یادمه تازه که رفته بودم پیش دبستانی و مفهوم سواد رو فهمیده بودم و خودم هم با کلی ذوق و شوق اندک سوادی یاد گرفته بودم، همش می گشتم ببینم کی سواد داره کی نداره
یه روز سر میز نهار (چون کوچولو بودم بلندم میکردن میذاشتن رو صندلی لذا دیگه پایین آمدنش موکول میشد به بعد از غذا که باز یکی منو بیاره پایین) به زور خودم رو از رو صندلی آوردم پایین . حالا همه میگن چی می خوای ؟ بگو ما بهت بدیم !
اما من به دنبال کشف حقیقتی بودم که باید خودم حضورا پیگیرش می شدم
خلاصه خودم رو رسوندم به بابام در اونور میز و گفتم بابا گوشت رو بیار
بابام سرش رو خم کرد
تو گوشش گفتم : بابا تو سواد داری ؟
بابام زد زیر خنده و گفت : آره بابا جان . من سواد دارم . تازه به بچه های مردم هم سواد یاد میدم
دیگه هیچی دیگه ! خیالم راحت شد که بابام هم سواد داره
با کلی ذوق از کشف جدیدم رفتم و دوباره یکی زحمت کشید ما رو گذاشت رو صندلی که نهارمون رو در یک جمع با سواد میل کنیم
(۰۳ مهر ۱۳۹۲ ۱۰:۲۲ ب.ظ)esisonic نوشته شده توسط: هر کی منشور دانش یادشه دستش بالا!!
من زیر این ارسالتون سپاس زدم اما نمی دونم چرا هرچی فکر میکنم یادم نمیاد منشور دانش چه شکلی بود
حقیقتش اینه که انگار تمام خاطرات دانش آموزیم رو که مرور می کنم و تو ذهنم کتابها رو از تو قفسه در میارم ببینم کدومش منشور دانشه می بینم در کمال تعجب رو همشون نوشته : مدرسان شریف !!!!!!!!!
یعنی مغزم رو کلا این تبلیغات مدرسان شستشو داده و تمام خاطراتم رو رپلیس کرده