(۱۳ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۰۶ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط: (13 بهمن ۱۳۹۸ ۰۴:۱۴ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط: (13 بهمن ۱۳۹۸ ۰۱:۲۸ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط: هنوزم می گم هر چی سرجاش باشه بهتره ، سر پیری و معرکه گیری نمیشه !
هیچکس نمیدونه و نمیتونه در مورد چیزی نظر قطعی بده و قرار هم نیست با تفکرات ما بقیه زندگی کنند.
یکی تو سن ۲۰سالگی ازدواج میکنه و خوشبخته. یکی هم در سن ۶۰سالگی ازدواج میکنه و خوشبخته
کی تعیین میکنه که چی و کی چه موقع سر جاش هستن که بهتر باشه؟
بنظرم نباید کسی را قضاوت کنیم.
پیری و معرکه گیری هم یه جمله برای کوبوندن احساسات و عواطفی و آرزوهای هرکسی هست که ما جای اون زندگی نکردیم. این جمله خیلی سنگینه و خیلی جسارت میخواد این حرف را خطاب به هرکسی بگیم.
چه اصراری هست برای دیگران نسخه بپیچیم؟ و بخواهیم مثل ما زندگی کنن و تصمیم بگیرند؟
ما کسی رو قضاوت نکردیم و زندگی هر کسی به خودش مربوطه ، ولی اینکه بیاییم درباره حقایق زندگی بشریت صحبت کنیم به بعضی ها برمی خوره چون شرایطش رو رو ندارند و از قدیم گفتن گفتن حق همیشه تلخه .
حقیقت اینه یه ادم ۲۰ ساله هم از لحاظ قوای جسمی و جنسی و هم از لحاظ هیجان و انگیزه به یه ادم ۶۰ ساله ارجحیت داره .
اگه بین جوانی و پیری فرقی نداره پس چرا این همه خانم سن رفته بالا سعی در جوان سازی خودش می کنه با کلی عمل و ... و وقتی یکی بهش می گه حاج خانم انگار بهش فحش دادن د
ببین هنوز سطح فکر خیلی پایینه، خصوصا تو مملکت ما، وگرنه پیری فقط فیزیکیه. میشه جلوی تحلیل رفتن رو هم گرفت با رژیم غذایی مناسب و سبک زندگی درست. الان تو تمام دنیا همه دارن وگن میشن و گیاهخوار و کلا گوشت خواری زیر سوال رفته و علتش هم اینه که گوشت چون دیر هضم میشه و کلا وقتی هضم میشه سم تولید میکنه و این سم توی رگها رسوب میکنه و باعث پیری و مرگ تدریجی میشه. اونور دیگه این روزا در مورد مرگ حرف نمیزنن و دارن تمام تلاششون رو میکنن که انسان رو از نظر فیزیکی هم جاودانه کنن.
حالا من کاری ندارم به اینکه داستانها میگن یه حضرت نوح بوده که هزار سال عمر کرده، اولا واحد شمارش زمان در دوران باستان خیلی متفاوت بوده با الان، دوما فکری که من میکنم و اون اینه که اصلا کشتی درست میکنه و حیوانات رو نجات میده سر همین قضیه هست. منتهی تو مملکت ما تفسیر و تعبیر غلط میشه در جهت منافع کثیف خودشون و حقایق برای ما فاش نمیشه.
حالا اینجا بحث گیاهخواری نبود، ولی میخوام بگم آدم تو هر سنی اراده کنه میتونه. من خداوکیلیش دوبار دیگه ارشد امتحان دادم و راحت قبول شدم و رفت، الان که دارم میخونم تنها فرقی که میبینم اینه که یخرده گرفتاریم بیشتر شده ضد حال میزنه نمیزاره زیاد درس بخونم. وگرنه از نظر فهم و درک تازه احساس میکنم بهتر هم هستم و بهتر همه چی رو درک میکنم موقع درس خوندن میرم جلو. وگرنه از نظر قوای جسمی من مشکلی که ندارم هیچ از شوهر جوونتر از خودمم انرژی بیشتری دارم.
