انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[الناز شاکردوست]

این روزها کســـــــی به خودش زحمــــــــــت نمی دهد

یک نفــــــر را کشـــــــــــف کند !

زیبایــــــــی هایش را بیـــــرون بکشــــــــد ...

تلخـــــــی هایش را صبر کند ...

آدمهـــــــــای امروز، دوســـــــــــت های کنســـــــروی می خواهند!

یک کنسرو که درش را باز کنند و یک نفر شیــــرین و مهربان

از تویــــش بپرد بیــــــرون!

و هی لبخنــــــــــد بزنــــــــد و بگـــــــــــوید:

"حـــــــق با تــــــــــوست"

[neilabak]

دلم آرامش میخواد...خیلی دلم آرامش میخواد

[kati]

(۲۹ مهر ۱۳۹۲ ۱۲:۱۴ ب.ظ)saam نوشته شده توسط:  خدایا آخه آدم از چند جهت باید ضربه بخوره ؟
از دشمن ضربه می خوری انصافه که از دوست هم ضربه بخوری ؟!

مثل اینکه این شده رسم زندگی آدم ها

خیلی بده آدم تو زندگیش رو یه سری ها حساب خیلی ویژه باز می کنه و تحت هر شرایطی بهشون امید داره
امید به این که همه جا پشتش هستن ...اما یه دفعه نمی دونم چی میشه که همون آدم ها دقیقا تو حساس ترین جاها .... :|
تازه اینا همون آدم هایی هستن که واست خیلی عزیز هستن حالا دیگه وای به حال بقیه !!
اون جاست که آدم دوست داره یه لحظه زمان ایست کنه.....

ببخشید صحبت شما رو نقل کردم اما منم دلم گرفته بود صحبت شما رو که دیدم درد دلم گل کرد

[vesta]

دلم بارون میخواد

[فوژان]

(۲۹ مهر ۱۳۹۲ ۱۱:۲۵ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  دلم بارون میخواد

به شدت موافقم

[sahar121]

خدایا ازت ممنونم.... به خاطر خیلی چیزهایی که میتونستی بهم ندی ولی دادی....... به خاطر توجهی که بهم میکنی..به خاطر روزگار خوبی که برام درست کردی بعد مشقتها.... خدیا ازت خواهش میکنم منو به غیر خودت به کس دیگه ای وا مگذار....

---

(۲۹ مهر ۱۳۹۲ ۱۱:۴۶ ب.ظ)فوژان نوشته شده توسط:  

(29 مهر ۱۳۹۲ ۱۱:۲۵ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  دلم بارون میخواد

به شدت موافقم

پس از نصف شب که وحشتناک بارون اومده بود تا چند ساعت پیش که نم نم میبارید جاتون خالی بود...

[vesta]

عشق گاهی خواهش برگ است در اندوه تاک
عشق گاهی رویش برگ است در تن پوش خاک

عشق گاهی ناودان گریه ی اشک بهار
عشق گاهی طعنه بر سرو است در بالای دار

عشق گاهی یک تلنگر بر زلال تنگ نور
پیچ و تاب ماهی اندیشه در ژرفای تور

عشق گاهی می رود آهسته تا عمق نگاه
همنشین خلوت غمگین آه

عشق گاهی شور رستن در گیاه
عشق گاهی غرقه ی خورشید در افسون ماه

عشق گاهی سوز هجران است در اندوه نی
رمز هوشیاریست در مستی می

عشق گاهی آبی نیلوفریست
قلک اندیشه ی سبز خیال کودکیست

عشق گاهی معجز قلب مریض
رویش سبزینه ای در برگ ریز

عشق گاهی شرم خورشید است در قاب غروب
روزه ای با قصد قربت ذکر بر لب پایکوب

عشق گاهی هق هق آرام اما بی صدا
اشک ریز ذکر محبوب است در پیش خدا

عشق گاهی طعم وصلت می دهد
مزه ی شیرین وحدت می دهد

عشق گاهی شوری هجران دوست
تلخی هرگز ندیدن های اوست

عشق گاهی یک سفر در شط شب
عشق پاورچین نجوای دو لب

عشق گاهی مشق های کودکیست
حس بودن با خدا در سادگیست

عشق گاهی کیمیای زندگیست
عشق در گل راز ناپژمردگیست

عشق گاهی هجرت از من تا ما شدن
عشق یعنی با تو بودن ما شدن

عشق گاهی بوی رفتن می دهد
صوت شبناک تو را سر می دهد

عشق گاهی نغمه ای در گوش شب
عادتی شیرین به نجوای دو لب

عشق گاهی می نشیند روی بام
گاه با صد میل می افتد به دام

عشق گاهی سر به روی شانه ای
اشک ریز آخر افسانه ای

عشق گاهی یک بغل دلواپسی
عطر مستی ساز شب بو اطلسی
عشق گاهی هم حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند

عشق گاهی نو بهاری گاه پاییزی سرخ زرد!
گاه لبخندی به لب های تو گاهی کوه درد

عشق گاهی دست لرزان تو می گیرد درون دست خویش
گاه مکتوب تورا ناخوانده می داند زپیش

عشق گاهی راز پروانه است پیرامون شمع
گاه حس اوج تنهاییست در انبوه جمع

عشق گاهی بوی یاس رازقی
ساقدوش خانه ی بن بست یاد مادری

عشق گاهی هم خجالت می کشد
دستمال تر به پیشانی عالم می کشد

عشق گاهی ناقه ی اندیشه ها را پی کند
هفت منزل را تا رسیدن بی صبوری طی کند

عشق گاهی هم نجاتت می دهد
سیب در دستی و صاحبخانه راهت می دهد

عشق گاهی در عصا پنهان شود
گاه بر آتش گلستان می شود

عشق گاهی رود را خواهد شکافت
فتنه ی نمرودیان زو رنگ باخت

عشق گاهی خارج از ادراک هاست
طعنه ی لولاک بر افلاک هاست
عشق گاهی استخوانی در گلوست
زخم مسماریست در پهلوی دوست

عشق گاهی ذکر محبوب است بر نی های تیز
گاه در چشمان مشکی اشک ریز

عشق گاهی خاطر فرهاد و شیرین می کند
گاه میل لیلی اش با جام مجنون می کند

عشق گاهی تاری یک آه بر آیینه ای
حسرت نا دیدن معشوق در آدینه ای

عشق گاهی موج دریا می شود
گاه با ساحل هم آوا می شود

عشق گاهی چاه را منزل کند
یوسفین دل را مطاع دل کند

عشق گاهی هم به خون آغشته شد
با شقایق ها نشست و هم نشین لاله شد

عشق گاهی در فنا معنا شود
واژگان دفتر کشف و تمناها شود

عشق را گو هرچه می خواهد شود

با تو اما عشق پیدا می شود
بی تو اما عشق کی معنا شود...؟

[Breeze]

(۲۹ مهر ۱۳۹۲ ۱۱:۱۴ ب.ظ)kati نوشته شده توسط:  مثل اینکه این شده رسم زندگی آدم ها

خیلی بده آدم تو زندگیش رو یه سری ها حساب خیلی ویژه باز می کنه و تحت هر شرایطی بهشون امید داره
امید به این که همه جا پشتش هستن ...اما یه دفعه نمی دونم چی میشه که همون آدم ها دقیقا تو حساس ترین جاها .... :|
تازه اینا همون آدم هایی هستن که واست خیلی عزیز هستن حالا دیگه وای به حال بقیه !!
اون جاست که آدم دوست داره یه لحظه زمان ایست کنه.....

اون چیزی که من نوشتم که دلمو شکوند هیچ دلیلی براش نمیبینم و نمی دیدم ...

اما شما رو نمی دونم ... شاید رفتارتون .. شاید شما هم همون آدمایی بودید که ضربه زدید و واکنش طرفتون ، عکس العمل طبیعیش بوده !
در هر حال من که از همه بریدم .. امیدم به یکی دو نفر ( سرجمع) بود که اونا هم ...

برو خوشحال باش تنها نیستی .. لااقل یکی هست حرفت رو بهش بگی ! نه اینکه مثل من رو بیاری به دنیای مجازی به آدمهایی که نمیدونی کین نمی دونی آیا میشه بهشون اعتماد کرد یا نه ...

بازم میگم : " آدم از دشمن بخوره می گه دشمنم بود .. حق داشت ... اما دوست ... می سوزونه جز میزنه آدم ..."

