انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[khayyam]

(۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۱۱:۵۱ ب.ظ)Soldiers life نوشته شده توسط:  سلام
این روزا گیج شدم نمیدونم چکار کنم تقریبا ۱/۵ ساله که قصد شرکت کنکور ارشدو دارم دنبال منابع مختلف کنکور برای شبکه بودم تقریبا همه منابع رو جمع کردم شروع کردم به خوندن چون از کلاس استفاده نمیکردم( خیلی موافق کلاس کنکور نیستم به خاطره تجربه کلاس کنکور تو کنکور کارشناسی و به نتیجه دلخواه نرسیدن با وجود تلاش زیادم ) یه خورده هم سرعتم پایینه خیلی کند پیش میرفتم تا اینکه سنجش شاهکارشو ارایه کردو کلا زد شبکه رو داغون کرد دیگه بعدش دیدم با درس های اضافه شده بهتره برم سراغ کامپیوتر ولی چون درس های جدید اضافه شده بود گفتم برم سراغ برنامه نویسی یه ذره تخصص یاد بگبرم بعد برای کنکور ۹۷ نرم افزار شرکت کنم که بعد کنکور سنجش تیر خلاصو زد حالا نمیدونم ارزش داره یک سالمو بذارم برای کنکور از طرفی همیشه یکی از برنامه هام ادامه تحصیل حداقل تا مقطع ارشد بود از طرفی یه موقعیت کاری پیش اومده که خیلی مرتبط با کامپیوتر نیست ولی اصلن هیچ چیش معلوم نیست که چقدر میشه روی جور شدنش حساب کرد نمیدونم چکار کنم من خیلی دوس دارم درس بخونم برم دانشگاه ولی با این کارای سنجش واقعا نامید میشم اگه اون موقعیت کاری جور بشه دیگه وقتی واسه در خواندن برای کنکور نمیمونه نمیدونم چکار کنم خدا اخر وعاقبت همه رو به خیر کنه .

با سلام خدمت دوست عزیز

تصمیم گیرنده نهایی تو هر کاری خودتی بقیه فقط می تونن تجربیاتشون رو در اختیارت بذارن یا خودت با دیدن از تجربه دیگران استفاده کنی !

وضعیت اکثر بچه های که حالا یکی از گرایش های کامپیوتر رو می خونن بعد از گرفتن مدرک کارشناسی تقریبا همین حالتی میشه که شما دارید !

تمام کسانی که به این سن می رسند چند نیاز دارند که همگی به طرز عجیبی روانه آدم میشه !
نیاز به داشتن شغل و درآمد ..
نیاز به تشکیل خانواده ( ازدواج )
....

مشکل اینه این دو تا با هم برآورده نمیشه همین عاملی میشه برای شروع مشکلات جدی تر
از نظر من تو ایران و برای پسر جماعت درس خواندن پشت سرهم ارزش نداره ( گفتم از نظر من ) خیلیا هم که ارشد می خونن برای پیدا کردن کار می خونن مگر نه اگر برای تفریح و بالا بردن سطح دانش بود که با خوندن یه کتاب به صورت خودخوان ( self study ) میشه یه این امر نایل شد ...

در ضمن شما اگر بخوایی تو کار فنی و تخصصی تو حوزه کاری کامپیوتر وارد شوید باید یه تخصص داشته باشی حتی دوستانی هم که ارشد می خونن باید برای کار کردن تو شرکت های دانش بنیان یه تخصصی داشته باشند ....

