زمان کنونی: ۲۸ آبان ۱۴۰۳, ۰۸:۱۴ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۳۶۴۰۶
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۰۳:۰۴ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۰۳:۰۵ ق.ظ، توسط khayyam.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تا حالا شده ۵ سال دیگه خودتون رو تصور کردید و براش برنامه داشتید یا تو حال زندگی می کنید !؟

یا مثل من تو گذشته و حال و آینده سویچ می کنم هستید !

همیشه برام سوال بوده چرا به دنیا اومدم برای شما هم بوده این سوال !؟

هدف خلقت انسان چیه؟ یعنی چی رسیدن به کمال !

زندگی شده یه چند مرحله و کلی تلاش برای این دنیا و آخر مرگ !
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RangiRangi , ele
ارسال: #۳۶۴۰۷
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۱۰:۳۰ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۱۰:۳۴ ق.ظ، توسط RangiRangi.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۰۳:۰۴ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  تا حالا شده ۵ سال دیگه خودتون رو تصور کردید و براش برنامه داشتید یا تو حال زندگی می کنید !؟

یا مثل من تو گذشته و حال و آینده سویچ می کنم هستید !

همیشه برام سوال بوده چرا به دنیا اومدم برای شما هم بوده این سوال !؟

هدف خلقت انسان چیه؟ یعنی چی رسیدن به کمال !

زندگی شده یه چند مرحله و کلی تلاش برای این دنیا و آخر مرگ !


اتفاقا تولد دو سال قبل یه نامه نوشتم واسه تولد ده سال بعدم و مهرومومش کردم و نگهش داشتم کادوی تولدمه از طرف خودم به خودم. نوشتم ارزو دارم ساکورای ده سال بعد که این نامه رو میخونه به کجاها رسیده باشه اگه رسیدم که تبریک میگم اگه نه یادم نره من همین ادم با انگیزه ایم که این نامه رو نوشته نکنه گرد زمان بشینه رو اراده ام و بگم از ما که گذشت!
تا اون روز هیچ وقت به ده سال بعدم اساسی فکر نکرده بودم.
اما سوالتون.. اره فکر کردم. خیلی به زندگی فکر کردم و این سوالو از خودم پرسیدیم زندگی میکنیم که چی اخه؟ هیچ وقت جواب دقیقی براش پیدا نکردم. اصلا هم به رسالت تک تک ما تو این دنیا و این حرفا که یه زمان خودمم بهش معتقد بودم، اعتقاد ندارم. ما برای رسالت خاصی به دنیا نیومدیم ما فقط اومدیم که تجربه کنیم و اماده بشیم. شاید چون ماهیت اون دنیا برا ما ناشناخته س و نمیدونیم برا چی داریم اماده میشیم تو تعریف هدف زندگیمون هم موندیم. ولی مسلما یه هدفی هست اگه نبود پیامبر نمیگفتن ز گهواره تا گور دانش بجوی. ادمی که دم مرگه دانش به چه کارش میاد؟ پس حتما دنیای دیگه از این دانش نفع میبره. هدف ما از این زندگی کلا یادگیری و تجربه کردنه هر چیزیه. ولی اینکه تو اون دنیا این دونسته ها و تجربیات به چه دردمون میخوره ، تا وقتی هنوز تو این دنیاییم متوجه نمیشیم. اینا فکرای منه البته. نه چیزی که اینور اونور خونده باشم و با اطمینان بگم درستن. ممکنه درست نباشن.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Hopegod , khayyam
ارسال: #۳۶۴۰۸
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۰۱:۴۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
عمری که با مرگ تمام شود به هیچ نمی ارزد

راهی به انتها هست؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: khayyam
ارسال: #۳۶۴۰۹
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۰۲:۴۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۰۲:۴۷ ب.ظ، توسط codin.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۰۳:۰۴ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  تا حالا شده ۵ سال دیگه خودتون رو تصور کردید و براش برنامه داشتید یا تو حال زندگی می کنید !؟

یا مثل من تو گذشته و حال و آینده سویچ می کنم هستید !

