زمان کنونی: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۱:۲۹ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۵۱۵۵۶
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۱۰:۱۹ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۳۲ ق.ظ، توسط dr.a_AI.)
Rainbow RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۴:۲۵ ق.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  دوستان میدونم حوصله خوندن حرفهای منو ندارین. ولی منم آدمم و امشب دلم خیلی گرفته و بدجوری احساس تنهایی میکنم. اتفاقا دور و برم هم خیلی شلوغه، همه هستن، ولی برای اولین بار تو عمرم بعد از خیلی سال احساس میکنم زندگی من خیلی یه طرفه بوده. من توی تمام عمرم برای همه فداکاری کردم، ولی الان دیگه از پدر و مادرم هم نا امید هستم و دیگه امیدی به هیچکس ندارم. هیچی خوشحالم نمیکنه، اشتها ندارم و شاید اگه زیاده روی کنم الان چند روزیه که روزی یه وعده غذا میخورم. اونم به زور واسه اینکه نمیرم.
میدونم از دید شما شاید من خیلی با امید حرف میزدم و حتی شاید بیشتر از حد خودم انرژی داشتم، ولی اخیرا احساس میکنم تمام دنیا دست به دست هم دادن تا جلوی منو از رسیدن به هدف و یا کلا بگم زندگی کردن بگیرن. خیلی بده که گاهی شرایط اونقدر به آدم فشار بیاره که آدم احساس کنه همه روبه روش ایستادن. من همیشه در بدترین شرایط اونقدر محکم و منطقی برخورد کردم که باورم نمیشه الان این همه بدون هیچ دلیلی وا زدم. نه! از کنکور و از درس وا نزدم. احساس خوبی ندارم کلا و برای همین بد احساس تنهایی میکنم. الان چند روزه که با خودم درگیرم، نمیدونم چم شده به هیچکس نمیتونم اعتماد کنم. خیلی بدبین شدم و این اصلا خوب نیست. الان دیگه همون چهار ساعت خوابی رو هم که داشتم از دست دادم.
خیلی شرایط بدی شده، آدم صداش هم نمیشه دربیاد. گاهی احساس میکنم باید مستقل بشم، حتی مستقل نشیم، مستقل بشم، ولی چطوری؟؟؟ همسرم میگه برو دنبال خواسته هات من کمکت میکنم، ..... دو دقیقه بعد میگه فعلا درس رو ول کن برو این کارو بکن، یا اون کارو بکن، چمیدونم سایت فلانی رو هواس .... برو منم هستم، ولی یهو میبینی به بهانه کار میزنه بیرون شب هم پیش دوستاشه! مثل امشب. AngryAngryAngry

فکر میکنم حق دارم بهش معترض باشم، احساس میکنم حسوده و دلش میخواد من درس نخونم. نمیتونم بهش اعتماد کنم. به بابا و مامانم هم نمیتونم اعتماد کنم که حتی باهاشون حرف بزنم!

خیلی هنگ کردم! تو رو خدا نصیحتم کنینConfusedConfusedConfusedConfused
بد شرایطیه، مدام خودمو سرزنش میکنم و دارم عذاب میکشم! اعتراف هم میکنم امروز هیچی نشد درس بخونمSadSadSadSad