از نظر من پیرو جو حاکم بر جامعه نباشید خیلی ها با این تصور که من کلی درس خوندم ( لیسانس نرم افزار دارم از دانشگاه دولتی مثلا ) الان برم کار غیر مرتبط انجام بدم این فکر ها رو بذارید کنار همانطور که در بالا اشاره کردم به اون دو نیاز بالا به ترتیب برسید با مردم و جامعه هم کاری نداشته باشید چه راهی رو دارن می رن ! ( اینا پیشنهاد بود )

برای خوندن ارشد هم سردرگمی نداره هر سال سنجش محترم بدون در نظر گرفتن حال پشت کنکوری ها در دقیقه آخر ضربه خودشو می زنه

برای خوندن ارشد هم اکثرا بچه ها کتاب های پوران پژوهش و به بیان دیگر کتاب های دکتر هادی یوسفی ( گرچه خیلیا در دکتر بودن یا نبودن ایشون شک دارن مهم هم نیست مهم محتوای کتاب هاشه ) رو می خونن ...

قبل از هر کاری دو دو تا چهار تا کنید و وقتی تصمیم گرفتید پای حرفتون بمونید

.....

[razani.n]

"من فقط خواستم آن طور که در کنه وجودم هستم،زندگی کنم.چرا این کار آنقدر مشکل بود؟؟" و هست!

[kilookiloo]

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۰۱:۲۵ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  سلام بچه ها
ببخشید من پستها را وقت نکردم کامل بخونم

یکی در یک تا دوجمله خلاصه وار به من بگه مگه سنجش چکار کرده و چه خطایی کرده که اعتراضها به سمتش روانه شده؟ کنکور امسال مگه چه مشکلی براتون پیش اومده بود؟

۳۰ سوال زبان ۲۰ سوال ریاضی ۳۰ سوال مشترک ۲۰ سوال تخصصی , ۱۹۵ دقیقه ! بعضی از مراکز دفترچه کنکور رو تا همون ۲۵۵ دقیقه که برای گرایش هوش وقت بود جمع نکردن! سوالات هوش گرایش هوش مصنوعی کپی کتاب یکی از موسسات بوده! کلا کنکور توی ی محیط خیلی دوستانه و به دور از رقابت برگزار شد

[The BesT]

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۱۰:۳۱ ق.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  

(11 اردیبهشت ۱۳۹۶ ۰۱:۲۵ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  سلام بچه ها
ببخشید من پستها را وقت نکردم کامل بخونم

یکی در یک تا دوجمله خلاصه وار به من بگه مگه سنجش چکار کرده و چه خطایی کرده که اعتراضها به سمتش روانه شده؟ کنکور امسال مگه چه مشکلی براتون پیش اومده بود؟

۳۰ سوال زبان ۲۰ سوال ریاضی ۳۰ سوال مشترک ۲۰ سوال تخصصی , ۱۹۵ دقیقه ! بعضی از مراکز دفترچه کنکور رو تا همون ۲۵۵ دقیقه که برای گرایش هوش وقت بود جمع نکردن! سوالات هوش گرایش هوش مصنوعی کپی کتاب یکی از موسسات بوده! کلا کنکور توی ی محیط خیلی دوستانه و به دور از رقابت برگزار شد

اینجور که میگید خیلی فاجعه هست واقعا متاسفم که سرنوشت بچه ها با بی فکری یکسری مسئولین رقم بخوره.
یعنی توی دفترچه اول سوالات تخصصی معماری و نرم بوده و بچه های هوش سوالات تخصصیشون را توی دفترچه دوم دیدن؟
پس شما که گرایش معماری و نرم بودید بعد از دفترچه دوم بلندتون کردند و فقط بچه های هوش را نگهداشتن بمونن؟
شما آخر دفترچه را نگاه نکردید که سوالات معماری و نرم را ببینید؟از سوالات نرم و معماری هیچی نتونستید جواب بدید؟ البته اگر هم میدیدید که فرصت نبوده جواب بدید!

---

میتونستید تا اخر جلسه بمونید و چندتا سوالات هوش را هم جواب بدید تا رتبه ای هم برای هوش براتون بیاد. اینکار کردید؟

[RangiRangi]

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۱۱:۴۷ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  تا رتبه ای هم برای هوش براتون بیاد.

