زمان کنونی: ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۱۰:۴۳ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۵۳۵۸۱
۱۱ بهمن ۱۳۹۸, ۰۵:۲۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۰۵:۲۷ ب.ظ، توسط RASPINA.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۰۵:۰۵ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  توی این دو هفته به اندازه ی یکسال تکنیکال شدم (((:
خوش ب حالتون
چ جوری؟
امروز داشتم فکر می کردم اگه توی ی مسیر یادگیری درست قرار بگیرم می تونم توی یکی دو سال کار حرفه ای کار کنم و توی چند تا زمینه تخصص کشب کنم و در نهایت پولدار بشم Smile

(۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۵۹ ق.ظ)شبگرد نوشته شده توسط:  یه سوال اونایی که ارشد خوندند یا دارند می خونند توی کلاسشون سن بالا هم هست مثلا ۳۶ یا ۳۷
بله ما هم سه چهارنفر داشتیم یکی دکتری داشت و الان به حوزه تجارت الکترونیک علاقه مند شده بود اومده بود آکادمیک یاد بگیره

دوست صمیمی خودم با سه تا بچه ماشالله چ قدر هم درسخونه و همه کارها و پروژه هاشو بهتر و تمیزتراز ما انجام میده احتمالا معدل الفهورودی گرایش خودمونه فکر کنم متولد ۵۷

یکی دیگه از دوستان۶۳ یکی هم
کلاسای دیگه هم داریم در حد ۴۰ سال ب بالا احتمالا البته شرکت نفتی بودند

امروز ی نتیجه گرفتم اینکه این ذکر را هر روز چند بار تکرار کنم تا بقیه فکر نکن من منت کششون هستم یاباید نازشون را بکشم عه چ قدر بدم میاد این تیپ آدما ک خودشون با خودشون قهر میکنن یا تای مشکلی برشون پیش میاد اونقدر بهم میریزن بعد باید یکی دیگه حالشون را خوبکنه .بعضی وقتا هم با تو قهر میکنن یهویی
ذکر این ایام من نازکش هیچ کسی نیستم الا خانواده ام

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: شبگرد , marvelous
ارسال: #۵۳۵۸۲
۱۱ بهمن ۱۳۹۸, ۰۵:۵۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من یادمه که دوره ی لیسانس درس میخوندم یه بار اول ترم یک جلسه اول کلاس تاریخ هنر بود رفتیم سر کلاس دیدیم یه آقایی نشسته ما هم بهش سلام کردیم و فکر کردیم استاده، هر کسی هم میومد تو بهش میگفتیم شش استاد عصبانی میشه. بعد یهو استاد واقعی اومد سر کلاس و همه ی نگاهها به ناگاه برگشت سمت اون آقاهه، فهمیدیم که با چهار تا بچه که دوتاشون دانشجو هستن هوس کرده تئاتر رو به صورت آکادمیک دنبال کنه شروع کرده درس خوندن. الانم نشون به اون نشون که نمایشنامه نویس و تحلیل گر خلاقی شده.

باز یکی از جلسه های دیگه یه خانمی مسن و عینکی اومد سر کلاس خیلی خوش برخورد بود و مهربون، فکر میکردیم که مامان یکی از بچه ها باشه، بهش گفتیم کلی خندید گفت عزیزای من شاهین پسرم هم سن شماهاس، ولی من دلم میخواست همینطور که پسرم دانشگاه قبول میشه درس میخونه منم دانشگاه قبول بشم رشته ی مورد علاقم ادبیات نمایشی رو دنبال کنم. یه خانم واقعا کوشا و باحالی بود. بعدا هم شاگرد اول شد طوریکه کسی باور نمیکرد. اسمش هم ماری بود، ماری افتخار زاده، یادش بخیر. تو دوره ی فوق لیسانس که خدا خیرش بده جمشید جهانزاده هم هم کلاس ما بود که نوید پسرش تو دوران لیسانس همکلاس ما بود. میخوام بگم تحصیلات هیچ حد و مرزی نداره، مگه پروفسور حسابی نبود؟ واقعا زگهواره تا گور دانش بجوی رو رعایت کرد.

ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα

Σωκράτης

(The only thing I know is that I know nothing)

Socrates
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: شبگرد , RASPINA
ارسال: #۵۳۵۸۳
۱۱ بهمن ۱۳۹۸, ۰۶:۰۵ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۰۵:۲۰ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  
(11 بهمن ۱۳۹۸ ۰۵:۰۵ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  توی این دو هفته به اندازه ی یکسال تکنیکال شدم (((:
خوش ب حالتون
چ جوری؟
امروز داشتم فکر می کردم اگه توی ی مسیر یادگیری درست قرار بگیرم می تونم توی یکی دو سال کار حرفه ای کار کنم و توی چند تا زمینه تخصص کشب کنم و در نهایت پولدار بشم Smile
-کار کردن توی یک تیم خفن که با هر کدوم ک صحبت میکنی، چند سال تجربه رو خیلی ساده و سریع بهت انتقال میده
-فراهم بودن ریسورسای سخت افزاری و نرم افزاری
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RASPINA , marvelous
ارسال: #۵۳۵۸۴
۱۱ بهمن ۱۳۹۸, ۰۶:۰۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
(۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۰۶:۰۵ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  -کار کردن توی یک تیم خفن که با هر کدوم ک صحبت میکنی، چند سال تجربه رو خیلی ساده و سریع بهت انتقال میده
-فراهم بودن ریسورسای سخت افزاری و نرم افزاری
موف قباشید

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous
ارسال: #۵۳۵۸۵
۱۱ بهمن ۱۳۹۸, ۰۹:۱۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۰۶:۰۵ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  -کار کردن توی یک تیم خفن که با هر کدوم ک صحبت میکنی، چند سال تجربه رو خیلی ساده و سریع بهت انتقال میده
-فراهم بودن ریسورسای سخت افزاری و نرم افزاری

من توی پروسه‌ی مصاحبه این شکلی میشم،‌ برای پیدا کردن پوزیشن آخر توی حدود ۲ هفته‌ای که طول کشید قشنگ اندازه ۴ پنج ماه مطلب یادگرفتم Big Grin به همه‌ی جوونا پیشنهاد می‌کنم مصاحبه برید که خدا مصاحبه‌کنندگان رو دوست داره Tongue

راهی به انتها هست؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous
ارسال: #۵۳۵۸۶
۱۱ بهمن ۱۳۹۸, ۱۰:۲۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۱۴ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  
(11 بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۵۹ ق.ظ)شبگرد نوشته شده توسط:  یه سوال اونایی که ارشد خوندند یا دارند می خونند توی کلاسشون سن بالا هم هست مثلا ۳۶ یا ۳۷

اصلا توی این سن میشد درس خوند

منظورم درس خوندن در دانشگاه سراسری هست

این حرفی که زدی یعنی چه؟
پس من باید برم بمیرم چون چهل و یک سالمه و تازه میخوام امتحان ارشد بدم؟ یعنی در سن ۴۲ سالگی برم دانشگاه بشینم کنار بقیه!!!!!!
درس خوندن سن و سال سرش نمیشه.
هر که دارد هوس دانشگاه شریف بسم اله
تو هر سنی هر کاری میشه کرد مثلا کسی که ۵۰ سالشه هم می تونه بره دانشگاه و مثلا درس بخونه ، یا کسی که تا ۵۰ سالگی مجرد مونده هم می تونه ۵۰ سالگی ازدواج کنه ولی خدایش قبول کنید هر چیزی تو وقت و زمان خودش لذت داره برای یه شخصی که ۱۸ سالشه و تازه کنکور داده چقدر دانشگاه رفتن براش جذابیت داره ؟ اینو هممون تجربه کردیم و مثلا الان من بخام برم دانشگاه برام هیچ جذابیت جدیدی نداره یا یه زمانی تو دوران کودکی یا نوجوانی برامون دوچرخه می خریدن چقدر برامون جذابیت داشت !؟ الان من دو ساله دوچرخه دارم فقط به عنوان یه وسیله بهش نگاه می کنم و هیچ جذابیت خاصی برام نداره همه چی همینه دوران و زمان ازدواج هم همینه بهتره خودمون رو گول نزنیم من خودم هر سال که سنم بیشتر میشه کلا انگیزه و جذابیت ازدواج از چشم می افته ،