همیشه برام سوال بوده چرا به دنیا اومدم برای شما هم بوده این سوال !؟

هدف خلقت انسان چیه؟ یعنی چی رسیدن به کمال !

زندگی شده یه چند مرحله و کلی تلاش برای این دنیا و آخر مرگ !

برای من دنیا اینقدر بی معنی شد که تهش معنی دنیا را در sacrifice (قربانی شدن، وقف شدن) پیدا کردم. قربانی شدن برای معشوقه ات، برای بشریت، برای عشق به آدم ها. وقتی خودتو قربانی میکنی یهویی زندگیت معنی دار میشه. هدفت مشخص میشه. هدفت میشه به هدف رسوندن معشوقه ات. هدف های اون بی معنی و مادی هستن؟ اهمیت نمیدم. مهم اینه که قربانی شدن زیباست و مقدسه به نظر من. حتی رابطه خدا و بنده هاشم از همین جنسه وقتی دقت میکنم.
نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blx , Saman , khayyam , delete4all , SepidehP
ارسال: #۳۶۴۱۰
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۰۳:۵۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۰۴:۱۰ ب.ظ، توسط codin.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۰۳:۰۳ ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط:  
(09 فروردین ۱۳۹۶ ۰۲:۴۵ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  
(09 فروردین ۱۳۹۶ ۰۳:۰۴ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  تا حالا شده ۵ سال دیگه خودتون رو تصور کردید و براش برنامه داشتید یا تو حال زندگی می کنید !؟

یا مثل من تو گذشته و حال و آینده سویچ می کنم هستید !

همیشه برام سوال بوده چرا به دنیا اومدم برای شما هم بوده این سوال !؟

هدف خلقت انسان چیه؟ یعنی چی رسیدن به کمال !

زندگی شده یه چند مرحله و کلی تلاش برای این دنیا و آخر مرگ !

برای من دنیا اینقدر بی معنی شد که تهش معنی دنیا را در sacrifice (قربانی شدن، وقف شدن) پیدا کردم. قربانی شدن برای معشوقه ات، برای بشریت، برای عشق به آدم ها. وقتی خودتو قربانی میکنی یهویی زندگیت معنی دار میشه. هدفت مشخص میشه. هدفت میشه به هدف رسوندن معشوقه ات. هدف های اون بی معنی و مادی هستن؟ اهمیت نمیدم. مهم اینه که قربانی شدن زیباست و مقدسه به نظر من. حتی رابطه خدا و بنده هاشم از همین جنسه وقتی دقت میکنم.
نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه.
بیان خوبی بود، منم به نوعی به همین خالی شدن از خود رسیدم، اما خالی شدن از انرژی های منفی نه از هر چیزی؛ میشه گفت عشق به خوبی ها. اونجایی که گفتی هدف مهم نیست بخاطر فرار از پوچیه صرفا یا واقعا خوب و بد برات بی معنی شده؟؟؟ فک کنم هر آدمی باید به پوچی برسه یه زمانی، نظرت چیه؟

From LenovoK5plus using TT

(۰۸ فروردین ۱۳۹۶ ۱۱:۵۷ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط:  
(08 فروردین ۱۳۹۶ ۰۸:۲۶ ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط:  ۱۲۳۴۵

