زمان کنونی: ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۹:۴۷ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۵۳۶۲۶
۱۶ بهمن ۱۳۹۸, ۱۱:۴۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۶ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۳۲ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  سلام دوستان، من یه مشکلی دارم که میخوام باهاتون درمیون بزارم و امیدوارم راهنماییم کنین.
امروز بعدالظهر دکترم زنگ زد و گفت با تمام آزمایشها و ام آر آی بلند شو بیا مطب. تو خونه ی ما گریه و زاری راه افتاد که این دکتره لابد یه چیزی دیده الان میخواد بگه و اینا. خلاصه ما رفتیم و دکتر دوباره کلی معاینه کرد و آزمایشهام رو دوباره چک کرد و در نهایت یه ام آر آی با داروی حاجب برام نوشت و گفت دقیقا یه هفته ی دیگه این موقع انجامش بدم و آخر کار تاکید کرد که امسال من اجازه ی درس خوندن ندارم!!!!!!!
من خیلی درس خوندم و داشتم خوب پیش میرفتم. الان یه هفتس که یه خرده کم کاری داشتم اونم به خاطر مریضی بود. حالا به نظر شما من باید چیکار کنم؟ یعنی اون همه تلاش که کردم رو بزارم دم کوزه آبشو بخورم؟ یعنی درس رو تعطیل کنم؟ به نظرتون چیکار باید بکنم؟ باید فعلا فراموش کنم ؟ تا اینجا باور کنین من برای کنکور خیلی زحمت کشیدم. دلم نمیاد همینطوری ولش کنم بره. یکی بهم راهنمایی کنه چون من الان به شدت از دست دکتر عصبانی هستم و ممکنه احساسی تصمیم بگیرم. میگین چیکار کنم؟
لعنت بر تومور Sad

اول سلامتی به نظر من. تمرکزتو بزار بر سلامتی خوب شدی کامل بعد برو سراغ درس به نظرم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: BBumir , marvelous
ارسال: #۵۳۶۲۷
۱۷ بهمن ۱۳۹۸, ۰۱:۳۹ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۶ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۳۲ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  سلام دوستان، من یه مشکلی دارم که میخوام باهاتون درمیون بزارم و امیدوارم راهنماییم کنین.
امروز بعدالظهر دکترم زنگ زد و گفت با تمام آزمایشها و ام آر آی بلند شو بیا مطب. تو خونه ی ما گریه و زاری راه افتاد که این دکتره لابد یه چیزی دیده الان میخواد بگه و اینا. خلاصه ما رفتیم و دکتر دوباره کلی معاینه کرد و آزمایشهام رو دوباره چک کرد و در نهایت یه ام آر آی با داروی حاجب برام نوشت و گفت دقیقا یه هفته ی دیگه این موقع انجامش بدم و آخر کار تاکید کرد که امسال من اجازه ی درس خوندن ندارم!!!!!!!
من خیلی درس خوندم و داشتم خوب پیش میرفتم. الان یه هفتس که یه خرده کم کاری داشتم اونم به خاطر مریضی بود. حالا به نظر شما من باید چیکار کنم؟ یعنی اون همه تلاش که کردم رو بزارم دم کوزه آبشو بخورم؟ یعنی درس رو تعطیل کنم؟ به نظرتون چیکار باید بکنم؟ باید فعلا فراموش کنم ؟ تا اینجا باور کنین من برای کنکور خیلی زحمت کشیدم. دلم نمیاد همینطوری ولش کنم بره. یکی بهم راهنمایی کنه چون من الان به شدت از دست دکتر عصبانی هستم و ممکنه احساسی تصمیم بگیرم. میگین چیکار کنم؟
لعنت بر تومور Sad
این مسئله نیاز به راهنمایی نمی خواد خیلی مشخصه که برای همه اول از هر چیزی سلامتی مهمه اصلا بدون سلامتی هیچ چیزی به ادم نمی چسبه ، اگه ادم مریض باشه همش تو استرسه هیچی خوشحالش نمی کنه ولی وقتی ادم سالمه با کوچکترین چیزها هم خوشحال و راضی هست ، پس شما هم به این درک برسی که هیچ چیزی جای سلامتی کامل رو نمی گیره اگر مریضی داری پیگیری کن پیش دکترهای مختلف برو بعد که دقیق نوع مریضیت مشخص شد به جای اینکه این همه سرچ می کنی درباره درس های ارشد و فضا و غیره بشین سرچ کن راههای درمان بیماریت تجربیات کسانی که قبلا این بیماری رو داشتن تا بهش غلبه کنی ، به قول خودت ادم تو هر سنی هر اراده ای کنه به خواستش می رسه چه اراده ای بهتر از این که ادم سلامتی کامل داشته باشه ؟ و اگر مریضی داره بهش غلبه کنه ، امروز سرکار یکی از بچه ها می گفت نمی دونم چند سال پیش یه پسره سر یه قضیه ناموسی با برادر دختره دعواشون میشه و گوش طرف رو می برن براش ۱۴۷ میلیون دیه بریدن امروز داشتم راه می رفتم تو مسیر خونه با خودم یه لحظه فکر کردم گفتم اگه به من ۱ میلیارد بدن بگن می خواهیم گوشِت رو می بُریم قبول می کنی ؟ خود به خود سرمو تکون دادم گفتم اگه ۱۰ میلیارد هم بهم بدن باز قبول نمی کنم پس هیچ چیزی جای سلامتی رو نمی تونه بگیره .