کل حرفم این بود که هر چیزی تو وقتش باشه جالب و جذاب میشه اینو قبول کنیم .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: yagmur0022
ارسال: #۵۳۵۸۷
۱۲ بهمن ۱۳۹۸, ۱۲:۰۹ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۱۰ ق.ظ، توسط marvelous.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
هیچ وقت و محدودیتی برای هیچ کاری وجود نداره. آدم هر زمان اراده کنه و به قولی ماهی رو از آب بگیره تازس. در مورد ازدواج قضیه اصلا فرق میکنه. ازدواج باید پیش بیاد. مال یکی زودتر مال یکی دیرتر. اصلا ازدواج هم سن خاصی نداره، حالا اصلا نمیخوام خودمو بیام تو این مسئله مثال بزنم. ولی کلا من به روتین اعتقادی ندارم. من همیشه دوس داشتم ساختار شکن باشم و راحت و آزاد زندگی کنم و این کارو هم کردم. حتی بابام هم نتونسته نظرشو به من تحمیل کنه، ازدواج هم برام یه چیزی بود که پیش اومد، الانم مشکلی ندارم و راضی هستم ولی خب شرایطش پیش اومد و شد. میخوام بگم ازدواج هم مثل درس خوندن سن خاصی نداره.
مثل این میمونه که من الان دست از تلاش برای کنکور بکشم و بگم چون سنم از چهل زده بالا دیگه وقتش نیست، خب بریم چیکار کنیم؟ بریم بمیریم پس؟ باید زندگی کرد بابا. بیخیال
به نظرم اصولا گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف بود میده و همه ی اینا از تنبلی نشات میگیره. آدم باید زرنگ باشه و من اینو تو چهل سالگی فهمیدم. درسته دیر فهمیدم ولی هیچوقت دیر نیست.

تنها یه چیزی دیر بشه خوب نیست، درمان

ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα

Σωκράτης

(The only thing I know is that I know nothing)

Socrates
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RASPINA
ارسال: #۵۳۵۸۸
۱۲ بهمن ۱۳۹۸, ۰۱:۰۰ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ۰۱:۰۶ ق.ظ، توسط RASPINA.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۰۹ ق.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  ون سنم از چهل زده بالا دیگه وقتش نیست، خب بریم چیکار کنیم؟ بریم بمیریم پس؟ باید زندگی کرد بابا. بیخیال
به نظرم اصولا گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف بود میده و همه ی اینا از تنبلی نشات میگیره. آدم باید زرنگ باشه و من اینو تو چهل سالگی فهمیدم. درسته دیر فهمیدم ولی هیچوقت دیر نیست.
چ با مزه ولی واقعیت همینه باید زندگی کرد

(۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۲۶ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  رای یه شخصی که ۱۸ سالشه و تازه کنکور داده چقدر دانشگاه رفتن براش جذابیت داره ؟ اینو هممون تجربه کردیم و مثلا الان من بخام برم دانشگاه برام هیچ جذابیت جدیدی نداره یا یه زمانی تو دوران کودکی یا نوجوانی برامون دوچرخه می خریدن چقدر برامون جذابیت داشت !؟ الان من دو ساله دوچرخه دارم فقط به عنوان یه وسیله بهش نگاه می کنم و هیچ جذابیت خاصی برام نداره همه چی همینه دوران و زمان ازدواج هم همینه بهتره خودمون رو گول نزنیم من خودم هر سال که سنم بیشتر میشه کلا انگیزه و جذابیت ازدواج از چشم می افته ،
این دیدگاه آدمه که تفاوت ایجادمیکنه
هرچند درست هست ی وقتایی هم اینجوریه

در واقع من الاندو دیدگاه متفاوت موافق بودم و این یعنی تناقض؟
خیر شرایط نسبی هست و میشه دیدگاه مثبت تری داشته باشم البته دیدگاه مارولوس ی کم انرژی بر هست ولی ارزشش را داره بهتر از نشستن برای رسیدن ب مرگ هست بلاخره آدم ی جا باید از زندگی اش لذت ببره

میشه ی اسم برای ی تیم استارتاپی پیشنهاد بدید

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous
ارسال: #۵۳۵۸۹
۱۲ بهمن ۱۳۹۸, ۰۱:۱۹ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۰۵:۵۱ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  من یادمه که دوره ی لیسانس درس میخوندم یه بار اول ترم یک جلسه اول کلاس تاریخ هنر بود رفتیم سر کلاس دیدیم یه آقایی نشسته ما هم بهش سلام کردیم و فکر کردیم استاده، هر کسی هم میومد تو بهش میگفتیم شش استاد عصبانی میشه. بعد یهو استاد واقعی اومد سر کلاس و همه ی نگاهها به ناگاه برگشت سمت اون آقاهه، فهمیدیم که با چهار تا بچه که دوتاشون دانشجو هستن هوس کرده تئاتر رو به صورت آکادمیک دنبال کنه شروع کرده درس خوندن. الانم نشون به اون نشون که نمایشنامه نویس و تحلیل گر خلاقی شده.

