زمان کنونی: ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۴:۰۰ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد

ارسال: #۱۶۶
۰۲ خرداد ۱۳۹۶, ۱۰:۱۸ ق.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
سه شنبه
وسط هفته می ایستد
تنش را به موسیقی میسپارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: salam5 , diligent
ارسال: #۱۶۷
۱۸ شهریور ۱۳۹۶, ۱۲:۲۲ ب.ظ
RE: شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
جز یک نسب که بسته به خود از تو چیستم؟
من آنچنان که آل علی هست، نیستم
شهریار

"یارب نظر تو برنگردد"
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۶۸
۳۰ مهر ۱۳۹۶, ۱۱:۵۵ ب.ظ
RE: شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
در تاریکی چشمانت را جُستم
در تاریکی چشم‌هایت را یافتم
و شبم پُرستاره شد.



تو را صدا کردم
در تاریک‌ترینِ شب‌ها دلم صدایت کرد
و تو با طنینِ صدایم به سویِ من آمدی.
با دست‌هایت برایِ دست‌هایم آواز خواندی
برای چشم‌هایم با چشم‌هایت
برای لب‌هایم با لب‌هایت
با تنت برای تنم آواز خواندی.

من با چشم‌ها و لب‌هایت
اُنس گرفتم
با تنت انس گرفتم،
چیزی در من فروکش کرد
چیزی در من شکفت
من دوباره در گهواره‌ی کودکیِ خویش به خواب رفتم
و لبخندِ آن زمانی‌ام را
بازیافتم.



در من شک لانه کرده بود.

دست‌های تو چون چشمه‌یی به سوی من جاری شد
و من تازه شدم من یقین کردم
یقین را چون عروسکی در آغوش گرفتم
و در گهواره‌ی سال‌های نخستین به خواب رفتم؛
در دامانت که گهواره‌ی رؤیاهایم بود.

و لبخندِ آن زمانی، به لب‌هایم برگشت.

با تنت برای تن‌ام لالا گفتی.
چشم‌های تو با من بود
و من چشم‌هایم را بستم
چرا که دست‌های تو اطمینان‌بخش بود



بدی، تاریکی‌ست
شب‌ها جنایت‌کارند
ای دلاویزِ من ای یقین! من با بدی قهرم
و تو را به‌سانِ روزی بزرگ آواز می‌خوانم.



صدایت می‌زنم گوش بده قلبم صدایت می‌زند.
شب گِرداگِردَم حصار کشیده است
و من به تو نگاه می‌کنم،
از پنجره‌های دلم به ستاره‌هایت نگاه می‌کنم
چرا که هر ستاره آفتابی‌ست
من آفتاب را باور دارم
من دریا را باور دارم
و چشم‌های تو سرچشمه‌ی دریاهاست
انسان سرچشمه‌ی دریاهاست.



احمد شاملو/۱۳۳۴

"یارب نظر تو برنگردد"
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss , Milestone
ارسال: #۱۶۹
۰۳ آبان ۱۳۹۶, ۰۴:۲۴ ق.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
گفت دانایی که: گرگی خیره سر،
هست پنهان در نهاد هر بشر!

لاجرم جاری است پیکاری سترگ
روز و شب، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک

وآنکه از گرگش خورد هردم شکست
گرچه انسان می نماید گرگ هست

وآن که با گرگش مدارا می کند
خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگ ها فرمانروایی می کنند

وآن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟...

فریدون مشیری
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Milestone , moslem73421 , diligent
ارسال: #۱۷۰
۰۹ آبان ۱۳۹۶, ۰۳:۳۶ ب.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟
بی رنگتر از نقطه ی موهومی بود
این دایره ی کبود اگر عشق نبود
از آینه ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟
در سینه ی هر سنگ دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟

قیصر امین پور
به مناسبت روز رفتن، با یک روز تاخیر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: WILL , salam5
ارسال: #۱۷۱
۰۹ آبان ۱۳۹۶, ۰۴:۴۶ ب.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
موجیم و وصل ما از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است رفتن رسیدن است

تا شعله در سریم پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما در خود چکیدن است

ما مرغ بی پریم از فوج دیگریم
پرواز بال ما در خون تپیدن است

پر می کشیم و بال بر پرده ی خیال
اعجاز ذوق ما در پر کشیدن است

ما هیچ نیستیم جز سایه ای ز خویش
آیین آینه خود را ندیدن است

گفتی مرا بخوان خواندیم و خامشی
پاسخ همین تو را تنها شنیدن است

بی درد و بی غم است چیدن رسیده را
خامیم و درد ما از کال چیدن است

قیصر امین پور
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: WILL
ارسال: #۱۷۲
۱۱ آبان ۱۳۹۶, ۰۱:۲۰ ق.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست
قانعم بیشتر ازاین چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست
آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافیست
من همین قدر که با حال و هوایت گه گاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزل شور انگیز
که همین شوق مرا خوب ترینم کافیست

محمدعلی بهمنی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: salam5
ارسال: #۱۷۳
۱۵ آبان ۱۳۹۶, ۰۷:۴۸ ب.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
"درد بی درمان"

درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین!
بی تو بودن،
درد دارد!
می زند من را زمین

می زند بی تو مرا،
این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است،
صعب العلاج یعنی همین!


