.
من هر چقدر سعی کردم خلاصه توضیح بدم منظورم رو برسونم ولی انگار گوینده خوبی نیستم و مجبورم مفصل دیدگاهمو توضیح بدم. پیشاپیش از طولانی بودن این پست ازتون معذرت میخوام.
(۱۲ بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۰۹ ق.ظ)arshad_95 نوشته شده توسط: بحث خواستگاری پسر از دختر، همین طور الکی تبدیل به عرف نشده و بدون استدلال منطقی و عقلی نیست که ما از پیش خودمون یک نظریه ی تازه در موردش بدیم...
باز هم میگم تو یه
دفاع مذهبی من
دلیل مذهبی خواستم. نمیشه که هر چی خوشایند ما هست رو نسبت بدیم به مذهب و بگیم مذهب اینو گفته.
دلیل مذهبی دارید؟ اگه دلیلتون مذهبیه مایلم بشنوم.
اتفاقا دیروز عرض کردم خدمت یکی از دوستان.. و یک مثال دیگه آوردم که تفاوت بین عرف و مذهب رو نشون بدم.
ببینید چند همسری آقایون تو مذهب ما منع نشده (با رعایت عدالت و..) ولی عرف ما این رو نمیپسنده مگر در موارد خاص که باز هم تو همین موارد خاص، هست آدمایی که سرزنش کنند. حالا شما میتونید همین چند همسری رو که همه شرایط مذهبیش هم رعایت شده با مذهب رد کنید چون خلاف عرف ماست؟
این هم عین همونه. خواستگاری دختر از پسر از نظر مذهب منع نشده و اتفاقا ازدواج و فراهم کردن شرایط ازدواج توصیه شده. جایی هم گفته نشده که فراهم کردن شرایط ازدواج اول از طرف دختر باشه یا پسر..
اتفاقا همین مورد استثنایی که گفتید رو دیروز میخواستم بنویسیم
نمیشه شخصیت کسی رو با ایشون مقایسه کرد و کسی رو به مانند ایشون در نظر گرفت که مقام پیامبر نه این دنیا نه اون دنیا با هیچ انسان عادی قابل مقایسه نیست.. ولی هستند جوانان امروزی هم که شیفته پیامبر و آل پاک ایشون هستند و الگوی زندگیشون این خانواده است و اتفاقا بین همه هم به خوبی و پاکی معروفند.. پس چرا تو این مورد دختر امروزی که عاشق چنین پسر امروزی میشه نمیتونه علاقه اش رو بیان کنه و برچسب هم میخوره گاهی وقت ها از طرف اجتماع؟
خب ممکنه بعضی ها هم بگن شرایط زندگی اعراب اون دوره با ایران ما فرق داشت. ممنون از این دوستمون که این مثال رو در مورد ایران خودمون آوردن که قبلا عرف بود. بد نبود.اینکه دیگه یه کشور دیگه نیست؟ تاریخ کشور خودمونه. رودابه و تهمینه هم که استثنا هم نبودن و مثل همه ما دخترای ایرانی بودند. اینی که الان جامعه ما دید بدی در مورد این اتفاق دارند عرفی که بعدا به وجود اومده و باز هم میگم معلوم نیست تا چند سال دیگه هم این عرف باقی بمونه
(۱۲ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۴۲ ق.ظ)sss نوشته شده توسط: در شاهنامه رودابه با واسطه و تهمینه مستقیما پیشنهاد ازدواج رو مطرح می کنن، حداقل در بازه ای از تاریخ عرف با این موضوع مخالفتی نداشته
،
(۱۲ بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۰۹ ق.ظ)arshad_95 نوشته شده توسط: تا دختره بخواد اعتراض کنه، پسره می گه خودت اومدی خواستگاری من، می خواستی می رفتی سراغ یکی دیگه !!
می گه من همینی ام که می بینی ... کی گفت با من ازدواج کنی؟!
اون وقته که دختره هیچ حرفی برای گفتن نداره و محکوم به پذیرش انتخابِ اشتباه خودشه و هیچ کاری از دستش ساخته نیست و باید بگه: "خودم کردم که لعنت بر خودم باد ..."
