Forrest Gump
I never went back to work for Lieutenant Dan,
though he did take care of my Bubba-Gump money
He got me invested in some kind of fruit company
And so then, I got a call from him saying
we don't have to worry about money no more
and I said
THAT'S GOOD. ONE LESS THING
فارست گامپ:
من دیگه برای کار پیش ستوان دَن بر نگشتم
با وجود این اون مسئولیت سرمایهی شرکت بابا-گامپ رو برعهده گرفت
اون پولم رو در یه شرکت میوه یا یه همچین چیزی سرمایه گذاری کرد
بعد از اون بهم زنگ زد و گفت:
دیگه نیازی نیست نگران پول باشی
و من هم گفتم:
یک مورد کمتر، زندگی بهتر!!!
البته دیالوگ های باحال تری هم توی این فیلم بود ولی این دیالوگ یه جورایی کامپیوتری هم بود
(۰۸ مرداد ۱۳۹۰ ۰۳:۴۳ ب.ظ)NoOne نوشته شده توسط: خیلی دور خیلی نزدیک
سامان:سحابی جبار یه زایشگاهه .ولی سحابی اسکیمو هم خیلی دیدن داره قشنگ ترین قبرستونیه که دیدم.
دکتر:قبرستون؟
سامان:آره.سحابی هم محل تولد هم محل مرگ ستاره هاس.همشون بر میگردن به همون جایی که ازش متولد شدن.
دکتر:مو نمیدونوستوم ستاره هام میمیرن!
سامان:همشون میمیرن.خیلی از ستاره هایی که ما الان داریم میبینیم شاید میلیونها ساله که مردن.ولی ما بخاطر مسافتی که باهاشون داریم هنوز داریم اونارو میبینیم.
دکتر:یعنی انقد دورن؟!
سامان:خیلی دور ... خیلی نزدیک...وقتی با دنیای خودمون مقایسه کنیم خیلی دورن.اما اگه با کهکشانای دیگه مقایسه کنیم تازه می فهمیم چقد به ما نزدیکن و ما خبر نداریم......
وای من عاشق این فیلمم... دقیقاً هم عاشق همین گفتگوی تلفنی!!!! نزدیک به ۲۰ بار این فیلم رو دیدم...