خود بچه های هوش نمیدونن رتبه براشون میاد یا نه : ))
...
روز ثبت نام کنکور که همه شوکه شدیم روز کنکور هم (نرم افزاری ها و معماری ها یک جور و ما هم یک جور). اینطور که معلومه روز اعلام نتایج هم قراره شوکه بشیم

[kilookiloo]

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۱۱:۴۷ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  یعنی توی دفترچه اول سوالات تخصصی معماری و نرم بوده و بچه های هوش سوالات تخصصیشون را توی دفترچه دوم دیدن؟

بله

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۱۱:۴۷ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  پس شما که گرایش معماری و نرم بودید بعد از دفترچه دوم بلندتون کردند و فقط بچه های هوش را نگهداشتن بمونن؟

نه انقدر هم بد نبود , دفترچه رو دادن خودمون دیدیم که هوش به دردمون نمیخوره بلند شدیم رفتیم ...

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۱۱:۴۷ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  شما آخر دفترچه را نگاه نکردید که سوالات معماری و نرم را ببینید؟از سوالات نرم و معماری هیچی نتونستید جواب بدید؟ البته اگر هم میدیدید که فرصت نبوده جواب بدید!

چرا نگاه کردم و سوالاتشم حل کردم ولی خیلی تحت فشار , به همین خاطر اشتباهاتم خیلی زیاد شد , خیلی !

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۱۱:۴۷ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  میتونستید تا اخر جلسه بمونید و چندتا سوالات هوش را هم جواب بدید تا رتبه ای هم برای هوش براتون بیاد. اینکار کردید؟

سوالای هوش رو چندتاشو حل کردم ولی اعصابم نذاشت که بقیه رو نگاه کنم حتی
--------------------------------------------------
جوری شده اگه نمرات به صورت کیفی هم بیاد دیگه تعجب نکنیم . آقای فلانی : عالی , خانوم x : نیاز به تلاش بیشتر و .....

[computerman]

دوستان کسی رو میشناسید که دانشجوی دانشگاه تبریز باشه؟

سایت مجله برق دانشگاه تبریز یه مدتیه خرابه جواب هیچ تلفنی رو هم نمیدن
جواب ایمیل رو هم
وقتیم میفهمن که فارس هسی که کلا دیگه جواب نمیدن((
شما کسی رو میشناسید دانشجوی اونجا باشه؟

[RASPINA]

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۰۹:۲۴ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  تصمیم گیرنده نهایی تو هر کاری خودتی بقیه فقط می تونن تجربیاتشون رو در اختیارت بذارن یا خودت با دیدن از تجربه دیگران استفاده کنی !

وضعیت اکثر بچه های که حالا یکی از گرایش های کامپیوتر رو می خونن بعد از گرفتن مدرک کارشناسی تقریبا همین حالتی میشه که شما دارید !

تمام کسانی که به این سن می رسند چند نیاز دارند که همگی به طرز عجیبی روانه آدم میشه !
نیاز به داشتن شغل و درآمد ..
نیاز به تشکیل خانواده ( ازدواج )
....

متاسفانه آدم یه دفعه به خودش میاد میبینه نشسته وسط زندگی اش . نمی دونه چه کار کنه

یه وقتی به هر دری میزنه به در بسته میخوره . از شغلی که داره راضی نیست میخواد بره ارشد بخونه کارش را از دست میده
میفته دنبال کتاب و تست وآزمون که هر کدوم کلی هزینه داره
برنامه ریزی می کنی هر روز بین ۸ تا ۱۰ ساعت درس بخونه حالا این وسط هر اتفاقی ممکنه بیفته کمترین حالت اینه که یه دفعه وسط راه میبری یا اینکه تو خونه موندن برابر هست با شروع یه سری در گیری های فکری و گاها تحمل مشکلات بقیه
یه سال کنکور میدی نتیجه نمیگیری مثلا در حد شبانه میاری دودوتا چهارتا میکنی میبینی هزینه اش با همون دانشگاه آزاد شهر خودتون یکی میشه در حالی که هیچ کدوم بار علمی برای تو نداره. تازه اگه قرار بود بری آزاد که دوسال پیش میرفتی

