هر کی توی این دنیا یه نظر داره و نظر من هم یک نظره.
درسته که وضیعیت اقتصادی یکی از مشکلای اصلی تو جامعست ولی به نظرم این مشکل بیشتر رو والدین ما تاثیر داره که باید یه خانواده حداقل با دوتا فرزند بزرگ کنن که اون بچه ها هم به چیز کم راضی نمی شن. ولی دو نفر که عاشق هم هستن مشکل اقتصادی واسشون زیاد جلوه نمی کنه.
بازم می گم مشکل اقتصادی شدید هست اما ما داریم بهونه می گیریم که میگیم من به خاطر مشکل اقتصادی از عشقم گذشتم یه نفر بیاد بگه من یه نفر رو واقعا دوست داشتم که مشکل اقتصادی باعث این شد که نتونستیم به هم برسیم!!!!!
ناسلامتی هممون اینجا حداقل یه لیسانس داریم و اونی هم که دوسش داریم مثل خودمونه. پس اجاره بهای یه خونه اونم نه تو یه جا اطراف تهران بلکه تو یه جای متوسط تهران رو می تونیم جور کنیم. مشکل ما اینه که یکم خیال پرداز شدیم و فکر می کنیم همه باید بریم شمال تهران زندگی کنیم
یا اونی که باید باهاش ازدواج کنیم باید همه چیز رو داشته باشه از پول گرفته از عشق گرفته از محبت از ادب از زیبایی و ... . چیه مگه تو بهشت زندگی می کنیم!!!! همه این صفات رو با هم یکی نمی تونه داشته باشه من که خودم تجربه بهم ثابت کرده(البته تجربه خودم نه از تجربه بزرگترا استفاده کردم
)
نکته بعدی اینکه از قدیم این یه عرف جامعه بوده که با آشنا ازدواج کنیم خانواده ها کمکمون می کنن ولی اگر بخوایم با یکی که دوسش داریم و به قول والدینمون غریبه باشه ازدواج کنیم سنگ جلو پامون می ندازن الانم هممون می خوایم همسرمون یکی باشه که مثلا همکارمون بوده و یا همدانشگاهیمون و یا اصلا یه دوستی که فرضا تو یه محیط مجازی پیداش کردیم و راضی نیستیم والدینمون واسمون همسرمون رو انتخاب کنن. اما خودمون باید اونقدر طرفمون رو دوست داشته باشیم که حاضر باشیم یه راه توی این سنگها بسازیم و جاده رو هموار کنیم. آدمی که نمی تونه اول زندگی یه راه هموار درست کنه بعدا می خواد چه گلی به سر همسر و بچه هاش بزنه !!!!
رسیدن به کسی که دوسش داریم یکم تلاش می خواست که الان چون وضع اقتصادی یکم مشکل ساز شده تلاش بیشتر می خواد. ولی ما چی می خوایم همین طوری هر کی رو دوست داریم به دست بیاریم.
زندگی که بی تلاش شروع بشه با یه دعوای کوچیک از هم می پاشه چون واسش زحمتی نکشیدیم.به قول قدیمیا باد آورده رو باد میبره.
مثلا دو سال بعد می گیم ما هم دیگرو نمی خوایم و خداحافظ.
بد نیست که این رو همیشه تو ذهن داشته باشیم هر زندگی آسوده یه تلاش می خواد و همه خوبی های این دنیا رو با هم نمی تونیم داشته باشیم.
بازم ببخشید خیلی نوشتم من که دارم می نویسم حوصلم سر رفته وای به حال شما که می خواین بخونین