"فریدون مشیری"

آدم های کوچک و حقیر با عقده های بزرگ ترسناکند،
زیرا از صدمه زدن به دیگران...
هراسی ندارند!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss
ارسال: #۱۷۴
۱۷ آبان ۱۳۹۶, ۱۲:۲۶ ق.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
چرا از مرگ می ترسید
چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید
مپندارید بوم نا امیدی باز
به بام خاطر من می کند پرواز
مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است
مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است...
بهشت جاودان آن جاست
جهان آنجا و جان آنجاست...
نه فریادی نه آهنگی نه آوایی
نه دیروزی نه امروزی نه فردایی
جهان آرام و جان آرام
زمان در خواب بی فرجام
خوش آن خوابی که بیداری نمی بیند
سر از بالین اندوه گران خویش بردارید
در این دوران که آزادگی نام و نشانی نیست
در این دوران که هر جا هر که را زر در ترازو، زور در بازوست
جهان را دست این نامردم صدرنگ بسپارید
که کام از یکدیگر گیرند و خون یکدیگر ریزند
همه بر آستان مرگ راحت سر فرود آرید
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید
چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید
چرا از مرگ می ترسید!

فریدون مشیری
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۷۵
۱۸ آبان ۱۳۹۶, ۰۸:۵۶ ب.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب

تبی این گاه را چون کوه سنگین می کند آن گاه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب

تماشایی است پیچ و تاب آتش ها، خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هر شب

تمام سایه ها را می کشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب

دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب

محمدعلی بهمنی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۷۶
۱۸ آبان ۱۳۹۶, ۱۰:۱۱ ب.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
به که باید دل بست؟
به که شاید دل بست؟

سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است.
هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را
گرم پاسخ گوید.
نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر ,
قدمی راه محبت پوید.
خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست.
همه گلچینِ گلِ امروزند...
در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست.

آدم های کوچک و حقیر با عقده های بزرگ ترسناکند،
زیرا از صدمه زدن به دیگران...
هراسی ندارند!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss
ارسال: #۱۷۷
۱۸ آبان ۱۳۹۶, ۱۱:۱۱ ب.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
مائیم که از بادهٔ بی‌جام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
مائیم که بی‌هیچ سرانجام خوشیم
مولانا

سفری به طول هزارفرسنگ با یک گام آغاز می شود...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss
ارسال: #۱۷۸
۱۹ آبان ۱۳۹۶, ۰۱:۲۲ ق.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر تو ام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادی‌ام بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم ز آلودگی‌ها کرده پاک

ای تپش‌های تن سوزان من
آتشی در سایۀ مژگان من
ای ز گندم‌زارها سرشارتر
ای ز زرین شاخه‌ها پُر بارتر
ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدها
با تو ام دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست
----------
دکلمه هم داره . . .

این دلِ تنگِ من و این بار نور؟
های هوی زندگی در قعر گور؟

ای دو چشمانت چمن زاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من
پیش از اینت گر که در خود داشتم
هر کسی را تو نمی‌انگاشتم
درد تاریکی‌ست دردِ خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن
سرنهادن بر سیه‌دل سینه‌ها
سینه آلودن به چرکِ کینه‌ها
در نوازش، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن
زر نهادن در کفِ طرارها
گم‌شدن در پهنۀ بازارها

آه ای با جان من آمیخته
ای مرا از گور من انگیخته
چون ستاره، با دو بال زرنشان
آمده از دوردست آسمان
از تو تنهاییم خاموشی گرفت
پیکرم بوی هم آغوشی گرفت
جوی خشک سینه‌ام را آب، تو
بستر رگ‌هام را سیلاب، تو
در جهانی اینچنین سرد و سیاه
با قدم‌هایت قدم‌هایم به‌راه

ای به زیر پوستم پنهان شده
همچو خون در پوستم جوشان شده
گیسویم را از نوازش سوخته
گونه‌هام از هُرم خواهش سوخته
آه، ای بیگانه با پیراهنم
آشنای سبزه‌زارانِ تنم

