(۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ۰۷:۲۴ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: خب منم از اولین خاطره جذاب عاشق شدنم بگم تا یکم بخنیدن در ضمن خاطره من کاملا واقعی هست : )
من تا سن ۲۳ سالگی گوشی هوشمند نداشتم ( گوشیم ۱۲۰۸ نوکیا بود ) از اونطرف هنرستانی بودم و کاردانی و کارشناسی دانشگامون تک جنسیتی بود ! خب شما حساب کن نه گوشی هوشمند داشتم که با کسی تو فضای مجازی آشنا بشم و نه دانشگاه جنس مخالف بود که من بخوام با کسی آشنا بشم اهل این نبودم و نیستم تو خیابون به کسی تیکه بندازم خب بگذریم آقا ما کارشناسی رو تموم کردیم و فقط پروژه کارشناسی مونده بود تابستان ۹۳ اومدم تهران که هم یکی دو تا کلاس کنکور برم ( معماری کامپیوتر و طراحی الگوریتم و اینا بود ) و هم کلاس شبکه سیسکو و هم پروژم رو تموم کنم و مهر برم تحویل بدم تو همین حین که خونه ی داداشم می موندم و اونجا هم به وای فای پرسرعت مجهز بود من به جای اینکه متمرکز بشم روی درس و کلاس های کنکور و اینا می رفتم چت روم های عمومی تو اینترنت مثل ناز چت و قفقاز چت و از این داستان ها ( اون موقع زیاد تلگرام باب نبود ) اینقدر این چت روم ها برام جذاب بود که یهویی دیدم یه مدتی هست با یه نفری که اسمش دختر بود چت می کردم شاید خنده دار بیاد ولی من مجازی عاشق کسی شدم که اصلا نفهمیدم پسره یا دختره ! : ))))
بعدنا فهمیدم خیلی از پسرا که یا تازه وارد و خام هستن یا واقعا دوست دختر یا زن ندارند بیشتر تو فضای مجازی هستن و فقط الان بیشتر تو فضای مجازی به جای چت روم ها شده تلگرام و اینستا و این زمانی به من ثابت شد الان یه اکانت فیک دختر دارم هر از چند گاهی الکی میرم تو گروه های عمومی تلگرام می بینم به تعداد n نفر از پسرا میان پی وی من و قصد آشنایی با من رو دارند که فکر می کنند دخترم ! : ))
+ نتیجه اخلاقی : هر چیزی باید سر جای خودش باشه اگه به تمام نیازات برسی ولی به نیاز عاطفی و جنسیت پاسخ مثبت ندی بلاخره یه روزی اثار مخربشو می بینی !
من ناز چت یادمه و یه منم وقتمو یه مدت تلف کردم اونجا. ولی اینم بگم برام اسباب درآمد هم شد. یادمه برای یک بنده خدایی اسکریپت php نوشته بودم که یه پیامی رو (مث تبلیغات) اتوماتیک اتوماتیک توی نازچت اسپم کنه هر چند دقیقه
بعد اینطوری بود پیشرفته بود بن میشد دوباره با یوزر جدید اتومات میرفت اسپم میکرد. بعد نازچت و سایر چت روم های فارسی همه روی یه اسکریپت سوار بودن بعد یه مدت پیشرفته کردمش هم زمان توی ده بیست تا چت روم اتومات اسپم میکرد
خیلی برای من عجیبه چطوری این همه پسر مجرد همه جا هستن که نمیتونن یک نفر رو پیدا کنن... خیلی زمونه سختی شده انصافا. من نمیدونم اسمش اولین عشقه یا چی ولی اولین باری که رو در رو به یه دختر پیشنهاد دادم سال دوم ارشد بودم. هنوز یاد استرسش میفتم بدنم مور مور میشه. بعد کلاس رفتم دنبالش صداش زدم و بهش پیشنهاد دادم. بعد حتی صدام یکمی میلرزید ( من آدم با اعتماد به نفسی هستم ولی خب توی این زمینه ها بی تجربه بودم). اونم رد کرد منو یادمه شبش توی خیابون یک بطری آب معدنی دستم بود میکوبیدمش به دیوار از بس ناراحت بودم.
من دیگه به عشق و اینا اعتقادی ندارم ولی به دوستی و companionship اعتقاد دارم یعنی همون طوری که با پسرا دوست میشی و از تنهایی در میای میتونی همون رابطه را با یه دختر داشته باشی به علاوه بعد صمیمیت های خاصی که با جنس مخالف میتونی داشته باشی (چه روحی چه فیزیکی)
منظورم از عشق اون نگاه ایده آل گرایانه هست که طرف را تحت هیچ شرایطی ول نکنی و همیشه باهاش باشی و همین چیزایی که از بچگی توی مغزمون کردن...من فکر کنم قبلا گفتم مثلا اگر با یکی باشم و به خاطر یه شرایط چهره اش را از دست بده یا مریض بشه من ممکنه به خاطر انسانیت کمکش کنم ولی بعیده باهاش بمونم اگر موقعیت بهتری مهیا بشه....یا مثلا قبلا ها میشنیدین طرف بعد مرگ زنش اصن ازدواج نمیکنه من نمیدونم این دیگه چه فازیه خب یعنی چی اصن؟
یعنی همون قدری که تو میتونی برای دوستت مایه بزاری برای زنتم مایه میزاری حالا بیشتر احتمالا ولی ذات رابطه خیلی متفاوت نیست دیگه از دید من.