درس های طراحی الگوریتم یوسفی همیشه هست Huh
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous
ارسال: #۵۳۶۲۸
۱۷ بهمن ۱۳۹۸, ۱۱:۳۲ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ممنون از همه ی دوستان، فعلا بیخیال درس میشم تا ببینیم خدا چی میخواد، با خودم کنار اومدم فوقش امسال نشد سال آینده. من که به اندازه ی کافی درس خوندم، این درس رو هم واسه علاقه ای که داشتم میخوندم، حالا یه مدت کنسلش میکنیم تا ببینیم چی میشه. دیگه چاره ای نیست. ممنون از راهنمایی همه، فکر میکنم یه خورده زیادی به خودم فشار آوردم. امیدوارم همگی همیشه سلامت باشید.

راستی امروز دربی داریم. به امید خدا استقلال پیروز است

ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα

Σωκράτης

(The only thing I know is that I know nothing)

Socrates
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: BBumir
ارسال: #۵۳۶۲۹
۱۷ بهمن ۱۳۹۸, ۱۲:۲۵ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۶ بهمن ۱۳۹۸ ۰۷:۵۹ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  دوستان شما در شرکت هایی که هستید حقوقی که برای بیمه رد می شه حقوق دریافتی خودتون است یا حقوق پایه وزارت کار؟

حواست باشه با حقوق پایه رد بشه عیدی و سنواتت هم بر همون اساس میشه Big Grin

راهی به انتها هست؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: gogooli
ارسال: #۵۳۶۳۰
۱۷ بهمن ۱۳۹۸, ۰۲:۰۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۶ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۳۲ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  سلام دوستان، من یه مشکلی دارم که میخوام باهاتون درمیون بزارم و امیدوارم راهنماییم کنین.

خیلی با خودم کلنجار رفتم که به این پست جواب بدم یا ندم. میتونستم خصوصی هم بفرستم اما اینجا مینویسم به چند دلیل. اولا جواب خودمه یعنی چی؟ یعنی لازمه یکی این حرفا رو به خودمم بزنه. بعدشم فکر میکنم جز خودم جواب خیلی ها هم باشه.
اولش یه قصه بگم.
یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود، هیچکس نیست، هیچکس نخواهد بود و هرچه هست از آن اوست.

 

آمدست، در سراینده های شعر پارسی و افسانه دیرین ایران زمین؛ روزی، روزگاری جمیع پرندگان جلسه ای تشکیل دادند تا پادشاهی نیک سرشت برای خود انتخاب کنند. رییس جلسه هدهد دانا بود. هدهد گفت: دوستان! پادشاه قبلا انتخاب شده است؛ نامند سیمرغ او را! و ماوایش در کوه قاف باشد، باید برای ملاقات ایشان از هفت وادی گذر کرد. و بر شمرد آنها را یک به یک. چون شنیدند، مقصود آن شد و تصمیم بر آن. قصد کردند و داستان سفر ایشان اینچنین آغاز شد.