اشکم داره یه ریز میاد نمی دونم چرا با تو درد دل کردم ...
مرسی که گوش دادی
سپاس

[vesta]

(۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۲:۴۳ ق.ظ)saam نوشته شده توسط:  

(29 مهر ۱۳۹۲ ۱۱:۱۴ ب.ظ)kati نوشته شده توسط:  مثل اینکه این شده رسم زندگی آدم ها

خیلی بده آدم تو زندگیش رو یه سری ها حساب خیلی ویژه باز می کنه و تحت هر شرایطی بهشون امید داره
امید به این که همه جا پشتش هستن ...اما یه دفعه نمی دونم چی میشه که همون آدم ها دقیقا تو حساس ترین جاها .... :|
تازه اینا همون آدم هایی هستن که واست خیلی عزیز هستن حالا دیگه وای به حال بقیه !!
اون جاست که آدم دوست داره یه لحظه زمان ایست کنه.....

اون چیزی که من نوشتم که دلمو شکوند هیچ دلیلی براش نمیبینم و نمی دیدم ...

اما شما رو نمی دونم ... شاید رفتارتون .. شاید شما هم همون آدمایی بودید که ضربه زدید و واکنش طرفتون ، عکس العمل طبیعیش بوده !
در هر حال من که از همه بریدم .. امیدم به یکی دو نفر ( سرجمع) بود که اونا هم ...

برو خوشحال باش تنها نیستی .. لااقل یکی هست حرفت رو بهش بگی ! نه اینکه مثل من رو بیاری به دنیای مجازی به آدمهایی که نمیدونی کین نمی دونی آیا میشه بهشون اعتماد کرد یا نه ...

بازم میگم : " آدم از دشمن بخوره می گه دشمنم بود .. حق داشت ... اما دوست ... می سوزونه جز میزنه آدم ..."

اشکم داره یه ریز میاد نمی دونم چرا با تو درد دل کردم ...
مرسی که گوش دادی
سپاس

ممکنه برای هر کسی پیش بیاد ... توکلت به خدا باشه، بشین به خود خدا بگو و ببین چطوری آرومت میکنه

[yasemi]

(۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۲:۴۳ ق.ظ)saam نوشته شده توسط:  

(29 مهر ۱۳۹۲ ۱۱:۱۴ ب.ظ)kati نوشته شده توسط:  مثل اینکه این شده رسم زندگی آدم ها

خیلی بده آدم تو زندگیش رو یه سری ها حساب خیلی ویژه باز می کنه و تحت هر شرایطی بهشون امید داره
امید به این که همه جا پشتش هستن ...اما یه دفعه نمی دونم چی میشه که همون آدم ها دقیقا تو حساس ترین جاها .... :|
تازه اینا همون آدم هایی هستن که واست خیلی عزیز هستن حالا دیگه وای به حال بقیه !!
اون جاست که آدم دوست داره یه لحظه زمان ایست کنه.....

اون چیزی که من نوشتم که دلمو شکوند هیچ دلیلی براش نمیبینم و نمی دیدم ...

اما شما رو نمی دونم ... شاید رفتارتون .. شاید شما هم همون آدمایی بودید که ضربه زدید و واکنش طرفتون ، عکس العمل طبیعیش بوده !
در هر حال من که از همه بریدم .. امیدم به یکی دو نفر ( سرجمع) بود که اونا هم ...

برو خوشحال باش تنها نیستی .. لااقل یکی هست حرفت رو بهش بگی ! نه اینکه مثل من رو بیاری به دنیای مجازی به آدمهایی که نمیدونی کین نمی دونی آیا میشه بهشون اعتماد کرد یا نه ...

بازم میگم : " آدم از دشمن بخوره می گه دشمنم بود .. حق داشت ... اما دوست ... می سوزونه جز میزنه آدم ..."

اشکم داره یه ریز میاد نمی دونم چرا با تو درد دل کردم ...
مرسی که گوش دادی
سپاس

این نیز بگذرد!

[kati]

(۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۰۱:۱۴ ق.ظ)yasemi نوشته شده توسط:  این نیز بگذرد!

بله میگذره ولی دق میده آدم رو تا بگذره
میگذره به این امید که ای کاش هیچ وقت آدم دیگه این تنهایی ها و غصه ها رو تجربه نکنه اما فکر کنم هر چی بیشتر زمان میگذره این روال بیشتر و بیشتر ادامه پیدا می کنه ...

