یکمرتبه دلم شدیدا برای استاد علی رهبری تنگ شد.
_____________________________
ایشون جزء معدود افرادی هستند که از صمیم قلبم شیفتۀ شخصیتشون بودم و هستم. شخصیت والا و قلب بسیار بزرگی دارند.
_____________________________
سالهای گذشته وقتی شنیدم که ایشون با وجود تمام مشکلات برگشتند و رهبری ارکستر سمفونیک تهران رو به عهده گرفتند خدا میدونه چقدر ذوق کردم...
اما حیف که قدرشون رو ندونستند... هیچوقت قدرشون رو ندونستند...
_____________________________
من ایشون رو یکمرتبه بیشتر از نزدیک ملاقات نکردم. اون یک مرتبه هم تو رسیتال پیانو ماریان لاپشانسکی بود.
یادش بخیر... ایشون تو همون یکمرتبه طوری باهام برخورد کردند که انگار دوست چند ساله شون رو دیدند. دقیقا همون برخوردی رو با من کردند که بعد از من با دوست نزدیکشون کردند.
با خوشروئی و خنده با من صحبت کردند در صورتی که هفته گذشتۀ اون شب، تازه داغدار فرزندشون شده بودند...
_____________________________
روح بزرگ و قلب رئوفی دارند استاد رهبری...
_____________________________
خدا حفظشون کنه واسه من و همه دوستدارانشون...
دوباره یاد آرزوی قدیمی اُفتادم.
چقدر دلم می خواست رشته دانشگاهیم موسیقی باشه.
اما نشد...
____________________________
فقط به یک دلیل به کامپیوتر پشت پا نمی زنم.
اگر نبود اون دلیل
همین حالا دست از کامپیوتر می کشیدم و می رفتم دنبال عشق قدیمی...