امتحانی بود؟
میکروفون دستم بود

From LenovoK5plus using TT

منظورم اینه وقتی آدم خودشو در یک موجودیت بزرگتری حل میکنه دیگه هدفش میشه راضی بودن اون. یعنی همه چیز به جز رضایت معشوقت بی معنا میشه و هرچیز بی معنایی به محض این که از طرف اون درخواست بشه میشه معنی دار. میدونید ما آدما مشکلمون اینه reference و معیار نداریم برای درستی یا نادرستی برای هدف و معیار. اون موجودیت میشه معیارت.
اون موجودیت میتونه همسرت باشه. میتونه عشق به بشریت باشه. میتونه چیزهای بزرگتری مثل خدا باشه. هرکی به اندازه ظرفیتش به اندازه جرعه اش. شاید گام آخرش همون مفهوم "خدا" باشه.
دیدین خیلی از پدر و مادرا هرکاری میکنن که فرزندانشون خوشحال باشن دقیقا همون حل شدنه هست. من پسرایی را دیدم که طرفشون همه جوره باهاشون بازی کرد هر جور خواست هر بلایی سرشون آورد ولی بازم راضی هستن این همون حل شدنه هست.
این موجودیت برای هرکی میتونه یک چیز باشه برای من عشق به توده آدم هاست. من خیلی درونگرا هستم و اصلا از معاشرت نزدیک با آدم ها اونم وقتی برنامه ریزی نشده و لحظه ای باشه خوشم نمیاد ولی عاشق توده آدم ها هستم دوست دارم یک تغییری در زندگی شون ایجاد کنم لبخند به لبشون بیارم یک رنجی از دوششون بردارم. این مرجع منه شخصا.

به نظرم به پوچی رسیدن به ذات بد نیست. تعارف نداریم ذات این عالم پوچه باید اینقدر بهش فکر کنی تا ازش معنا در بیاری. وقتی به این دنیا فکر میکنی افسرده میشی نا امید میشی ولی وقتی به این فکر مبتلا شدی دیگه خارج شدن ازش ساده نیست. دیگه نمیتونی با ماشین و خونه و پول و اینجور چیزا دردتو تسکین بدی. هم درد هست هم درمان. دردی که نه دوست داری ازش خارج بشی نه میتونی. ولی تهش آدم به اون چیزی که باید برسه میرسه.
خلاف جهت آب حرکت کردن سخته نیاز به پوست کلفت و دل شیر داره. وقتی توی دنیای بیرون حتی با دوستای نزدیکت نتونی در مورد این چیزا در مورد هدف از بودن و ماهیت زندگی کردن حرف بزنی باید کم کم یاد بگیری که با خودت حرف بزنی Smile)))))
چند روز پیش با یکی از دوستام در مورد وضعیت اپلای و ... حرف میزدم میگفت درست تموم بشه اینجا میتونی کار پیدا کنی و حقوق ۱۰۰k بگیری و بنز سوار شی و از زندگیت لذت ببری. اینم هست وقتی درد داشته باشی شنیدن این چیزا نمک روی زخمته نه چیزی که تشویقت کنه.

به قول شاعر :
دردم از یار است و درمان نیز هم / تن به قربانش رود، جان نیز هم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: The BesT , blx , Hopegod , Saman , shahlaj , kilookiloo , SepidehP , sss
ارسال: #۳۶۴۱۱
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۰۵:۱۳ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۰۶:۲۷ ب.ظ، توسط Hopegod.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
همه ی حرفهایی که گفتید ستودنی و قشنگ هستن و نشانه ی یک آدم بزرگ و مهربان و قابل احترام.
اما من با معشوق یکی شدن رو قبول ندارم منظورم عشق به یک آدمه. چون عشق کوره. چه آدمای خوب و باهوش و بزرگی که به خاطر عشق به یه آدم بیخود نابود شدن.

در پی یافتن خویش گم شدم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: codin , khayyam
ارسال: #۳۶۴۱۲
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۰۸:۵۹ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
۹۹درصد کارم خودت انجام بدی جون بعضیا در میاد واسه انجام اون ۱درصد باقی مونده.

میگه چقدر طول می کشه تا یاد بگیره انجامش بده، مگه من داخلتم، نمی دونم!

دو دقیقه طول میکشه تا گوگل کنه ولی یک ساعت می خواد لفتش بده بپرسه.

یکی از یکی سست تر، تازه بدتر صبرم ندارن و می خوان یک شبه ....