خب آدم چه کار میکنه میشینه یه سال دیگه میخونه قید کار را میزنه. البته معلوم نیست دنبال کار هم باشه کار گیرش بیاد یا نه دیگه ریسک کار بالا میره .اون موقع به قول دوستمون به یه مرحله میرسه میبینه چند تا نیازش همزمان روانه میشه سمت آدم، که هر کدوم به هم گره میخوره یه جا درس میخونی به پول احتیاج داری، کار میخوای ،سنت داره بالا میره موضوع ازدواج پیش میاد شاید قدیما با ازدواج کلی بار از دوشت برداشته میشد ولی الان بخوای ازدواج کنی کار و موقعیت اجتماعی میخوای و همین چرخه همین جور ادامه داره حی برای یه دختر.
من موندم وسط یه رینگ بوکس که از هر طرف دارم ضربه میخورم هر چی تلاش میکنم هر قدر می دوم نمیرسم و نمیتونم فرار کنم

اگه بیفتی تو موفقیت موفق تر میشی
بیفتی تو بد شانسی و شکست توی خونه روی زمین صاف هم که راه بری روزی دوسه مرتبه میخوری زمین

بماند که من به موفقیت هم سن و سالام و یا دور ورری هام یا کلا بقیه نگاه نمیکنم و حسرت اونا را ندارم

آخر اینا ۴۰ روز دیگه رتبه ها اعلام میشه اگه بعد دوسال امسال هم نشه باید چه کار کرد.یه وقتی آدم از صفر شروع میکنه این خیلی خوبه . وقتی بری زیر صفر چی؟
من یادم نمیاد تو زندگی کی نشستم و دست از کار کشیدم همیشه در حال رفتن بودم با سرعت های مختلف یا راه رفتم یا دویدم اونجایی هم که داشتم میبریدم خزیدم و هیچ وقت ننشستم .پشیمون هم نیستم ازالان به بعد را نمیدونم
نمی تونم برنامه ریزی کنم چشم اندازی برای آینده ام ندارم . نمی تونم برنامه ریزی و هدف گذاری کنم می ترسم که باز نشه

[kilookiloo]

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۰۳:۴۸ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  نمی تونم برنامه ریزی کنم چشم اندازی برای آینده ام ندارم . نمی تونم برنامه ریزی و هدف گذاری کنم می ترسم که باز نشه

به نظر من زندگی همینه . هیچوقت به طور کامل نمیرسی ! چون اگه به همه چیز برسی دیگه ادامه زندگی معنا نداره . شما اطراف خودتون چندنفر پیدا میکنید که به همه چیز رسیده باشند ؟ حتی کسی که وضع مالی فوق العاده ای داره , شغل خیلی مناسبی داره , خانواده تشکیل داده و ... هم داره تلاش میکنه که بیشتر موفق باشه . رئیس شرکته ولی تلاش میکنه رئیس کل اداره باشه , فوتبالیسته توی لیگ ایران ولی تلاش میکنه بره اروپا و خیلی خیلی مثال دیگه. هرکسی توی یه سری اهدافی که داره شکست میخوره ولی اینکه اون هدف چقدر ارزش داره خیلی مهمه چون اگه خیلی مهم باشه باید تلاش کنی و بدستش بیاری . اگه براتون موفقیت توی ارشد خیلی مهمه تلاش کنید و بدستش بیارید ولی اگه صرفا به خاطر مدرکش یا اینکه بقیه بگن توی شریف درس میخونی یا اینکه علمتون بره بالا میخواید توی ارشد موفق شید میتونید راه های دیگه رو امتحان کنید! هر هدف دیگه ای هم همینطوره و باید متناسب با اهمیتش براش تلاش کنید
من خودم اگه امسال قبول بشم که هیچ ولی اگه قبول نشم سال دیگه هم ی مقدار مشخصی وقت میزارم و دوباره تلاش میکنم ! اگه سال بعد هم نشدم بیخیالش میشم . نمیشه ازین نتیجه گرفت که پشتکار ندارم فقط موضوع اینه که انقدر برام ارزش نداره که بخوام چندسال پشت سرهم تلاش کنم و نتیجه نگیرم یا اینکه ی سال روزی ۴ یا ۵ ساعت یا بیشتر وقتمو براش بزارم!
اینکه اهدافتون به مرور زمان بزرگتر بشه یعنی دارید پیشرفت میکنید و باید خوشحال باشید حتی اگه توی خیلی از زمینه ها شکست خورده باشید

