پرداخت آنها . آیا این درست است؟!
خداوند ازدواج را وسیله ی آرامش انسان قرار داده
به شرطی که خودمون نیایم اون رو به وسیله ی سلب آرامش تبدیل کنیم.
برای صرفه جویی خیلی از موارد بالا را خوبه که آدم خودش انجام بده. مثل گل زدن به ماشین و .... تازه خیلی هم رمانتیک تره .
من مخالف کامل با این خرج ها یا موافق کامل با این خرج ها نیستم بلکه اعتدال را بیشتر می پسندم.
- اولش تا می گی مشکلات دارم دولت عزیز که (خدایش از ایشان راضی باد) میگه بیا بهت وام بدم (که تازه وام گرفتن هم لازمه اش گذر از هفت خان رستم و گاها بند ب و پ و ج و ... را می طلبد
) .
بعد آدم با خودش می گه آیا این وام قرض الحسنه است؟ پس چرا این قدر می گیرم باید آن قدر پس بدهم ؟!
بگذریم که اینجا گذشتن بهتر است.
- درآمد میانگین جامعه به شدت در مقابل هزینه ها پایینه. پس برخی سخت گیری های مادی خانواده دختر هم زیاد بیجا نیست بالاخره دختر دسته گل
خود را می خواهند به کسی بسپرند. ما هم باشیم شاید اینگونه باشیم.
- با اینکه سطح تحصیلات بالا رفته و منطق ها قائدتا باید رشد داشته باشد اما گاها در زندگی زناشویی و برخورد خانواده ها و ... این بی منطقی هاست که رشد داشته.
لازم به ذکره که اگه دونفر توکل بر خدای کنند و با هم همدل باشند و هم رو درک کنند و سعی کنند با عشق و محبت زندگی خود را بسازند و ... مشکلات بالا در مقابل آن دو بسیار بسیار ناچیز خواهد بود.
این چیزایی که گفتم بررسی موضوع فقط از زاویه ای خاصی ست (شاید بیشتر اقتصادی و البته نیمه خالی لیوان ) ولی خوب اینام هست.
نمی گم ملاک اقتصادی را نادیده بگیرید ، بلکه می گویم به ملاک های دیگه هم نسبت به اقتصاد ، وزن بیشتری اختصاص دهید.
برای ابعاد و زوایای دیگر هم حرف ها و حرف ها هست اما این زمان بگذار تا وقت دگر.
جامعه نیاز به تولد داره . و این تولد باید در فرد فرد جامعه (اول خودم ) صورت بگیره .
باید کمی با هم آشتی کنیم .
نه فقط اون کارگر ساده بلکه کل طبقات و صنف و سمت های جامعه . از اون قشر پایین کشور تا اون مسئول رده بالای کشور با هر درجه و تخصصی باید بیشتر به فکر هم باشیم و هر کاری از دستمون برمیاد برای همدیگه انجام بدیم. اینطوری جامعه بهشت می شه.
می دونم طولانی شد . زیاد وقت گرفتم.
و شاید خیلی از حرف هام بی ربط بود.
منو ببخشید ...
این ها را نگفتم که نا امید بشید. نه . مشکلات همیشه هستند . فقط رنگش فرق می کنه. شما سخت کوش و امیدوار باشید.
پیروز و موفق باشید.
بدرود