پس این یکی شعر هم به افتخار شما سمیرا جان، انشالا که اصفهان هم یه بارون مشتی بیاد
باران که می بارد تو می آیی
باران گل باران نیلوفر
باران مهرو ماه و آیینه
باران شعر وشبنم و شبدر
باران که میبارد تو در راهی
از دشت شب تا باغ بیداری
ازعطر عشق و آشتی لبریز
با ابر و آب و آسمان جاری
غم میگریزد غصه میسوزد
شب میگدازد سایه میمیرد
تا عطر آهنگ تو میرقصد
تا شعر باران تو میگیرد
از لحظه های تشنه ی بیداد
تا روزهای با تو بارانی
غم میکشد ما را تو میبینی
دل میکشد ما را تو میدانی
دل میکشد ما را تو میدانی
باران که میبارد تو می آیی
شاعرش رو نمیدونم چه کسی هست. اما ترانه اش رو آقای "احسان خواجه امیری" خوندند
پ.ن. جهت حفظ موقعیت تاپیک من دوشاخه ام رو از پریز کشیدم
بقیه شعرا رو توی پروفایلم می نویسم.