این بدبینی ها و ناامیدی ها رو منم تو دورانی که استرس و اضطراب کاری رو دارم به وجود میاد برام. الان طوری شده که وقتایی که دوباره افکار اینچنینی میاد سراغم میگم به خاطر شرایطه نه اینکه واقعا اینطور باشه
در هر حال ما آدما دیگه مثل سابق نیستیم. دیگه هوای همو نداریم. البته شرایط رو ما آدما بی تاثیر نیست. فکر همه درگیره و همونطور که ما فکرمون شلوغ میشه و گاهی احساس خفقان میکنیم برای همه پیش میاد و نیاز دارن بیشتر با خودشون باشن و کمتر به این فکر میکنن که بخوان به دیگری بپردازن. هر چند چیزی که من بهش رسیدم اینه که آرامش آدم در گرو آرامش دادن به دیگرانه. البته این هم شرایط داره. مثلا اینکه بدون چشم داشت به دیگران محبت کنیم. ولی همه جا پر شده از این جمله ها که میگه تا خودتو دوست نداشته باشی نمیتونی کسیو دوست داشته باشی. این میتونه هم درست باشه هم نادرست. ولی به نظرم در هر صورت باید از دیگران شروع کنی تا حال خودت خوب شه
در همه حال وقت هایی رو هم برای خودتون در نظر بگیرید. مدام نشینید پای کار و درس. نذارید فکرای اینچنینی بیاد سراغتون
---------------------------------------------------------
الکی مثلا من مشاورم Big Grin

روزی دختر کوچکی از مرغزاری می گذشت. پروانه ای را دید بر سر تیغی گرفتار. با احتیاط تمام پروانه را آزاد کرد. پروانه چرخی زد، پر کشید و دور شد. پس از مدت کوتاهی پروانه در جامه پری زیبایی در برابر دختر ظاهر شد و به او گفت :« به سبب پاکدلی و مهربانیت آرزویی را که در دل داری برآورده می سازم». دخترک پس از کمی تامل پاسخ داد :« من می میخواهم شاد باشم». پری خم شد و در گوش دخترک چیزی زمزمه کرد و از دیده او نهان گشت. دخترک بزرگ می شود. آن گونه که در هیچ سرزمینی کسی به شادمانی او نیست. هر بار کسی راز شادیش را می پرسد با تبسم شیرین بر لب مب گوید: «من به حرف پری زیبایی گوش سپرده ام». زمانی که به کهنسالی می رسد همسایگان از بیم آنکه راز جادویی همراه او بمیرد عاجزانه از وی می خواهند که آن رمز را به ایشان بگوید: «به ما بگو که پری به تو چه گفت». دخترک که اکنون زنی میانسال و بسیار دوست داشتنی است لبخندی ساده بر لب می آورد و می گوید: «پری به من گفت همه انسان ها با همه احساس امنیتی که به ظاهر داند به من نیازمندند!».