آه، ای روشن طلوع بی‌غروب
آفتاب سرزمین‌های جنوب
آه، آه ای از سحر شاداب‌تر
از بهاران تازه تر، سیراب تر

این دگر من نیستم، من نیستم

عشق دیگر نیست این، این خیرگی‌ست
چلچراغی در سکوت و تیرگی‌ست
عشق چون در سینه‌ام بیدار شد
از طلب پا تا سرم ایثار شد
حیف از آن عمری که با "من" زیستم

ای لبانم بوسه گاه بوسه‌ات
خیره چشمانم به راه بوسه‌ات
ای تشنج‌های لذت در تنم
ای خطوط پیکرت پیراهنم
آه می‌خواهم که بشکافم ز هم
شادی‌ام یک‌دم بیالاید به غم
آه می‌خواهم که برخیزم ز جای
همچو ابری اشک ریزم های های

این دلِ تنگِ من و این دود عود؟
در شبستان، زخمه‌های چنگ و رود؟
این فضای خالی و پروازها؟
این شب خاموش و این آوازها؟

ای نگاهت لای‌لای سِحر بار
گاهوار کودکان بی‌قرار
ای نفس‌هایت نسیم نیم‌خواب
شُسته از من لرزه‌های اضطراب
خُفته در لبخند فرداهای من
رفته تا اعماق دنیاهای من

ای مرا با شور شعر آمیخته
این همه آتش به شعرم ریخته
چون تب عشقم چنین افروختی
لاجرم شعرم به آتش سوختی

"فــروغ فــرخزاد"
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۷۹
۱۵ دى ۱۳۹۶, ۱۲:۲۴ ب.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
دل داده ام بر باد،بر هر چه باداباد
مجنون تر از لیلی،شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی،از دودمان باد
آب از تو طوفان شد،خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش،در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین،چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد کاهی به دست به باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر مارا، اندوه مادر زاد
از خاک ما در باد بوی تو می آید
تنها تو می مانی،ما میرویم از یاد

آدم های کوچک و حقیر با عقده های بزرگ ترسناکند،
زیرا از صدمه زدن به دیگران...
هراسی ندارند!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss , diligent
ارسال: #۱۸۰
۱۹ دى ۱۳۹۶, ۱۱:۵۲ ب.ظ
شعرهایی که وقتی خوندید خوشتون اومد
گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گویم گِله ها را

چون آینه پیشِ تو نشستم که ببینی
در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را

پُر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را

ما تلخیِ نه گفتن مان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را

بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بارِ دگر پر زدن چلچله ها را

یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را


محمدعلی بهمنی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: diligent , salam5 , pioneer01


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  بعد ۶ سال اومدم، ارشد مهندسی کامپیوتر کسی هست؟؟ seyed_eng ۷ ۵,۶۵۶ ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۴۷ ق.ظ
آخرین ارسال: iraj.leo
  اولین تجربه کاری من! وقتی پروژه‌ای رو قبول کردم که توش صفر بودم! Milestone ۶۹ ۴۲,۹۱۹ ۰۸ دى ۱۳۹۶ ۰۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: pioneer01
  علت صفحه مشکی بعد از بالا اومدن ویندوز ۸ چیه؟ hamraz1991 ۲ ۳,۱۹۶ ۱۵ آبان ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳ ق.ظ
آخرین ارسال: hamraz1991
  نتایج ازمون ارشد فراگیر پانزدهم اومد baby27784 ۰ ۱,۷۰۴ ۲۲ مرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: baby27784
  پاسخنامه اومد! maryam.raz ۱۵ ۷,۱۷۱ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۳:۱۹ ب.ظ
آخرین ارسال: maryam.raz
  کارنامه اومد بچه ها mmamadi49 ۴ ۳,۷۷۵ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۰۹ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  علت پایین اومدن سرعت کامپیوتر هلیا۹۹ ۵ ۳,۱۵۸ ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ ۰۷:۳۸ ب.ظ
آخرین ارسال: one hacker alone
  کارت ورود به جلسه اومد Elena_71 ۱۰۳ ۴۷,۳۶۵ ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ ۰۶:۳۷ ب.ظ
آخرین ارسال: Sadi_gh
  کارنامه نهایی ارشد هم اومد hamedmehdihamed ۴ ۲,۵۱۴ ۰۹ شهریور ۱۳۹۳ ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: negar007
  نتایج کنکور اومد mohammad.ardeshiri ۳۵ ۱۴,۸۴۴ ۰۳ شهریور ۱۳۹۳ ۱۲:۳۲ ب.ظ
آخرین ارسال: moctafa

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close