اینقدر بدم میاد از آدم تنبل.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۶۴۱۳
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۰۹:۱۱ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من هدفم توی زندگیم این چند سالی که توی دانشگاه درس خوندم کاملا از بین رفته . چیزایی که برام خیلی ارزش داشت الآن به نظرم خوبن هنوز ولی ارزش "هدف" بودن نداره. ی حسی مثل حرفی که کاربر codin زدن دارم. حس میکنم خوشبختی واقعی همینه . این حل شدن باعث میشه هیچی توی زندگی آدم نتونه اون خوشبختی رو از آدم بگیره به جز خود چیزی که توش حل شدی. وقتی هدفت میشه تغییر زندگی مردم , تا وقتی این حس خوشبختی رو داری که میتونی ی ذره زندگی مردم رو تغییر بدی . وقتی حل میشی توی دوست داشتن یه نفر تا وقتی حس خوشبختی میکنی که اون یه نفر ازت راضی باشه . ولی اگه بعد از یه مدت شکست بخوری و راه برگشت نداشته باشی دیگه اون آدم قبلی شدن برات خیلی خیلی سخت میشه . چون باید بیای و ی ذهنیت که برات خیلی خیلی بزرگ شده رو عوض کنی . عوض کردن ذهنیتی که تا ی مدت پیش همه چیزت بوده ی چیز در حد نشدنیه
نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه Exclamation

راهی به انتها هست؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: codin , SepidehP
ارسال: #۳۶۴۱۴
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۰۹:۲۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۰۹:۲۸ ب.ظ، توسط delete4all.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۰۵:۱۳ ب.ظ)Hopegod نوشته شده توسط:  اما من با معشوق یکی شدن رو قبول ندارم منظورم عشق به یک آدمه. چون عشق کوره. چه آدمای خوب و باهوش و بزرگی که به خاطر عشق به یه آدم بیخود نابود شدن.

تو موی او بینی و من پیچش موی او
تو روی او بینی و من چینش روی او

سلام

نمیدونم
یا عاشق نشدی یا هنوز متوجه عشق نشدی

شاید اون بنظر شما نابود شده یا بیخود نابود شده، ولی بنظر خودش آباد شد و با آبادی سوخته
چه سوختنایی که حال آدمو خوبتر میکنه و چه سوختنایی که زندگی میشه برای آدم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: *tarannom* , codin , SepidehP
ارسال: #۳۶۴۱۵
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۰۹:۴۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۰۹:۵۷ ب.ظ، توسط Hopegod.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۰۹:۲۶ ب.ظ)delete4all نوشته شده توسط:  
(09 فروردین ۱۳۹۶ ۰۵:۱۳ ب.ظ)Hopegod نوشته شده توسط:  اما من با معشوق یکی شدن رو قبول ندارم منظورم عشق به یک آدمه. چون عشق کوره. چه آدمای خوب و باهوش و بزرگی که به خاطر عشق به یه آدم بیخود نابود شدن.

تو موی او بینی و من پیچش موی او
تو روی او بینی و من چینش روی او

سلام

نمیدونم
یا عاشق نشدی یا هنوز متوجه عشق نشدی

شاید اون بنظر شما نابود شده یا بیخود نابود شده، ولی بنظر خودش آباد شد و با آبادی سوخته
چه سوختنایی که حال آدمو خوبتر میکنه و چه سوختنایی که زندگی میشه برای آدم
نه من قبلا عاشق بودم و معنیشم خوب میدونم و با تمام وجودم حرفهای آقای codin رو درک کردم اما مصداق واقعی عشق اشتباهی رو زیاد دیدم. شاید منظورم رو متوجه نشدید. هیچ دلیلی وجود نداره که معشوق آدم ارزش یکی شدن رو داشته باشه اما آدم عاشق اینو نمیفهمه تا سرش به سنگ بخوره. شاید تجربه ی تلخ من باعث شده اینو بگم . ایشالا هیچ عاشقی نفهمه عشقش اشتباهی بوده چون چنان ضربه ای به آدم میزنه که هرگز مثل گذشته نمیشی.
بچه که بودم داستان بوف کور صادق هدایت رو خوندم. همیشه از خودم میپرسیدم چرا همه چیز حتی خونه ها در نظر هدایت زشته. چرا آدما انقد در نظرش زشتن. اون موقع دلیل این حس منفی هدایت رو توی داستانش نفهمیدم. اما وقتی کسی که دوسش داشتم بهم خیانت کرد قشنگ متوجه شدم.
بچه ها لطفا این موضوعو ادامه ندید درسمونو بخونیمBlush