تقدیم به مارولوس جان و همه جان های دگر Heart

هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب
باشد اندر پرده ، بازی‌های پنهان غم مخور
-------------------------------------------------
۹۹ درصد از مواردی که نگرانشان هستید هرگز اتفاق نخواهند افتاد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nlp@2015 , marvelous , elect , Avril89
ارسال: #۵۱۵۵۷
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۱۱:۲۷ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۲۷ ق.ظ، توسط blackhalo1989.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
حیف اون همه زمانی که برای یاد گرفتن مشتق و انتگرال و دیگر اراجیف حروم کردم. اگه گذاشته بودم روی یه رشته ورزشی یا موسیقی لااقل الان یه مهارت برای دل خودم بلد بودم. هر موقع هم میپرسیدم اینها کجا به درد میخوره جواب میشنیدم که بعدا میفهمی. و این بعدا هیچوقت نرسید. خیلی دوست دارم اونهایی که این برنامه های چرند درسی رو تنظیم می کنم ببینم و بپرسم چرا این اراجیف رو تو برنامه درسی گذاشتید؟
جالب اینه که اهدافی که با اون برنامه ها برای ما بیان می کردن اصلا با اون برنامه تناسب نداشت. این همه عربی خوندیم الان چقدر عربی میدونیم؟ این همه نظریه اعداد خوندیم، چقدر از نظریه اعداد یادمون مونده؟
این همه تحصیل فقط باعث دوری پسر ها و دختر ها از جامعه و واقعیت های اون میشه. اهداف تخیلی و غیر واقعی برای خودشون میپرورونن. اهدافی که با واقعیت ها فرسنگ ها فاصله داره. انگار تو یه محیط آزمایشگاهی رشد کردن نه تو جامعه.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: khayyam , kilookiloo , diligent , crevice , big cloud , Innocence , ezra , Avril89
ارسال: #۵۱۵۵۸
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۱۱:۴۸ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۲۷ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  حیف اون همه زمانی که برای یاد گرفتن مشتق و انتگرال و دیگر اراجیف حروم کردم. اگه گذاشته بودم روی یه رشته ورزشی یا موسیقی لااقل الان یه مهارت برای دل خودم بلد بودم. هر موقع هم میپرسیدم اینها کجا به درد میخوره جواب میشنیدم که بعدا میفهمی. و این بعدا هیچوقت نرسید. خیلی دوست دارم اونهایی که این برنامه های چرند درسی رو تنظیم می کنم ببینم و بپرسم چرا این اراجیف رو تو برنامه درسی گذاشتید؟
جالب اینه که اهدافی که با اون برنامه ها برای ما بیان می کردن اصلا با اون برنامه تناسب نداشت. این همه عربی خوندیم الان چقدر عربی میدونیم؟ این همه نظریه اعداد خوندیم، چقدر از نظریه اعداد یادمون مونده؟
این همه تحصیل فقط باعث دوری پسر ها و دختر ها از جامعه و واقعیت های اون میشه. اهداف تخیلی و غیر واقعی برای خودشون میپرورونن. اهدافی که با واقعیت ها فرسنگ ها فاصله داره. انگار تو یه محیط آزمایشگاهی رشد کردن نه تو جامعه.
کلا سیستم آموزشیمون ایراد دارد ... از لحاظ آموزشی که مثلا نحوه تدریس زبان ... هیچ کس بلد نمی شه دو کلمه حرف بزند.
جدا کردن دخترها از پسرها هم باعث می شود که هیچ شناختی بعدا از هم نداشته باشند تازه در دوران دانشگاه می خواهند شروع کنند یه چیزهایی بفهمند ... این شناخت نداشتن برای ازدواج خیلی دردسر ساز می شه.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: diligent , khayyam , big cloud , Avril89
ارسال: #۵۱۵۵۹
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۱۲:۳۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۲۷ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  حیف اون همه زمانی که برای یاد گرفتن مشتق و انتگرال و دیگر اراجیف حروم کردم. اگه گذاشته بودم روی یه رشته ورزشی یا موسیقی لااقل الان یه مهارت برای دل خودم بلد بودم. هر موقع هم میپرسیدم اینها کجا به درد میخوره جواب میشنیدم که بعدا میفهمی. و این بعدا هیچوقت نرسید. خیلی دوست دارم اونهایی که این برنامه های چرند درسی رو تنظیم می کنم ببینم و بپرسم چرا این اراجیف رو تو برنامه درسی گذاشتید؟
جالب اینه که اهدافی که با اون برنامه ها برای ما بیان می کردن اصلا با اون برنامه تناسب نداشت. این همه عربی خوندیم الان چقدر عربی میدونیم؟ این همه نظریه اعداد خوندیم، چقدر از نظریه اعداد یادمون مونده؟
این همه تحصیل فقط باعث دوری پسر ها و دختر ها از جامعه و واقعیت های اون میشه. اهداف تخیلی و غیر واقعی برای خودشون میپرورونن. اهدافی که با واقعیت ها فرسنگ ها فاصله داره. انگار تو یه محیط آزمایشگاهی رشد کردن نه تو جامعه.