باز یکی از جلسه های دیگه یه خانمی مسن و عینکی اومد سر کلاس خیلی خوش برخورد بود و مهربون، فکر میکردیم که مامان یکی از بچه ها باشه، بهش گفتیم کلی خندید گفت عزیزای من شاهین پسرم هم سن شماهاس، ولی من دلم میخواست همینطور که پسرم دانشگاه قبول میشه درس میخونه منم دانشگاه قبول بشم رشته ی مورد علاقم ادبیات نمایشی رو دنبال کنم. یه خانم واقعا کوشا و باحالی بود. بعدا هم شاگرد اول شد طوریکه کسی باور نمیکرد. اسمش هم ماری بود، ماری افتخار زاده، یادش بخیر. تو دوره ی فوق لیسانس که خدا خیرش بده جمشید جهانزاده هم هم کلاس ما بود که نوید پسرش تو دوران لیسانس همکلاس ما بود. میخوام بگم تحصیلات هیچ حد و مرزی نداره، مگه پروفسور حسابی نبود؟ واقعا زگهواره تا گور دانش بجوی رو رعایت کرد.
اینکه در سن ما درس خوندن دیر هست یا زود هست به نظرم خود سن ملاک نیست بلکه حواشی و گرفتاری هایی سن ما به دنبال داره که پرداختن به درس رو سخت میکنه که دقیقا به همین دلایل من کلا از درس خوندن به شکل فعلی منصرف شدم چون واقعی فشار خیلی زیادی بهم میاورد و توان تحملش رو نداشتم.
در مورد این حرف عامیانه که هر چیز به سن خودش خوبه. به نظر من این حرف چرندی بیش نیست. نیاز هم به مثال نقض و توضیح اضافه نیست. حرف بیخودیه.
در مورد شما و بقیه هم سن و سالهای ما عمیقا دوست دارم که به هدفی که براش تلاش میکنید برسید و واقعا هم اگر امکانش رو دارید و مجالی هست از دست ندید.
به قول جناب ابتهاج عزیز: گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری/ دانی که رسیدن هنر گام زمان است

و البته به عنوان پ ن در مورد جناب دکتر حسابی هم که البته از اشخاص برجسته تاریخ معاصرند و خدمات با ارزشی داشتند ولی احتمالا بخشهای زیادی از افتخاراتی که در مورد ایشون گفته شده از جمله شاگردی انیشتین یا چیزهای دیگه چندان واقعی نیست.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous
ارسال: #۵۳۵۹۰
۱۲ بهمن ۱۳۹۸, ۰۱:۲۲ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
در اینستاگرام یه سری به این پبج بزنید tamilap زندگینامه جالبی داره فکر کنم خانم ها اسمشو شنیده باشند تامیلا پاشایی فکر کنم دز ۳۵ سالگی در امریکا کالج را شروع کرده بعد رفته دانشگاه کلمبیا لیسانس را خونده بعدش در ۴۱ سالگی از دانشگاه استفورد پذیرش دکتری گرفته
مشاهده‌ی وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous
ارسال: #۵۳۵۹۱
۱۲ بهمن ۱۳۹۸, ۰۲:۲۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سلام میشه معنی کنید؟


چشمه ها

از تابوت می جوشند

و سوگ واران ژولیده آبروی جهان اند.

عصمت به آینه مفروش

که فاجران نیازمندتران اند.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۳۵۹۲
۱۲ بهمن ۱۳۹۸, ۰۲:۲۵ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۵۹ ق.ظ)شبگرد نوشته شده توسط:  یه سوال اونایی که ارشد خوندند یا دارند می خونند توی کلاسشون سن بالا هم هست مثلا ۳۶ یا ۳۷

اصلا توی این سن میشد درس خوند

منظورم درس خوندن در دانشگاه سراسری هست
من بعد دکترا میخوام بشینم کنار بچه های ۱۰ سال کوچیکتر پزشکی بخونم Rolleyes بد نیست که احساس جوانی میکنی!!!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Avril89
ارسال: #۵۳۵۹۳
۱۲ بهمن ۱۳۹۸, ۰۲:۲۶ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ۰۱:۱۹ ق.ظ)عزیز دادخواه نوشته شده توسط:  و البته به عنوان پ ن در مورد جناب دکتر حسابی هم که البته از اشخاص برجسته تاریخ معاصرند و خدمات با ارزشی داشتند ولی احتمالا بخشهای زیادی از افتخاراتی که در مورد ایشون گفته شده از جمله شاگردی انیشتین یا چیزهای دیگه چندان واقعی نیست.
پسرش هم اومده بود دانشگاه ما اصلا خوشم نیومد در حد پسر ی پروفسور حرف نمیزدSmile
ی سری داستان تکراری که حوصله نداشت تا آخر شون را بگه
ی سری خاطره هم از مرغ هاشون که تخم میذاشتن !بین داستاناش گفت