در پی یافتن خویش گم شدم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: gogooli , khayyam , codin , kilookiloo
ارسال: #۳۶۴۱۶
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۱۰:۱۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دو تا خواهر کوچولو بودند. حدود یک سال اختلاف سنی‌شون بود. روزهای آخر سفر بهمون ملحق شدند. با شیرین‌زبونی‌هاشون دل همه رو برده بودند...
_________________
شب بود. همه تو خاک‌های شلمچه نشسته بودیم. ما سراپا گوش شده بودیم و حاج حسین یکتا روایتگر...
رسیدیم به جائی که جناب یکتا بین صحبت‌هاشون گفتند "الآن همهٔ شهدا اینجا هستند"...
خواهر کوچکتر یک‌مرتبه زد زیر گریه... گریه می‌کرد و از مادرش می‌پرسید مگه اون آقا نگفت الآن همهٔ شهدا اینجا هستند؟ پس بابا کو؟ چرا نیست؟
دخترک آروم نشد... تا بعد از مراسم که بردنش پیش حاج حسین یکتا و ایشون با حرفاشون آرومش کردند...
و همون شب که تو محل استقرارمون برای مادرشون جشن تولد گرفتیم و این دو تا فرشته شمع‌ها رو فوت کردن و همراه با کادوی مادرشون دو تا عروسک خوشگل هم به اونا کادو داده شد.
نمی‌دونم شیرینی کیک تونست کام تلخ دخترک رو شیرین کنه یا نه؟
_______________
هنوز خاطرات باباشون رو با شوق برای همه تعریف می‌کنند... هنوز از روزهای شیرین و کوتاه بودن کنار بابا می‌گن...
مادرشون تعریف می‌کرد بعضی وقتا بچه‌ها همین‌طوری تو خواب می‌خندند. چندوقت پیش دخترک کوچیک خانواده تو خواب با سرخوشی می‌خندیده. بعد از اینکه بیدار می‌شه مادرش ازش در مورد خوابش سؤال می‌کنه. دخترک هم تو جواب با ذوق می‌گه دیشب تا صبح داشتم با بابا بازی می‌کردم...
____________________
هر وقت یاد دختر کوچولوهای شهید انصاری میفتم از خودم شرمنده می‌شم. یکساله پدرشون شهید شده و این دو تا خانم کوچولو تو این یکسال چقدر تو این کوره پخته شدند...
____________________
لطفاً برای شادی روح همهٔ شهدا علی‌الخصوص شهدای مدافع حرم یک صلوات بفرستید و برای صبر خانواده‌هاشون دعا کنید.

راستی مادرشون تعریف می‌کرد اوایل بچه‌ها راضی به رفتن باباشون نمی‌شدن... تا اینکه یک شب تلویزیون تصویر بچه‌های کوچیک سوری رو نشون می‌ده که خانواده‌شون کشته شده بودند و این بچه‌ها گریه می‌کردند... باباشون به دخترکش می‌گه تو دوست داری دوستات مثل این بچه‌ها باباشون کشته بشه و گریه کنند؟ من باید برم تا دوستای تو مثل این بچه‌ها نشن... دخترک یه کم فکر می‌کنه و می‌گه باشه، پس برو اما زودی برگرد، باشه؟
______________
این بچه با تمام بچگیش پیش خودش یه دو دو تا چهار تای ساده کرد و موضوع رو فهمید... اما بعضیا...
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Hopegod , khayyam , SepidehP , RASPINA
ارسال: #۳۶۴۱۷
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۱۰:۳۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
در هیچ عشق و عاشقی خیانت وجود نداره دوستانی که می گن پسر به دختر خیانت کرده یا برعکس به خاطر اینکه فکر می کنند عشقی وجود داشته و بهش خیانت شده نه اینطور نیست اون عشق نیست اون هیجانات عاطقی و جنسی هست که در بازه ای از دوران هر کسی وجود داره ....