ابتدا وارد دره تحقیق شدند؛ ضمن اینکه داوطلب هدف مورد بحث بودند سعی کردند راه صحیح را پیدا کنند تا با استقامت راه را ادامه دهند. بسیاری از پرندگان به خاطر سختی راه و رنج محنت از ادامه سفر خودداری کردند. اما بقیه با سیر و سلوک وارد دره دوم شدند. آن وادی عشق نام داشت و چون مجبور بودند که برای خود و معشوق متحمل مصیبت جفا و فداکاری شوند و چون در این راه، عشق از عقل پیروی نمیکند، عده دیگری نیز از گروه خارج شدند؛ ولی عاشقان حقیقت به مرحله سوم یعنی کسب دانش وارد شدند و از موهبت الهی و الهام، مستفیض شدند.

پرندگانی که موفق شدند به مرحله چهارم وارد شدند؛ یعنی بی اعتنایی به وابستگی های دنیوی. نه تنها نعمت های الهی سبب آلودگی و ناسپاسی انان نشد بلکه از مصائب و خسارت مالی نیز متاثر نشدند، بدین ترتیب در این حالت وارد مرحله پنجم یعنی وحدت شدند و اختلافات ظاهری و مادی مانند کیفیت و کمیت و رنگ و خیلی از بسیار، مورد نظر آنها نبود.

سپس بعضی از پرندگان که هنوز سیراب نشده بودند با سعی و تلاش به مرحله ششم رسیدند، یعنی وادی حیرت! حیران ماندند! در آنجا بحثی راجب به من و تو نبود! ما بود و ما! و تنها تو بودی و تو! بطوریکه حتی فراموش کردند که چه کسی هستند! و عاشق چه می باشند؟! حتی دین و مسلک خود را هم فراموش نمودند! فقط به معشوق خود دلبستگی داشتند. درباره مسائلی که در رسیدن به محبوب تاثیر نداشت، کور و کر و لال شدند. و از لحاظ معنوی مجذوب معشوق و همه یک واحد شدند.

بنابراین از میان صدها و صدها و صدها هزار مرغ فقط سی تای انها موفق شدند که از خود فانی و با پیوستن به محبوب باقی و به زندگی جاوید رسند! اما آنها پس از جستجوی سیمرغ؛ متوجه شدند معشوقی که  قبل از مسافرت به قله قاف تصور میکردند، جز خود آنها کسی نبوده است؛ در حقیقت آن مرغان یکی شدند؛ سیمرغ! و گفت هدهد: اگر خود را در او فانی کنید در او باقی خواهید ماند، چنانچه سایه در نور خورشید ناپدید گردد. و چون خود را یافتید، معمای وجود من و تو حل خواهد.

و اما....
شما با این روال نه امسال نه هزار سال دیگه هم به نتیجه نمیرسی.
از همون اول که اومدی مانشت خدمتت عرض کردم که شما داری بجای کنکور درگیر حاشیه های کنکور میشی و اینجوری نتیجه نمیگیری قطعا.
داستان مهندسی کامپیوتر با رشته های قبلی شما زمین تا آسمون فرق داره امیدوارم متوجه شده باشی.
شما امسال درس نخوندی یه دکتری هم پیدا شده گفته نخون خودتم میدونستی دیگه تا کنکور روزی هزار ساعت هم بخونی فایده نداره اما عذاب وجدان داشتی این دکتر هم که دستش درد نکنه مسئله عذاب وجدانت رو کلا منتفی کرد بچه های اینجا هم که دارن میگن نخون پس دیگه حله ایشالا سال بعد. به قول رامین رضوی به "قبرستان پشت کنکوری ها" که یکیشونم خودمم خوش اومدی!
شما اگه این مدت درست حسابی درس خونده بودی بجای دکتر اگه خدا هم میگفت نخون گوش نمیدادی به حرفش.
اگه روالت رو نمیتونی عوض کنی اگه شرایطش رو نداری اگه بیماریت اجازه نمیده کلا بذار کنار دیگه چرا امسال نه سال دیگه؟ اگه میتونی بخونی توان و امکانش رو داری علاقه هم داری اولا به بقیه چه ارتباطی داره؟ دوما پاشو برو تحقیق کن برو صد تا دکتر دیگه بلاخره یه راهی پیدا کن براش نه که دنبال اظهار نظرهای غمخوارانه باشی که عذاب وجدانت رو چاره کنی.