[kilookiloo]

طنز تلخ

[Soldier's life]

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۰۳:۴۸ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  

(11 اردیبهشت ۱۳۹۶ ۰۹:۲۴ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  تصمیم گیرنده نهایی تو هر کاری خودتی بقیه فقط می تونن تجربیاتشون رو در اختیارت بذارن یا خودت با دیدن از تجربه دیگران استفاده کنی !

وضعیت اکثر بچه های که حالا یکی از گرایش های کامپیوتر رو می خونن بعد از گرفتن مدرک کارشناسی تقریبا همین حالتی میشه که شما دارید !

تمام کسانی که به این سن می رسند چند نیاز دارند که همگی به طرز عجیبی روانه آدم میشه !
نیاز به داشتن شغل و درآمد ..
نیاز به تشکیل خانواده ( ازدواج )
....

متاسفانه آدم یه دفعه به خودش میاد میبینه نشسته وسط زندگی اش . نمی دونه چه کار کنه

یه وقتی به هر دری میزنه به در بسته میخوره . از شغلی که داره راضی نیست میخواد بره ارشد بخونه کارش را از دست میده
میفته دنبال کتاب و تست وآزمون که هر کدوم کلی هزینه داره
برنامه ریزی می کنی هر روز بین ۸ تا ۱۰ ساعت درس بخونه حالا این وسط هر اتفاقی ممکنه بیفته کمترین حالت اینه که یه دفعه وسط راه میبری یا اینکه تو خونه موندن برابر هست با شروع یه سری در گیری های فکری و گاها تحمل مشکلات بقیه
یه سال کنکور میدی نتیجه نمیگیری مثلا در حد شبانه میاری دودوتا چهارتا میکنی میبینی هزینه اش با همون دانشگاه آزاد شهر خودتون یکی میشه در حالی که هیچ کدوم بار علمی برای تو نداره. تازه اگه قرار بود بری آزاد که دوسال پیش میرفتی

خب آدم چه کار میکنه میشینه یه سال دیگه میخونه قید کار را میزنه. البته معلوم نیست دنبال کار هم باشه کار گیرش بیاد یا نه دیگه ریسک کار بالا میره .اون موقع به قول دوستمون به یه مرحله میرسه میبینه چند تا نیازش همزمان روانه میشه سمت آدم، که هر کدوم به هم گره میخوره یه جا درس میخونی به پول احتیاج داری، کار میخوای ،سنت داره بالا میره موضوع ازدواج پیش میاد شاید قدیما با ازدواج کلی بار از دوشت برداشته میشد ولی الان بخوای ازدواج کنی کار و موقعیت اجتماعی میخوای و همین چرخه همین جور ادامه داره حی برای یه دختر.
من موندم وسط یه رینگ بوکس که از هر طرف دارم ضربه میخورم هر چی تلاش میکنم هر قدر می دوم نمیرسم و نمیتونم فرار کنم

اگه بیفتی تو موفقیت موفق تر میشی
بیفتی تو بد شانسی و شکست توی خونه روی زمین صاف هم که راه بری روزی دوسه مرتبه میخوری زمین

