در این لحظه از تاریخ زندگی ام اونقدر عصبانی و ناراحتم که کارد بزنی خونم درنمیاد
یک نفر رو میخواد که پشتیانی سخت افزاری و نرم افزاری سیستم هاش رو بکنه. شبکه اش رو هم ساپورت کنه. بعد برنامه ای رو که ده سال پیش خریده رو هم پشتیانی و به روز رسانی کنه. حواسش به سایتش شرکتش هم باشه. چون یه اشتباهی کردی و نوشتی که زبانت خوبه. پس انتظار داره که مکاتباتش با خارج کشور رو هم انجام بدی. طراحی و دیزاین پوسترهای تبلیغاتی اش رو هم انجام بدی چون قبلا کاری مشابه با این رو انجام میدادی.
یعنی اگه می نوشتم قبلا آب حوض کشیدم یه حوض میزد وسط حیاط شرکتش و می گفت آب اینم باید بکشی.
خب حالا فکر میکنید همه این کارا رو باید با ماهی چقدر حقوق براش انجام بدی؟
۳۰۰ هزارتومن ناقابل. خیلیه مگه نه؟!!!!!!
خب جناب مدیر عامل یه هماهنگی با افراد زیردستت میکردی ما رو اینقدر الاف نمی کردی. بعد حالا احیانا ساعت کاری رو یهو یک ساعت اضافه کردی و اضافه کاری رو اجباری. میشه بفرمایید اون حقوق طبق قانون کار و بیمه و .... چطوری تا به اتاق شما رسیدیم آب رفت.
لبخندی تحویلم میده و میگه خب میدونید در نهایت حقوق همونه که گفتیم ولی خب پروسه ای داره که باید طی بشه. انشالا در دوره های بعدی که خواستیم قرارداد رو تمدید کنیم. آخه یه دوره ای حقوق ها بالا بود کارمندانمان انگیزه ای برای پیشرفت نداشتند.
با خودم میگم خیر سرشون خوبه که شرکت معروفی هستند و مثلا دبدبه و کبکبه ای دارن برای خودشون. معروف نبود چیکار میکرد. یادم باشه حتما یه سر به ابزار فروشی بزنم و قیمت آچار فرانسه رو بپرسم با بقیه ابزارها مقایسه اش کنم.
فاتحه خوند به روزی که قبراق و پرانرژی شروع کرده بودم
هان راستی یادم شد اینو بگم. می پرسم اگه کنکور قبول بشم و بخوام برم دانشگاه چی؟ میگه بی رودربایستی همونجا تسویه می کنیم باهاتون.