(۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۹:۲۰ ق.ظ)big cloud نوشته شده توسط: برای من همه چیز کتاب قابل هضمه. فقط این که انقدر همه چیز تحریف شده به دست ما رسیده اذیت کننده است. تا الان شاید ۲۰ درصد به چیزهایی که میبینم و میشنوم باور داشتم. الان اون شده منفی ۱۰۰%.
کلا هر چی بیشتر میخونی و میدونی، بیشتر متوجه میشی که چقدر بازیچه شدی و چه چیزهایی که اصلا نبوده و به خورد ما داده شده به عنوان عرفان و...
نمیشه انکار کرد که اساسا این مساله وجود نداشته، قبل از شمیسا، احسان یار شاطر هم این نظریه رو مطرح کرده. ولی نمیشه با یقین ۱۰۰% درصد کل وجه عرفانی ادبیات رو زیر سوال برد و البته منتقدان و مخالفانی هم داره مثلا خرمشاهی به عنوان حافظ شناس حداقل در مورد حافظ رد می کنه این مساله رو. و این که ادبیات سبک ها و مکاتب متفاوتی داره که نمیشه این نظر رو به همه شون تعمیم داد.
آثار ادبی معمولا قابلیت این رو دارن که چندین تفسیر و تعبیر متفاوت ازشون برداشت کرد. مثلا حافظ خودش میگه قران رو به ۱۴ روایت می خونم ولی کسانی از شعرش برداشت کردن که حافظ منکر معاد بوده.
"این تعبیر به خورد ما دادن" رو میشه مثبت تر تعبیر کرد: اولین برخورد ما با این مساله درس ادبیات بوده، این تعبیرها برای این بوده که متناسب با مخاطب و قابل هضم برای یک کودک یا نوجوان باشه. و دیگه این که شاید اگر با این دید مطرح نمی شد، لذت مطالعه ادبیات از نسل یا نسل هایی از ایرانیان گرفته می شد.
هر چی بیشتر میخونی، خیلی از باورها زیر سوال میره، سوال های تازه به وجود میاد، دیدگاه ها تغییر می کنه ولی اگه به خوندن ادامه بدی خیلی از این سوال ها و تناقضات رفع یا حداقل کم رنگ میشه. به نظر من خوندن یه کتاب، کافی نیست برای نتیجه گیری؛ باید نقدها و نظرات مخالف رو هم خوند. که معمولا تو حوزه های غیرتخصصی چنین فرصتی کمتر پیش میاد. به همین خاطر دیدگاه صفر و صدی هم نباید داشت.