چند روز پیش یه خط افقی بالای صفحهی لپتاپم افتاد، از پریروز چند دقیقه یه بار صفحهاش ویبرهی کوچیک میرفت
بعدش شد هر دقیقه یه بار
ولی من محل نمیذاشتم تا اینکه هر دقیقه یه بار، کل صفحه (از اون خط به پائین) چند ثانیه مثل نقاشی آبرنگ میشه ولی بازم محل نذاشتم چون ددلاین سخت دارم
بعد دیروز بردمش تعمیراتی، اسمش با SD شروع میشد، منم گوشهی ذهنم یه Same Day مونده بود، گوگل کردم دیدم بقیهی اسمشون شبیه هم هست، گفتم لابد همینه. اسم محلهشون هم همون بود.
کلی دور بود ولی چون کارش خوب بود ماشین گرفتم بردم. وقتی رسیدم دیدم دیدم محوطهش با اینکه ۸ ماه پیش رفته بودم ولی برام آشنا نیست. یه خورده گشتم پیداش نکردم پرسیدم گفتند طبقه بالا. بعد پیش خودم گفتم عه اونم طبقه بالا بود و پله هم میخورد، ولی پلهی اون از جلوش بود و پیچ هم نمیخورد این پیچ میخوره (این جزئیات چرت همیشه یادم میمونه
). وارد شدم دیدم آدمش همون نیست. تازه گفتند که دوشنبه بهت خبر میدیم. منم نمیخواستم به اینا بدم، گفتم پس من آخر هفته کار کنم، دوشنبه صبح میارم. الکی یه کارتشون هم برداشتم
بعد اومدم بیرون هر چی اسم اون یکی رو با گوشی سرچ کردم نمیاورد. آخرش یادم اومد شمارهش رو بین کلی شمارهی تعمیراتی دیگه به یکی ایمیل کرده بودم. از روی ترتیب شمارهها حدس زدم کدوم باشه.دیدم اسم اون همون SD بوده و ربطی به Same Day نداشته ولی چون هی این Same Day رو سرچ میکردم، گوگل هم سری بعدی SD که میزدم همون رو میاورد
بعد زنگ زدم ماشین بیاد. منطقه برهوت بود، یه ربع صبر کردم برسه بعد ماشینه که ۱ دقیقه بود برسه، بهش پیام دادم که توو ایستگاه اتوبوس وایسادم. اون احقم احتمالا فکر کرد منظورم اینه که با اتوبوس میخوام برم دیگه، کنسل کرد رفت و الا هیچ دلیل دیگه نداشت نیم ساعت بیاد مسیر رو، بعدش از ۲۰ متری دور بزنه بره
تازه ۵ دلار جریمه شدم
خلاصه یه ربع دیگه صبر کردم یکی دیگه اومد، کلی پول دادم رسیدم به اون اصلیه، دیدم بستهست
. پیام دادم گفت تعطیلاتیم ۳شنبه میایم. برگشتم خونه با اون وضع کار کردم. صبح ادامه دادم دیدم بعد از یه مدت رسما دیگه نوشتهها رو ۲ تا نشون میداد و ویبرهش هم بیشتر شده بود، چشمم اذیت شد. بعد از ظهر روز تعطیل کلی لپتاپ و کتاب کول کردم پیاده اومدم دانشگاه، وصلش کردم به مانیتور دیدم اونجا اوکی میشه. ولی برای اولین بار توو این چند سال دیدم شارژر جا مونده
نمیدونم این همه بدبیاری از کجا گریبانمو گرفته
ولی روحیهمو از دست ندادم، ۸ شبِ روز تعطیل برگشتم شارژرم رو آوردم
فقط نمیدونم چرا از پریروز که این اتفاقا داره میفته عصبانی نمیشم که هیچ، فقط میخندم
تازه فقط یه بخشیش رو گفتم، کلی علاف لایسنس یکی دو نرمافزار بودم این وسط و به همه رو مینداختم آخرش فمیدم دانشگاه خودمون ۱۰۰ تا لایسنس موازی از همون داشته ولی هیشکی نمیدونسته و از هم قرض میگرفتن