اگر میتونی همین الان بخون. روزی یک ساعت . نیم ساعت. پنج دقیقه. ولی از مسر رویات خارج نشو. اگه نمیتونی شجاع باش ول کن کلا خودتو از وسواسش نجات بده. راه جدیدی پیدا کن برای زندگیت نه اینکه عمرت بین خواستن و نتونستن تا ابد نوسان کنه روز به روز هم ناراحت تر و سرخورده تر بشی.
امسال نه سال دیگه یعنی چی؟ سال عمر شماست زمان شماست تنها داشته زندگی شماست. همین لحظه همین الان همین ثانیه رو هر جوری که دوست داری و بهت لذت میده و ارامش بخشه استفاده کنه نه که عمرت رو تقسیم کنی به امسال و سال بعد به قبل از شنبه و بعد از شنبه.
ببخشید به خودم جسارت دادم الانم که دارم مینویسم نمیدونم ارسال میکنم یا نه اما بخدا این راهش نیست. نمیدونم راهش چیه شجاعتشو ندارم ولی چون از آذر ۹۱ که اینجام خواستم و نتونستم میدونم راهش این نیست. دوست ندارم مثل من هشت سال دیگه بیای مرثیه بخونی و مضحکه بقیه بشی.
بقیشم خود دانی. من دیگه راجع به این موضوع حرفی نمیزنم. والبته اگر در مورد شما اشتباه کردم که ان شاءالله هم همینطور باشه. بلاخره یه نظر و قضاوت شخصیه که نهایتش اینه که نا آگاهانست. شما ببخشید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous
ارسال: #۵۳۶۳۱
۱۸ بهمن ۱۳۹۸, ۱۱:۰۶ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
صمیمی ترین دوستم خیلی حسود از آب در اومد و من این رو بعد از ۱۰ سال فهمیدم!
چه فرصت های عالی رو که به خاطر راهنمایی های غلط از روی حسادتش از دست ندادم ... چقدر بد اعتماد می کنم

+ همین یک دوست هم نخواستیم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ele
ارسال: #۵۳۶۳۲
۱۸ بهمن ۱۳۹۸, ۱۱:۲۹ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سلام . . .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۳۶۳۳
۱۸ بهمن ۱۳۹۸, ۰۶:۵۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سلام به همگی، چه خبرا؟

ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα

Σωκράτης

(The only thing I know is that I know nothing)

Socrates
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۳۶۳۴
۱۸ بهمن ۱۳۹۸, ۰۷:۴۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
اگر شما هم مثل من سریال "House of cards" رو دیدید، و واستون سوال شد که چرا رابطه فرانک و کلیر اینطوریه هضمش سخته واستون، پس شما رو دعوت میکنم به پست زیر از وبلاگ صدرا علی آبادی. نکات خوبی رو اشاره کرده. خیلی با همه متنش موافق نیستما البته، ولی خب جالب بود. کامنتاش رو هم بخونید حتما.

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


"صداقت بی‌رحمانه"- Ruthless Honesty

رتبه خواهی همچو خورشید از خلایق دور باش ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous
ارسال: #۵۳۶۳۵
۱۸ بهمن ۱۳۹۸, ۱۰:۴۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۰۶ ق.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  صمیمی ترین دوستم خیلی حسود از آب در اومد و من این رو بعد از ۱۰ سال فهمیدم!
چه فرصت های عالی رو که به خاطر راهنمایی های غلط از روی حسادتش از دست ندادم ... چقدر بد اعتماد می کنم

+ همین یک دوست هم نخواستیم

به هیچ کس اعتماد نکن ، زیاد برای دوست وقت نزار تجربه برام شده
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: gogooli
ارسال: #۵۳۶۳۶
۱۹ بهمن ۱۳۹۸, ۰۱:۰۳ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۰۶ ق.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  صمیمی ترین دوستم خیلی حسود از آب در اومد و من این رو بعد از ۱۰ سال فهمیدم!
چه فرصت های عالی رو که به خاطر راهنمایی های غلط از روی حسادتش از دست ندادم ... چقدر بد اعتماد می کنم

+ همین یک دوست هم نخواستیم

یه دوست الزاما مشاور خوبی نیست. سعی کنید (کنیم) اطراف مون تو حوزه های مختلف آشنا داشته باشیم! نیاز نیست با اینا خیلی صمیمی باشیم که بحث حسادت پیش بیاد. البته رابطه باید دو طرفه باشه در غیر اینصورت این افراد اطراف مون نمیمونن.