جذابیتش اینجاست که حتی دروس تخصصی رشته‌ای که میخونی ربطی به کارتخصصی اون رشته نداره (بیشتر مطالبش)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: khayyam , big cloud , RASPINA
ارسال: #۵۱۵۶۰
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۰۱:۱۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۴۸ ق.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  
(18 مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۲۷ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  حیف اون همه زمانی که برای یاد گرفتن مشتق و انتگرال و دیگر اراجیف حروم کردم. اگه گذاشته بودم روی یه رشته ورزشی یا موسیقی لااقل الان یه مهارت برای دل خودم بلد بودم. هر موقع هم میپرسیدم اینها کجا به درد میخوره جواب میشنیدم که بعدا میفهمی. و این بعدا هیچوقت نرسید. خیلی دوست دارم اونهایی که این برنامه های چرند درسی رو تنظیم می کنم ببینم و بپرسم چرا این اراجیف رو تو برنامه درسی گذاشتید؟
جالب اینه که اهدافی که با اون برنامه ها برای ما بیان می کردن اصلا با اون برنامه تناسب نداشت. این همه عربی خوندیم الان چقدر عربی میدونیم؟ این همه نظریه اعداد خوندیم، چقدر از نظریه اعداد یادمون مونده؟
این همه تحصیل فقط باعث دوری پسر ها و دختر ها از جامعه و واقعیت های اون میشه. اهداف تخیلی و غیر واقعی برای خودشون میپرورونن. اهدافی که با واقعیت ها فرسنگ ها فاصله داره. انگار تو یه محیط آزمایشگاهی رشد کردن نه تو جامعه.
کلا سیستم آموزشیمون ایراد دارد ... از لحاظ آموزشی که مثلا نحوه تدریس زبان ... هیچ کس بلد نمی شه دو کلمه حرف بزند.
جدا کردن دخترها از پسرها هم باعث می شود که هیچ شناختی بعدا از هم نداشته باشند تازه در دوران دانشگاه می خواهند شروع کنند یه چیزهایی بفهمند ... این شناخت نداشتن برای ازدواج خیلی دردسر ساز می شه.
واقعا با جرات میشه گفت که درس های چرت دانشگاه تو زندگی و محیط کار به هیچ دردی نخوردن از زبان انگلیسی بگیر که بعد از اینکه حتی لیسانس هم می گیری یه جمله نمیشه صحبت کرد تا درس های مسخره ریاضی و حتی درس های تخصصی ( نه مفاهیمش رو خوب درس دادن و نه عملیش رو ) خدایش تو کدوم دانشگاه اومدن به ما لینوکس یاد دادن ؟؟؟از پایگاه داده چی گفتن !؟ و ...

اون نکته ای هم که اشاره کردین دخترها و پسرها رو از هم جدا کردن و تو دوره دانشگاه با هم شدن ! باید بگم که ما فنی حرفه ای ها حتی دانشگاهمون هم تک جنسیتی بود هم کاردانی و هم کارشناسی رو فقط پسر بودیم !!! بعد وارد محیط کار هم شدم باز هم با توجه به نوع کارم تمام همکارهای مستقیم من پسر بودن ! حالا الان برای خود من این یه چالشه که چطور می تونم با غیر هم جنس خودم آشنا بشم ! واقعا برام خیلی چالش بزرگیه از دو حالت که خارج نیست یا فضای مجازی یا فضای واقعی که تقریبا هممون آشنایی از طریق فضای مجازی ( تلگرام ، اینستاگرام و مانشت و ... ) رو قبول نداریم تو محیط واقعی هم چون دیگه خبری از دانشگاه نیست گزینه دانشگاه هم حذف میشه می مونه محیط کار که چون تعداد محدوده بازم نمیشه انتخاب کرد از تو خیابون هم نمیشه که نمیشه رفت جلوی یه دختر رو بگیری بگی میشه با هم آشنا بشیم ! Big Grin
فکر کنم این چالش برای خیلی از دخترا و پسرا باشه ...

