چقد دلم برای مانشت تنگ شده بود
من یکی از کاربرای اروم و کم حرف اینجا بودم هیشکی اینجا منو نمی شناسه ولی من خیلیا رو میشناسم چون اینجا زیاد میومدم و پیگیر خیلی از تاپیک های اینجا بودم
راستش الانم حرفی واسه گفتن ندارم ولی خواستم یه تشکر از مانشت و بچه های اینجا بکنم چون یکی از سایتایی هستش که من توش حس خوبی دارم و هر وقت اینجا میومدم علاوه بر حال خوب باعث میشد به رویاها و هدفام فک کنم ..حتی الان !
با اینکه مسیر زندگیم خیلی پرفراز و نشیب بود و بیشتر کارایی که خواستم هنوز محقق نشده ولی خیلی درسا گرفتم خیلی راه ها رفتم ولی خداروشکر هنوز تو همون مسیری که میخوام هستم ..با وجود همه خستگی ها و درگیری های زندگی تا این صفحه رو باز کردم یا منِ چندسال پیش افتادم یاد کسی که هنوز که هنوزه نمیتونه از فکر اهداف و ارزوهایی که سالها بهشون فک کرده و کلی براش تلاش کرده دراد
اینا رو نوشتم
.. زیاد شدش میدونم .. شاید کسی حوصله خوندنشو هم نداشته باشه ولی حرفای دلم بود که بعد این همه مدت و این موقع شب دلم خواست اینجا بگم
مانشت مث یه خونس یه خونه که آدم توش میتونه راحت باشه و فکرای خووب بکنه ..یه جایی که یادآور اون همه ارزو و هدف و... هستش که برای رسیدن به اون اهداف تو همچین جمعی عضو میشه و خیلی مصمم میخواد آیندشو اون جوری که میخواد بسازه .
با ارزوی بهترینا برای مانشت و مجموعه خوب و گرمش
۱۱ آذر ۹۷ ساعت ۰۱:۱۹
))