واللَّه خَیْرٌ وَأَبْقَى
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous , Avril89 , Riemann , gogooli , codin
ارسال: #۵۳۶۳۷
۱۹ بهمن ۱۳۹۸, ۱۰:۱۳ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
هر چی زمان گذشت کمتر واسه کسی که می تونستم دوسش داشته باشم تلاش کردم و بیشتر جمله هر چی قسمت باشه رو قبول کردم

think positive
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: yagmur0022
ارسال: #۵۳۶۳۸
۲۰ بهمن ۱۳۹۸, ۱۰:۵۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۰۸ ق.ظ، توسط Riemann.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
+ امروز بعد از تقریبا دوماه، تونستم ساعت ۱ بخوابم و ۶ و نیم بیدار بشم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: yagmur0022
ارسال: #۵۳۶۳۹
۲۱ بهمن ۱۳۹۸, ۰۳:۳۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
و من نیز امروز بعد از دو هفته سردرد ندارم، فقط همش گشنم میشه.
اسکار با اون همه ابهت برگذار میشه در حالیکه جایزه ی فیلم برتر رو به یه فیلم انگلیسی نمیدن، به یه فیلم چینی ژاپنی میدن و دلجویی میکنن.
بعد من موندم شهاب حسینی با چه رویی به مسعود کیمیایی توهین میکنه و به قول حامد اسماعیلیون نونشو تو خون کشته شده های هواپیمای اوکراینی میزنه و داغ جشنواره ی فجر رو به سینه میزنه، فکر میکنم اینجاس که خواکین فینیکس بزرگ رقیب میطلبه.
از شهاب حسینی خیلی بدم اومده، نمیدونم چرا، ولی بدم اومده بد

ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα

Σωκράτης

(The only thing I know is that I know nothing)

Socrates
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: yagmur0022 , shamim_70 , عزیز دادخواه
ارسال: #۵۳۶۴۰
۲۱ بهمن ۱۳۹۸, ۰۴:۴۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۱ بهمن ۱۳۹۸ ۰۳:۳۲ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  و من نیز امروز بعد از دو هفته سردرد ندارم، فقط همش گشنم میشه.
اسکار با اون همه ابهت برگذار میشه در حالیکه جایزه ی فیلم برتر رو به یه فیلم انگلیسی نمیدن، به یه فیلم چینی ژاپنی میدن و دلجویی میکنن.
بعد من موندم شهاب حسینی با چه رویی به مسعود کیمیایی توهین میکنه و به قول حامد اسماعیلیون نونشو تو خون کشته شده های هواپیمای اوکراینی میزنه و داغ جشنواره ی فجر رو به سینه میزنه، فکر میکنم اینجاس که خواکین فینیکس بزرگ رقیب میطلبه.
از شهاب حسینی خیلی بدم اومده، نمیدونم چرا، ولی بدم اومده بد
ناگفته نمونه که حالا برخی بازیگرها و کارگردانها ماجرای هواپیمای اوکراینی رو پیراهن عثمان کردنو گاها هدفشون این بوده که یک شوی سیاسی-اجتماعی برای خودشون راه بندازن!!
ولی بنظر منم شهاب حسینی هم این اجازه رو نداشت که با این لحن یک کارگردان بزرگو زیر سوال ببره میتونست نقدشو با یک بیان بهتری بگه

زمان آدم ها رو دگرگون میکند
اما تصویری را که از آنها داریم
ثابت نگه می دارد
هیچ چیز دردناک تر از این تضاد
میان دگرگونی آدم ها و ثبات خاطره ها نیست


مارسل پروست
از کتاب : در جستجوی زمان از دست رفته
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: yagmur0022 , marvelous


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۳۱۶ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۳۵۵ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۴۲ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۵۲۳ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۸۱ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۳۰ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۴۰ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۴۸۲ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۲۸۰ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۴۳ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close