الان فقط بدشانسی آوردم دو تا تومور مسخره تو سرم رشد کرد که علتش هم فشار عصبی و دو عمل جراحی مغزی بود که قبلا داشتم. یعنی میخوام بگم اگه ضربه ی فیزیکی به مغزم وارد نشده بود بیست و چهار سال پیش ، من الان شاید خیلی سالم تر از اینم بودم. به نظر من الان تنها نبردی که در دنیا باقی مونده نبرد با مرگه و مطمئنم که بشر لایق بر این مسئله هم بالاخره پیروز خواهد شد. نسلها میان و میرن، جهش های ژنتیکی اتفاق می افتن و اصلا ماهیت بشر مدام در حال تغییره. الانم کشور ما رو نگاه نکن که مرگ سرتاپاشو برداشته. من به چشم خودم دیدم در انگلستان که پیرزن پیرمرد هاشون وقتی بازنشسته میشن تازه زندگیشون شروع میشه و سلطنت میکنن تو جامعه. دانشجو میشن، دنبال کارای مورد علاقشون میرن. فقط تو این ایران کوفتی هست که هر کسی بازنشسته شد مرده حساب میشه و تمام اینا از طرز فکر غلطه.
همین پدر من الان نزدیک هشتاد سالشه، ولی تا پارسال فعالانه در سمت رئیس خط پرواز در فرودگاه امام فعالیت میکرد. فقط هم به خاطر همین از کار اومد بیرون که محدودیت سنی برای کارمندا گذاشتن و در ضمن راهش دور بود. از زبون خودش میشنیدم که وقتی قرار بود به یه هواپیما سرویس بدن، این پیرمردا بودن که حاضر و آماده بودن برای کار و جوونها همه یه گوشه خواب بودن. راستش این طرز فکر های کهنه بابا رو کلافه کرد و این جوونهای امروزی خیلی اذیتش کردن و برای همین فرار رو بر قرار ترجیح داد.
من موندم ما داریم به کدوم سمت میریم واقعا؟ من نمیخوام توجیه کنم که مثلا به اون حالت که رسیدی که ادرار و مدفوعت رو نتونی کنترل کنی ولی هنوز سمت ریاست داشته باشی، کلا هر کسی باید سر جای خودش باشه و همه چی رو روال باشه.
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید. بد نیست کمی با نگاه واقعگرایانه به مسائل نگاه کنیم. حالا من به افتخار اینکه به شما نشون بدم که سن و سال هیچ ربطی به درس خوندن و ازدواج کردن نداره، از شما دعوت میکنم موقع اعلام نتایج کنکور به اسامی شاگرد اولا دقت کنی.
اینی که میگن آدم باید دلش جوون باشه یه حقیقته و اگه این مسئله تو مملکت ما جا بیفته خیلی مسائل حل میشن. ما نباید بشینیم و یا به استقبال مرگ بریم، توصیه میکنم نمایشنامه ی خیلی خیلی کوتاه از وودی آلن با عنوان " مرگ در میزند" رو بخونی. خیلی خیلی کوتاهه این نمایشنامه ولی نویدی هست به دنیای جدید که انسان مرگ رو هم مغلوب میکنه. بینش ها عوض شدن. دیگه ۵۰ یا ۶۰ سال پیش نیست که یک کارگردان بزرگی مثل اینگمار برگمان میاد و فیلم مهره ی هفتم رو درست میکنه و در نهایت همه رو تسلیم مرگ میبینه. تو این فیلم هم درسته همه به استقبال مرگ رفتن در نهایت به شکلی، ولی تمام تلاش خودشونو کردن که مغلوب مرگ نشن و از زندگیشون کمال استفاده رو بردن. ولی الان نگاه وودی آلن رو به مرگ نگاه کنین که میاد و میشینه با مرگ پوکر بازی میکنه و شرط رو این میزاره که اگه برد مرگ بره گم شه. و در نهایت اینطور هم میشه.
میخوام بگم یه کم با نگاه متفاوت به این قضایا نگاه کنین. من که پیرزن این سایت هستم به قول شماها، از هزارتای شماها هم دلم شاد تره و فعالیتم بیشتر. من یکبار از مرگ جستم و باز هم میجهم از دستش. وقتی امید باشه دلخوشی میاد و مرگ فراری میشه.
ببخشید خیلی حرف زدم