من که تقریبا از پیدا کردن کسی برای آشنایی ناامید شدم و دارم به تنهایی زندگیمو ادامه میدم !
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: gogooli , big cloud
ارسال: #۵۱۵۶۱
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۰۱:۱۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۷ آبان ۱۳۹۸ ۱۰:۲۵ ب.ظ، توسط elect.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
As you breathe right now, another person takes his last. We suggest you to stop complaining, and learn to live your life with what you have.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Amir V , dr.a_AI
ارسال: #۵۱۵۶۲
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۰۱:۴۲ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۲۷ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  حیف اون همه زمانی که برای یاد گرفتن مشتق و انتگرال و دیگر اراجیف حروم کردم. اگه گذاشته بودم روی یه رشته ورزشی یا موسیقی لااقل الان یه مهارت برای دل خودم بلد بودم. هر موقع هم میپرسیدم اینها کجا به درد میخوره جواب میشنیدم که بعدا میفهمی. و این بعدا هیچوقت نرسید. خیلی دوست دارم اونهایی که این برنامه های چرند درسی رو تنظیم می کنم ببینم و بپرسم چرا این اراجیف رو تو برنامه درسی گذاشتید؟
جالب اینه که اهدافی که با اون برنامه ها برای ما بیان می کردن اصلا با اون برنامه تناسب نداشت. این همه عربی خوندیم الان چقدر عربی میدونیم؟ این همه نظریه اعداد خوندیم، چقدر از نظریه اعداد یادمون مونده؟
این همه تحصیل فقط باعث دوری پسر ها و دختر ها از جامعه و واقعیت های اون میشه. اهداف تخیلی و غیر واقعی برای خودشون میپرورونن. اهدافی که با واقعیت ها فرسنگ ها فاصله داره. انگار تو یه محیط آزمایشگاهی رشد کردن نه تو جامعه.
شرایط آزمایشگاهی رو خوب اومدی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blackhalo1989 , khayyam , big cloud , Innocence
ارسال: #۵۱۵۶۳
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۰۳:۲۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۱:۱۴ ب.ظ)elect نوشته شده توسط:  سیستم همونهه ولیی الان خانوادهه ها بیشترر میدونن و حواسشون هس . بچه هام ازپسش برمیانن زبان و ورزش و مسیققی و درس همهه با همم. اون موقم اگه میگفتنن شماام ازپسعمش برمیومدی با همه اون انتگرالا. حالامم ک رفته بیخیالشش. الان ب بعد مهمه
ما خودمون هم بعضا این کلاس ها رو رفتیم ... بحث این است که در مدرسه وقتمون تلف شده.

اتفاقا خانواده های الان به نظر هیچی نمی دونند فقط ژست می آیند ... دلشون نمی آید یک وقتی بذارند بچه رو ببرند تفریح ... ما اگه کلاسی می رفتیم برای این بود که اطلاعاتمون زیاد شه ... الان یک سری هاشون بچه رو می فرستند کلاس فقط برای اینکه از سرشون باز کنند.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: big cloud
ارسال: #۵۱۵۶۴
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۰۴:۰۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۷ مرداد ۱۳۹۸ ۱۲:۳۰ ب.ظ)dr.a_AI نوشته شده توسط:  
(17 مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۳۱ ق.ظ)Saman نوشته شده توسط:  یه سری تجربیات شخصی : (در حوزه علوم عاشقی Big Grin )

به نظرم وقتی به کسی میگیم عاشقتیم
باید مطمئن باشیم که همون جور که اون میخواد عاشقشیم!
نه اونجور که ما خودمون میخوایم!!!(چون میشه همزمان به هزار نفر عشق ورزید).کاری که خیلیا میبینم انجام میدن و من حالم ازش بهم میخوره.

من همیشه کسی بودم که در ابراز علاقه و در جهت شناخت پیش قدم بودم و فکر کنم ذات طبیعتم همین باشه که پسره باید پیش قدم باشه.