وقتی بچه بودم یا شاید به جرات بگم تا همین یه سال پیش هیچ چیزی برام مشکل نبود معنی سختی و غصه و تنهایی رو نمی دونستم و اصلا بلد نبودم اما احساس می کنم هر چی زمان میگذره ....
سختی های زندگی خودشو نو بیشتر بهم نشون میدند
دلم از اطرافیانم و از زندگی بیشتر میگیره

ببخشید خیلی ناله کردم و انرژی منفی دادم اما دلم پر بود

در نهایت باید فقط امیدمون به خدا باشه و از خودش کمک بخواییم همه چی چه با سختی چه بدون سختی میگذره مهم ایمان و امیدمون هست .
saam عزیز شما هم توکلت به خدا باشه ...این لحظه ها واسه همه ادم ها هست اما مهم اینه که چطوری از پس این مشکلات بر بیایم .هدف من از زدن این حرف ها به غیر از درد و دل کردن با شما و سایر دوستان این بود که بگم واسه همه مشکل و سختی هست ولی مهم اخرشه که انشالله خیر باشه.

[blackhalo1989]

این تحریم کامپیوتر که آمریکا برداشت دقیقا چیو برداشت؟! من که هنوزم که هنوزه تو سایت هایی که میرم کماکان تحریمیم (البته یکیشم هست که به نظر زحمتشو دوستان در مخابرات کشیدن!).
از دولت آمریکا درخواست میکنم اون تحریم کامپیوتر رو برگردونه، لااقل دلم نمیسوزه که تحریم نیستیم ولی باز نمیشه!

---

(۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۲:۴۳ ق.ظ)saam نوشته شده توسط:  برو خوشحال باش تنها نیستی .. لااقل یکی هست حرفت رو بهش بگی ! نه اینکه مثل من رو بیاری به دنیای مجازی به آدمهایی که نمیدونی کین نمی دونی آیا میشه بهشون اعتماد کرد یا نه ...

بازم جای شکرش باقیه که حرف دلتونو تو دنیای مجازی میزنید. من که همین کارم نمی کنم!

[فوژان]

وقتی بی خوابی میزنه به سرت و اعصابت به این راحتیا آروم نمیشه
و گاهی بیشتر از حد به مردن فکر میکنی......
ساعت ۶/۰۷ دقیقه و من هنوز یک ساعت هم نخوابیدم....

[my major]

دیشب دلم گرفته بود
خورشید خواستم
نمیشد خورشید باشد
چون شب بود
دلم باران خواست
ناگهان
چنان باران فرو ریخت تمام
غصه هایم را شست
تمام دلتنگیم
با قطره های ریز باران
از چشمانم سرازیر شد و فرو ریخت
چشمم را به آسمان سرخ شب
زیر خیسی باران
دوختم
تا توان داشتم تمام ریه هایم را از هوای عشق باران
پر ساختم
چه زیبا بود خدا حرف دلتنگیم را شنیده بود
و باران را برایم فرستاد
تا تمام دلم را به باران بسپارم
و خاطره ی غصه هایم از یاد رفت
برای تو هم باران آرزو دارم
تا دل تنگت را به باران بسپاری

[sun-shine]

(۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۰۳:۲۶ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  

---

(۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۲:۴۳ ق.ظ)saam نوشته شده توسط:  برو خوشحال باش تنها نیستی .. لااقل یکی هست حرفت رو بهش بگی ! نه اینکه مثل من رو بیاری به دنیای مجازی به آدمهایی که نمیدونی کین نمی دونی آیا میشه بهشون اعتماد کرد یا نه ...

بازم جای شکرش باقیه که حرف دلتونو تو دنیای مجازی میزنید. من که همین کارم نمی کنم!

kati و saam عزیز امیدوارم مشکلالتون حل بشه و ناراحتیاتونو خیلی زود فراموش کنید.
تا وقتی که کمتر از اینترنت استفاده می کردم فک می کردم که فقط منم که خیلی دلم می گیره ولی متاسفانه حالا می بینم نه، تقریبا بیشترمون به این درد مبتلا هستیم پس تنها نیستید.
آدمای دنیای مجازی از همین آدمای اطرافمون تشکیل شدند با این تفاوت که بعضی از این افراد(البته نه همه) فکر می کنند حالا که طرفو نمی بینند یا نمی شناسند می تونند هر حرفی بزنند و اصلن براشون مهم نیس طرفو ناراحت کنند یا دروغ بگند و تا زمانی هستند که خودشون مشکلی دارند. درصورتیکه اگه یه کم فک کنند متوجه میشند که فردی که به دنیای مجازی پناه میاره شاید نیاز به کسی داشته که حرفاشو بشنوه و باهاش همدردی کنه و مطمئنا حساستره.
نمی دونم شایدم من خیلی بدبینم.
چقدر خوب میشد که میتونستیم راحت به آدمای دنیای مجازی اعتماد کنیم و باهاشون درد دل کنیم اونوقت چقدر تحمل ناراحتی راحت تر میشد.