به این مکالمه توجه کنید:
دختر: من همینم که هستم.خودت اومدی خواستگاریم. میرفتی سراغ یکی دیگه. مگه مجبورت کردم؟ این همه دختر چرا منو اومدی بدبخت کردی؟
پسر: من تو رو نشناختم اومدم خواستگاریت. تو چشاتو باز میکردی میدیدی منم همینم که هستم. مگه من مجبورت کردم با من ازدواج کنی؟ الان هم نمیخوای بسم الله ... راه باز جاده دراز!!
فرقی کرد؟ الان مثلا یعنی دل دختر خنک شد و حرفی برای گفتن داره؟ یعنی محکوم به پذیرش اشتباه خودش نیست؟ یعنی دیگه نمیگه خودم کردم که لعنت بر خودم باد؟
ازدواج یک «سند» داره و سند به معنی «شراکت»ه! عشقی باشه باید قبل اون امضا باشه حتی شده یک ثانیه قبل از اون امضا عاشق هم بشند .. چون بعد اون امضا همه چی شراکته حتی خود همین عشق.. تو سختی و مشکلات و مریضی و سلامتی و پولداری و بی پولی خوشبختی و بدبختی و ... هر دو شریکن! وقتی تو این سند امضا زده شد دیگه مهم نیست کی اول پیشنهاد داد و کی قبول کرد تو سند ازدواج هم این جایی ذکر نمیشه.. دیگه ازدواج کردند و تموم.. شریک زندگی و عمر هم شدند. هر دو پای سود و زیانش باید باشند و با هم برای یه زندگی خوب تلاش کنند..و اگر اون ازدواج، ازدواج موفقی نباشه همین حرف ها یک جور دیگه رد و بدل میشه بین طرفین.
(۱۲ بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۰۹ ق.ظ)arshad_95 نوشته شده توسط: بدون استدلال منطقی و عقلی نیست که ما از پیش خودمون یک نظریه ی تازه در موردش بدیم...
ببینید دوست خوب من.. همه این حرف های شما رو من خوب درک میکنم چون خودم هم یک دخترم که تو این جامعه زندگی میکنم. و قبلا هم گفتم خودم این کار رو نمیکنم به دلایلی که گفتم و همینطور دلایلی که نگفتم. ولی منطقی که بر مبنای احساسات و تئوری های اشخاص باشه اسمش منطق نیست و یا حداقل من این منطق رو قبول ندارم. چیزی که توی سند ازدواج نباشه یا چیزی که قانون و همینطور مذهب اون رو رد نکرده باشند، منطقی هم نیست حرفمون. من و شما که نمیتونم به دلخواه خودمون آزادی ها و اختیاراتی که قانون و مذهب به بقیه میدن رو رد کنیم و زیرسوال ببریم. اگر باز هم فکر میکنید نظرتون منطقیه برای من یک دلیل منطقی و قانع کننده قانونی از یکی از بندهای قوانین فعلی ایران و یا یک آیه قرآن ویا حدیث معتبر بیارید که اجازه ابرازعلاقه دختر به پسر و تمایل به ازدواج تمایل با اون رو رد کرده باشه. (تاکید میکنم حدیث معتبر که خود اعتبار حدیث کلی شرایط داره که تو کتاب های مذهبی مراجع شرایط اعتبار حدیث و جعلی نبودنش آورده شده)
#################################################################################
.
(۱۱ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۱۲ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: امروز تولدم بود , ی روز معمولی مثل روز های دیگه
فقط ی ذره دلتنگیم بیشتر بود , دو سه تا خاطره هم ...
تولد هیچ وقت یه روز معمولی نیست..
مثل روز اول بهار تو تقویم خورشیدی.. یه شروع تازه است که میشه پرونده یه سال رو بست و از نو شروع کرد و امید به تغییر شرایط داشت.
تولد حتی وسط زمستون هم باشه مثل روز اول بهاره.
شروع جدیدتون مبارک .. سال تولدیتون، سال خوبی باشه براتون .. دلتنگی ها کمتر باشه و خاطره های خوب بیشتری تو ذهنتون نقش بگیره