آخرین خانمی که یه مدت باهاش حرف زدم هر جور خودش دلش میخواست عاشق بود(اینجور آدما ممکنه یه عمر باهات زندگی کنن اما هرگز دوست نداشته باشن).
---------------------
گفتن این حرف حس خیلی خوبی داد چون با تمام وجودم باورش دارم.
--------------------
فک کنم معلوم شد قراره ازدواج کنم Big GrinTongueTongue
میام براتون داغ داغ اطلاعات واقعی میذارم بعدش فقط دعا کنید خانمم نفهمه عضو این سایتمBig GrinTongue

اصنم معلوم نیست دارید ازدواج میکنید RolleyesSmile
اگه خانومتون بیاد اینجا بش میگم عشق آخری هستی ولی اولی نیستی Big Grin زیرآب زنی خوب است Big GrinTongueWink

(۱۵ مرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۳۹ ب.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط:  به این نتیجه رسیدم که به حرف ادمایی که همش فاز منفی میدن و نق میزنن و تاثیر بدی روم میذاره حرفاشون نباید اصلا گوش بدم و حس میکنم یجورایی احترام به خود هست.
در همین راستا امروز تا یکی شروع کرد به نق زدن و انرژی منفی دادن باهاش برخورد کردم و نذاشتم ادامه بده و الان حس خوبی دارم Smile
مخصوصا اون موردایی که تو رو هم میخوان بیارن تو اون جو منفی که اره در مورد تو هم همینه. باز حالا اگه طرف در مورد خودش بگه جای دلداری دادن داره.

یکی از دوستان تو خوابگاه بود خیلی درگیر زیبایی های صورت بود. بارها من و یه دوستم بهش گفته بودیم این کارا که تو میکنی کار زن های سن بالاست که صورتشون بد شده به خودشون میرسن. ما هنوز جوونیم نیازی نیست به این کارا. همیشه هم ازش تعریف میکردم که تو خوبی و فلان تا ول کنه این فکراشو. و واقعا هم بد نبود و فقط اعتماد به نفسش خوب نبود
خلاصه اینکه یه روز که اندر زیبایی هایش داشتم غزل و قصیده می سرودم برایش همی و ازش تعریف میکردم، اون هم همچنان از بدی صورتش میگفت یهو برگشت بهم گفت تو هم صورتت خیلی داغونه ها ببین چقده فلان و بیساره SadUndecidedConfusedDodgyBig Grin
دیگه بعد اون هیچی بهش نگفتم Big Grin
کلا دوست داشت اگه منفی میگه طرف مقابلش هم همونا رو تایید کنه. اگه مثبت میگفتی میزد داغونت میکرد Big Grin
یادش بخیر با این همه دختر ساده و خوبی بود AngelHeartSmile

(۱۶ مرداد ۱۳۹۸ ۰۶:۳۴ ق.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  بچه ها دوس دارم دوس شم Big Grin

با من دوس شو HeartBlushBig Grin

چاکر شما هم هستیمSmile
من صبح یه کلی نوشتم ولی متاسفانه اینترنتم هی قطع و وصل میشه هیچیش نرسید. اتفاقا خیلی هم احساس تنهایی دارم افتخار میکنم دوستی مثل شما داشته باشم. Smile
امروز همش درگیر این کامپیوتر بودم. دیروز جابجاش کردم و الان نمیدونم چرا این وایرلس که برای اینترنت پشت کیس وصل میکنم هی قطع و وصل میشه!!!! فعلا گوش لوسیفر کر داره کار میکنه.فکر کنم باید برم براش یه سیم بلند بالا بخرم مشکلش حل بشه.

میدونین، همه اولش خیلی خوبن ولی بعد وقتی عادی میشه همه چی ، وقتی پسره هم ذلیل خانوادش باشه هم رفیق باز سرنوشت آدم میشه همینی که به سر من اومده. نمیخوام بگم مرد خوبی نیست، اتفاقا خیلی هم دوسش دارم و هوای منو داره، ولی بدون اینکه بدونه خیلی نیستش و تنهام میزاره. دیشب تا صبح منتظرش نشستم تو نگو مراسم آشتی کنون داشتن با داداشش من فقط بی خبر بودم خواجه حافظ هم خبر داشته. امروزم که دوباره رفت سی دوستاش و خانوادش. نمیدونم شاید باید اینطوری باشه و من حساس شدم. فقط میدونم خیلی سرد شدم و دیگه احساس گذشته رو ندارم. الان به تنها چیزی که فکر میکنم قبول شدن ارشد هست و تغییر شرایط زندگیم.
نمیدونم فقط چرا اینبار نمیتونم خودمو جمع و جور کنم.
برام انرژی مثبت بفرستید

ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα

Σωκράτης

(The only thing I know is that I know nothing)

Socrates
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: dr.a_AI
ارسال: #۵۱۵۶۵
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۰۵:۰۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۰۸ ب.ظ، توسط elect.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۲۳ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  
(18 مرداد ۱۳۹۸ ۰۱:۱۴ ب.ظ)elect نوشته شده توسط:  سیستم همونهه ولیی الان خانوادهه ها بیشترر میدونن و حواسشون هس . بچه هام ازپسش برمیانن زبان و ورزش و مسیققی و درس همهه با همم. اون موقم اگه میگفتنن شماام ازپسعمش برمیومدی با همه اون انتگرالا. حالامم ک رفته بیخیالشش. الان ب بعد مهمه
ما خودمون هم بعضا این کلاس ها رو رفتیم ... بحث این است که در مدرسه وقتمون تلف شده.

اتفاقا خانواده های الان به نظر هیچی نمی دونند فقط ژست می آیند ... دلشون نمی آید یک وقتی بذارند بچه رو ببرند تفریح ... ما اگه کلاسی می رفتیم برای این بود که اطلاعاتمون زیاد شه ... الان یک سری هاشون بچه رو می فرستند کلاس فقط برای اینکه از سرشون باز کنند.
اون ک اره همیشهه ازین کلاساا بوده ولی الانن شدیدتره و کلیی تنوع دارره
بعضیامم اون مدلین م ولیی هستن ک واقعن حواسشونن هس خ دقیقق و درستت .حتا اون کلاس از سر باز کنی م بهتر از اینکهه همش گیر تبلتت و .. باشن

درباره بد بودنن درسا , میشدد چیزای کاربردیی تر باشه, قبوله ولیی. اون موقه ک رفتهه افسوس م ک فایده ندارهه.
من براا این گفتم ک خودتونوو با شرایط خودتوون بسنجیین . اون مهارتو یادتونن دادن شمام تا تونستین سعیی کردینن خوب باشین. الان فمیدن چیزای دیگ لازمتره الان برینن دنبالشس . حالا سخت ترره یا دردسر ولی اگهه لازمه پس باس رف دنبالشش دیگه.

نکته مثبتش اگه ی روزیی خودتون شدین مسول ی بچه ایی ُ حواستونن جمع اینجاهام هس.


//////////////////////
توی ۷ عادتت مردمان موثر میگهه همیشه موقه مشکل راحت تره ک انگشتو بگیری سمت ی چیزی سرزنش ک اگه اینجور بود اونجور میشد. میتونیی همه رو سرزنش کنی ولیی این ی مسکنن موقتیه ولی میشه زنجیر مشکلات بعدیی. ولی اگه نقشش خودتو ب\ذیری وشجاع باشی ک بری دنبال راه حلذ اون وقتت فدرت انتخابای خودتونو میبینین

////////////////////
ی خبرنگار ورزشیی خ خوب هس مهدیی شادمانی ک سرطان داره ی متن قشنگ نوشته بودد ک ممنونم از خداا این بیمارری باعث شد بیشترر خونه باشم بیشتر بزرگ شدن بچه امو ببینم. بیشتر بفمم محبت خانمم وخانواده رو


\\\\\\\\\\\\\\\\
ی مشکلیی هس از گذشته. گذشت م عوض نمیشهه ولی کشش ندیمب اینده.
من خودم اینشکلی میشم شاکی عصبانی/ غر زدم اینجاا زیاد. Blush ی ذره ش اروم میکن هولی کشش ندم بهترر میشم
مرسی از اوناا ک خوندن و خوصلهه کردن


