چقدر وقته اینجا دیالوگ نوشته نشده
***
قهوه تلخ :
بلد الملک: ....من هنوز بابت معتاد کردن مستشار "عذاب وجدان" دارم قربان !
جهانگیر شاه : چه داری ؟!
بلد الملک:عذاب وجدان قربان !
جهانگیر شاه :چی می گه ؟؟!
داموس الملک : چی هست اینکه می گویی ؟ یک نوع بیماریست ؟!
بلد الملک: نمی دانید عذاب وجدان چیست ؟
دایی اقبال:آقا عذابش را می دانیم, آن "دومی" که می گویی , نوشیدنیست ؟ خوردنیست ؟ پوشیدنیست ؟رفتنیست ؟چیست؟
بلد الملک: قبله عالم! یعنی ما در خلوت خودمان وقتی به این فکر می کنیم که مستشار را معتاد کرده ایم ,عذاب می کشیم قربان , همین !