۰۲ شهریور ۱۳۹۱, ۱۲:۵۱ ق.ظ
|
|
یک تخته سفید
دوستان اگر شما یک تخته سفید داشتید چه چیزی را بعنوان یادگاری روی آن می نوشتید ....
|
اگر بتوانم دلی را بدست آورم، بیهوده نزیسته ام. اگر بتوانم رنجی را بکاهم، یا دردی را مرهم نهم، یا پرنده ای رنجور را، به آشیانش باز آورم، بیهوده نزیسته ام.
|
|
|
سپاسگزاری شده توسط: | |
|
۰۲ شهریور ۱۳۹۱, ۰۲:۳۰ ق.ظ
|
|
یک تخته سفید
می سپارمت به همانی که تـــــو را به جــــــان من انداخت…!؟
- تقـــــدیــــــر -
|
تو ثروتمند نیستی مگر آنکه چیزى داشته باشی که با پول نتوان خرید ...
|
|
|
سپاسگزاری شده توسط: | |
|
۰۲ شهریور ۱۳۹۱, ۰۹:۲۴ ق.ظ
|
|
یک تخته سفید
دلم شکست
حتی فرصت حرف زدن ندادی
برو
یادت هست
مرا میکشت
خیالت تخت
|
|
|
|
۰۲ شهریور ۱۳۹۱, ۰۹:۴۵ ق.ظ
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ شهریور ۱۳۹۱ ۰۹:۴۵ ق.ظ، توسط SaMiRa.e.)
|
|
RE: یک تخته سفید
من این جمله راتو کاغذ نوشتم ودارم حالا اگرهم تخته داشتم همینو مینوشتم :
یافته هایت را با باخته هایت مقایسه کن ، اگرخدا را یافتی هرچه باختی مهم نیست .
|
|
|
|
۰۲ شهریور ۱۳۹۱, ۰۹:۵۷ ق.ظ
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ شهریور ۱۳۹۱ ۰۹:۵۷ ق.ظ، توسط unique_as14.)
|
|
RE: یک تخته سفید
دل دنیارو خـــــون کردی که اینجوری تو رفتی
تــــــــمام دلخوشیهامو تـــو با رفـــتن گرفتی ...
|
|
|
|
سپاسگزاری شده توسط: | |
|
۰۲ شهریور ۱۳۹۱, ۰۳:۱۲ ب.ظ
|
|
یک تخته سفید
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو درعرش کبریایی خود نداری
من چون تویی را دارم و تو چون خود را نداری....
|
|
|
|
۰۳ شهریور ۱۳۹۱, ۱۲:۲۵ ق.ظ
|
|
یک تخته سفید
اللّهُمَ اَخرِجنی مِن ظُلَماتِ الوَهم وَ اَکرِمنی بِنور ِالفَهم اللّهُمَ افتَح عَلَینا اَبوابَ رَحمَتِک وَ انشَر عَلَینا خَزائِنَ علومِک بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین
|
|
|
|
۰۳ شهریور ۱۳۹۱, ۱۲:۳۸ ق.ظ
|
|
یک تخته سفید
من دوس دارم پیشرفت کنم
خدایا کار با پول خوب جلو راهم قرار بده تا بتونم به اهدافم برسم
|
|
|
|
سپاسگزاری شده توسط: | |
|
۰۳ شهریور ۱۳۹۱, ۰۱:۰۵ ق.ظ
|
|
یک تخته سفید
کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود
آری کاشکی دلشون شیدا بود
|
ای نسخه ی نامه الهی که تویی
ای آینه ی جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
(حضرت مولانا)
|
|
|
۰۳ شهریور ۱۳۹۱, ۰۱:۳۳ ق.ظ
|
|
یک تخته سفید
آری آغازدوست داشـــــــــــــــــــــتن است
گرچه پایان راه ناپیداســــــــــــــــــــــــــــت
من به پایان دگرنیندیشــــــــــــــــــــــــــــم
که همین دوست داشتن زیباســـــــــــــت
|
درمیان مردمی که میدوندبرای زنده بودن،آرام قدم برداربرای زندگی کردن!!
|
|
|
سپاسگزاری شده توسط: | |
|
۰۴ شهریور ۱۳۹۱, ۱۲:۴۴ ب.ظ
|
|
یک تخته سفید
حوای من سیبی به من داده که ممنوعست
طعمش هنوزم مانده در دندان حواسش نیست
دارد قطاری میرود سمت قطار من
میترسم از این مرد سوزنبان حواسش نیست
چاکرم
|
ممتاز و نمونه شدن برای یکسال است،
و ماندگار شدن برای یک عمر؛
|
|
|
سپاسگزاری شده توسط: | Parva |
|
۰۴ شهریور ۱۳۹۱, ۱۲:۵۵ ب.ظ
|
|
یک تخته سفید
نا برده رنج ، گنج میسر نمیشود.
|
خدا یـــــــــــا شکــــــــــــــــرت
هر چی که خدا بخواد همون میشه
آرامش سهم قلبیست که در تصرف خداست؛
|
|
|
سپاسگزاری شده توسط: | |
|
۰۴ شهریور ۱۳۹۱, ۰۳:۳۲ ب.ظ
|
|
یک تخته سفید
می نوشتم " هیچوقت پدر و مادرت رو ناراحت نکن".
|
ای درد توام درمان در بستر ناکامی .... ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
|
|
|
۰۴ شهریور ۱۳۹۱, ۰۵:۳۸ ب.ظ
|
|
یک تخته سفید
مینوشتم:
خداوند به هر آنکه بخواهد بی حساب عطا میکند.
|
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
|
|
|
۰۶ شهریور ۱۳۹۱, ۰۲:۴۲ ب.ظ
|
|
RE: یک تخته سفید
بگذار آدمها تا می توانند سنگ باشند ، تو از نژاد چشمه باش
|
|
|
|