سعی کنید انتخاب ها را برای ازدواج با منطق و عقل داشته باشید نه با هیجانات حسی ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Hopegod , codin , delete4all , SepidehP , shahlaj , nlp@2015 , RASPINA
ارسال: #۳۶۴۱۸
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۱۰:۴۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۱۰:۳۲ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  در هیچ عشق و عاشقی خیانت وجود نداره دوستانی که می گن پسر به دختر خیانت کرده یا برعکس به خاطر اینکه فکر می کنند عشقی وجود داشته و بهش خیانت شده نه اینطور نیست اون عشق نیست اون هیجانات عاطقی و جنسی هست که در بازه ای از دوران هر کسی وجود داره ....

سعی کنید انتخاب ها را برای ازدواج با منطق و عقل داشته باشید نه با هیجانات حسی ...
عشق دخترا خیلی پاکه . یه حسیه که باید دختر باشی تا بفهمی. حاضری برا عشقت بمیری حاضری تا آخر عمرمنتظرش بمونی.
الان که عاشق نیستم تازه حس میکنم زنده ام و به آینده امید دارم. بالاترین عشق اول خداست بعد خانوادس بعد خدمت به آدما . اینا واقعا ارزش دارن که آدم به خاطرشون نابود بشه. اما عشق اشتباهی نه.

در پی یافتن خویش گم شدم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: khayyam , RASPINA
ارسال: #۳۶۴۱۹
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۱۰:۴۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دوستان من یک چیزو در مورد مطلب خودم شفاف سازی کنم چون فکر میکنم سو تفاهم شد یک موضوع همین بحثی هست که آقای خیام میگن. اول این که عشق حداقل با اون تعریفی که در ذهن دارم همون چیزهایی هست که شما در ذهن دارید نه اون چیزهایی که در جامعه میبینیم. مورد دوم اینه که عشق به جنس مخالف (عشق به یک نفر) ابتدایی ترین گام قربانی شدن هست گام بعدیش به نظرم عشق به همه انسان ها (میلیون ها آدم) و گام بعدی احتمالا عشق به خدا (بی نهایت) است. این که این سه رو در یک دنباله نوشتم وجه مشترک همشون هست و این که در مورد "عشق" هستند.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: khayyam , delete4all , Hopegod , SepidehP , shahlaj , ele
ارسال: #۳۶۴۲۰
۰۹ فروردین ۱۳۹۶, ۱۰:۵۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ فروردین ۱۳۹۶ ۱۱:۰۲ ب.ظ، توسط Happiness.72.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من نمیخوام قاطی مباحث عشق و عاشقی شم
یا بگم دخترا اینطورند یا پسرا فلان شکل
ولی عشق اصلی بعد از ازدواج بوجود میاد و ماقبلش یه سری تحریکات جنسی و ... هستش
عشق یه کلمه نیست یه مفهوم خیلی بزرگه و من کسی نیستم بخوام راجع بهش صحبت کنم
عشق یعنی که خیابان به خیابان همه را رد کنی و...
ناگهان بر سر یک کوچه کمی مکث کنی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: khayyam , *tarannom* , SepidehP , shahlaj , RASPINA


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۲۳۲ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۳۷,۷۳۱ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۲۹۱ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۶۶,۵۳۰ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۳۵ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۲۶ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۴۰ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۵۰۵ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۵۷۳ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۲۰۷ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close