البته اینکه دکتر حسابی خیلی آدم بزرگی هستند شکی نیست ولی مثل اینکه پسرش پیاز داغ اش را خیلی زیاد کرده و از اسم پدر سو استفاده می کنه با ی سرچ ساده میشه تناقضاتی در باره حرفاش پیدا کرد مثلا تاسیس دانشگاه تهران به دست دکتر حسابی نبوده ایشون چند تا از دانشگده ها را تاسیس کردند

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: عزیز دادخواه
ارسال: #۵۳۵۹۴
۱۲ بهمن ۱۳۹۸, ۰۲:۲۷ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ۰۲:۳۳ ق.ظ، توسط codin.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۲۶ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  
(11 بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۱۴ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  
(11 بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۵۹ ق.ظ)شبگرد نوشته شده توسط:  یه سوال اونایی که ارشد خوندند یا دارند می خونند توی کلاسشون سن بالا هم هست مثلا ۳۶ یا ۳۷

اصلا توی این سن میشد درس خوند

منظورم درس خوندن در دانشگاه سراسری هست

این حرفی که زدی یعنی چه؟
پس من باید برم بمیرم چون چهل و یک سالمه و تازه میخوام امتحان ارشد بدم؟ یعنی در سن ۴۲ سالگی برم دانشگاه بشینم کنار بقیه!!!!!!
درس خوندن سن و سال سرش نمیشه.
هر که دارد هوس دانشگاه شریف بسم اله
تو هر سنی هر کاری میشه کرد مثلا کسی که ۵۰ سالشه هم می تونه بره دانشگاه و مثلا درس بخونه ، یا کسی که تا ۵۰ سالگی مجرد مونده هم می تونه ۵۰ سالگی ازدواج کنه ولی خدایش قبول کنید هر چیزی تو وقت و زمان خودش لذت داره برای یه شخصی که ۱۸ سالشه و تازه کنکور داده چقدر دانشگاه رفتن براش جذابیت داره ؟ اینو هممون تجربه کردیم و مثلا الان من بخام برم دانشگاه برام هیچ جذابیت جدیدی نداره یا یه زمانی تو دوران کودکی یا نوجوانی برامون دوچرخه می خریدن چقدر برامون جذابیت داشت !؟ الان من دو ساله دوچرخه دارم فقط به عنوان یه وسیله بهش نگاه می کنم و هیچ جذابیت خاصی برام نداره همه چی همینه دوران و زمان ازدواج هم همینه بهتره خودمون رو گول نزنیم من خودم هر سال که سنم بیشتر میشه کلا انگیزه و جذابیت ازدواج از چشم می افته ،

کل حرفم این بود که هر چیزی تو وقتش باشه جالب و جذاب میشه اینو قبول کنیم .
باور میکنی جذابیت درس خوندن برای من نه تنها کم نشد بلکه چند برابر ۱۸ سالگی ام شده. ۱۸ سالگی رویا خاصی نداشتم چون توانایی خاصی نداشتم الان اینقدر چیز میز توی مغزم میچرخه گاهی میمونم چطور هندل کنمشون

در مورد ازدواجم درستش همینه بهش به چشم یه چیزی مثل همون دوچرخه نگاه کنی. بودنش خوبه ولی نبودنش باعث نمیشه زندگیت ناقص باشه. از بچگی اینقدر توی مغزمون کردن (نیمه گم شده) یادمون رفت خودمون ۱۰۰ درصد کامل هستیم و نیاز به مکمل نداریم. بلکه نیاز به کسی داریم از بودن کنارش لذت ببریم و برامون یه دوست باشه همین... نظر شخصیمه البته! با احترام به سایر عقاید
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: عزیز دادخواه , marvelous , BBumir , ele
ارسال: #۵۳۵۹۵
۱۲ بهمن ۱۳۹۸, ۰۱:۵۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تا الان نشده بود که به ارایه ای نیاز داشته باشم که از حالت سورت بیاد بیرون و درهم بشه چه جالب که تابع اونم از قبل نوشتن ایول!

think positive
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۴۱۶ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۷۰۸ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۲ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۶۳۲ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۸۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۳۵ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۴۵ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۱۸ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۱۴ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۵۴ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close