بماند که من به موفقیت هم سن و سالام و یا دور ورری هام یا کلا بقیه نگاه نمیکنم و حسرت اونا را ندارم

آخر اینا ۴۰ روز دیگه رتبه ها اعلام میشه اگه بعد دوسال امسال هم نشه باید چه کار کرد.یه وقتی آدم از صفر شروع میکنه این خیلی خوبه . وقتی بری زیر صفر چی؟
من یادم نمیاد تو زندگی کی نشستم و دست از کار کشیدم همیشه در حال رفتن بودم با سرعت های مختلف یا راه رفتم یا دویدم اونجایی هم که داشتم میبریدم خزیدم و هیچ وقت ننشستم .پشیمون هم نیستم ازالان به بعد را نمیدونم
نمی تونم برنامه ریزی کنم چشم اندازی برای آینده ام ندارم . نمی تونم برنامه ریزی و هدف گذاری کنم می ترسم که باز نشه

سلام با تمام وجود شما را درک میکنم وشدیدا با شما همذات پنداری میکنم فک کنم این شرایطی که گفتین شرایط اکثرمون هست ادم تو ی چند راهی گیر میکنه اگه بخواهی درس بخونی وبه یک دانشگاه خوب فکر کنی تقریبا باید قید کار و مطالعات دیگر در جهت متخصص شدن را بزنی از طرفی سنت هم بالا میره و به دست اوردن موقعیت شغلی سخت تر وسخت تر تازه اگه شغلی مطابق رشته ات باشه ومجبور نباشی خارج رشته تحصیلیت کار کنی واقعا از در گاه خداوند ارامش وبهترین تصمیم گیری توی این شرایط بحرانی را برای همه طلب میکنم .

[fo-eng]

#موفقیت

زندگی را آنطور که هست، باید دید؛
نه آنطور که ای کاش میبود

[RASPINA]

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۰۹:۵۱ ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط:  - دغدغه های قابل درکیه، و قابل احترام. اما به نوع نگاه بعضی از شما دخترا نقد دارم، مراقب باشید که تاوان سنگینی پرداخت نکنید برای چیزایی که دنبال بدست آوردنشید؛ وقت شما برای ...................
...............

ممنون ازشما
عالی بود.

[zarisa]

سقف آزادی، رابطه ی مستقیم با قامتِ فکری مردمان دارد؛ در جامعه ای که قامت تفکر و همت مردم کوتاه باشد، سقف آزادی هم به همان نسبت کوتاه میشود.
وقتی سقف کوتاه باشد آدم های بزرگ سرشان آنقدر به سقف میخورد که حذف میشوند، آدمهای کوتوله اما راحت جولان میدهند، مردم عوام هم برای بقا آنقدر سرشان را خم میکنند که کوتوله میشوند و سقفها پایین و پایین تر می آیند و مردم بیشتر و بیشتر قوز میکنند تا اینکه کمرشان خم میشود و دیگر نمیتوانند قد راست کنند.
بیچارگان- فیودور داستایوفسکی.

[مهران ۱۲۱]

هرگز هیچ چیز مرا به این زندگی وابستگی نمی دهد نه "هیچ چیز" نه "هیچکس"

در زندگی آدم یا باید فرشته شود یا انسان یا حیوان من هیچکدام از آنها نبودم.

میخواهم شراب تلخ زندگی ام را قطره قطره در گلوی خشک سایه ام چکانیده به او بگویم این همه ی زندگی من است.

حالا باور دارم یک فرشته بدبختی با بعضی ها هست.

همه کسانی که دم از مهربانی ، پرهیزگاری ، انسان دوستی میزنند وقتی که میخواهند فکر بنمایند معده شان پر از گوشت مردار است.



با احترام به همه فقط خواستم یادی از استاد بزرگ "صادق هدایت" کرده باشم.