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Autumngirl , alma1988
ارسال: #۵۱۵۶۶
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۰۵:۰۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یک مربی می شناختم خیلی انرژی مثبت بود ... از سر کلاسش که می اومدی بیرون شارژ بودی ... یک ۸-۹ جلسه ای رفته بودم ... دیگه کلاسش تشکیل نشد ... جدیدا فهمیدم افسردگی شدید داشته ... می گفت خودش هم خبر نداشته! رفته دکتر فهمیده ... انکار واقعیت ها و سرپوش گذاشتن روی حال بد و اینکه سعی کنیم نبینیمش آدم رو به اینجا می کشونه ... از یک طرف می آیی ببینیش و حلش کنی نمی دونی چجوری حلش کنی! :| حال اون لحظه ات هم خراب می شه :|
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: elect , diligent , alma1988
ارسال: #۵۱۵۶۷
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۰۵:۱۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۱۴ ب.ظ، توسط Autumngirl.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۰۴ ب.ظ)elect نوشته شده توسط:  گذشت م عوض نمیشهه ولی کشش ندیمب اینده.
مخور غم گذشته، گذشته ها گذشته، هرگز به غصه خوردن گذشته برنگشته Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: alma1988
ارسال: #۵۱۵۶۸
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۰۵:۲۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۲۵ ب.ظ، توسط elect.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۱۲ ب.ظ)Autumngirl نوشته شده توسط:  
(18 مرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۰۴ ب.ظ)elect نوشته شده توسط:  گذشت م عوض نمیشهه ولی کشش ندیمب اینده.
مخور غم گذشته، گذشته ها گذشته، هرگز به غصه خوردن گذشته برنگشته Big Grin

این اهنگه ؟ اشناسس

(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۰۸ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  انکار واقعیت ها و سرپوش گذاشتن روی حال بد و اینکه سعی کنیم نبینیمش آدم رو به اینجا می کشونه ... از یک طرف می آیی ببینیش و حلش کنی نمی دونی چجوری حلش کنی! :| حال اون لحظه ات هم خراب می شه :|
اول میبینی بعد قبولش میکنی ک هست بعد میگیی کجاهاشو میتون م حل کنم . چجوریی حلش کنم بعدمم ک اجرا

الانن اینا ک گفتن اون مرحلهه اول هنور اگ برسه ب مرحله اخر خوبهه نرسه میششه ناامیدی


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۱۵۶۹
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۰۵:۵۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۲۰ ب.ظ)elect نوشته شده توسط:  
نقل قول:
نقل قول: گذشت م عوض نمیشهه ولی کشش ندیمب اینده.
مخور غم گذشته، گذشته ها گذشته، هرگز به غصه خوردن گذشته برنگشته [تصویر:  biggrin.gif]
این اهنگه ؟ اشناسس
نه فی البداهه خودم سرودم Big GrinTongue
آهنگ معینه دیگه، یکی از خوانندگان محبوب من، صداشو خیلی دوس دارم البته نه همه آهنگاشو، اینم زیاد دوس نداشتم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: elect , alma1988
ارسال: #۵۱۵۷۰
۱۸ مرداد ۱۳۹۸, ۰۶:۰۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۶:۰۱ ب.ظ، توسط elect.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۵۳ ب.ظ)Autumngirl نوشته شده توسط:  آهنگ معینه دیگه، ی
ی ذره تفاوتت نسلی داریم UndecidedSmile

/////////////////
بچه هاا منتظرر ی جواب بودمم . الا ن ک اومده از استرسس نمیتونمم بببینمش
دعا کنین خیر باشهه
مرسیی


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Autumngirl , marvelous , alma1988


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۵۶۸ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۲۰,۸۲۱ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۷۳ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۵,۰۵۵ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۹۴ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۴۴ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۵۳ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۴۳ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۵۱ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۷۰ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close