پایان فیلم مادرانه در کشورهای مختلف:
پایان ایرانی:
فرزاد سریع ریش میگذارد و خود را به حاجی ثانی میرساند. او تا آخر عمر در کنار حاجی میماند و مرید او میشود. بعدها او یکی از بزرگترین وقفکنندگان کشور میشود و پژوهشکده دانشهای بنیادین فرزاد را تاسیس میکند. او همچنین یک مرکز ترک اعتیاد برای دختران جوان راه اندازی میکند و کانون حمایت از پخش کنندگان مواد را تاسیس میکند و هزاران هزار جوان معتاد را با هزاران هزار پخش کننده مواد سر سفره عقد مینشاند.
رها: او در شب قدر، قدر خود را میداند و حافظهاش را به دست میآورد و از فردایش با چادر به مدرسه رفته و عاشق پدر و مادر و ایران میشود.
پایان امریکایی:
رعنا با شلیک سه گلوله مریم را خلاص میکند و بعد با قرص دیازپام خودش را میکشد. رها با شنیدن این خبر اقدام به خودکشی میکند که فرزاد او را نجات میدهد و با هم فرار میکنند. اردلان در زندان از شنیدن خبر کشتار دسته جمعی بیرون زندان، دچار حمله قلبی و ایست قلبی میشود. محمد جواد هم ارسلان را به فرزندخواندگی قبول میکند.
پایان روسی:
اردلان با قید ضمانت از زندان آزاد میشود. جلیل برای خودشیرینی - خود پهلوان بزرگ بینی مفرط - همه را شام به خانه اش دعوت می کند؛ همه را. سفرهای پهن می شود از این سمت تا آن سمت. همه در حال خوشی هستند که در باز میشود و رعنا با مسلسل وارد شده و همه را به رگبار میبندد. بعد خیلی خونسرد از کشور خارج میشود در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده است.
پایان هندی:
بعد از دعوای رعنا با مریم، مریم به رعنا مشکوک میشود. او یک
خال پنهان زیر دماغش دارد. او تحقیقاتش را آغاز میکند. بالاخره میفهمد که رعنا خواهر ناتنی اوست که پهلوان جلیل در جوانی، جوانی کرده. همسر جلیل به مریم میگوید من مادر حقیقی تو نیستم و مادر رعنا مادر توست...مریم قصد خارج میکند و برای دیدن مادرش ایران را ترک میگوید. رعنا هم میماند و زندگی اش را ادامه میدهد.
))))))))))))
اردلان در زندان آواز میخواند و محمد جواد هم از بچههای بیسرپرستش نگهداری میکند. محمد جواد یکروز در یک قالب یخ، سند یک ویلای ۷هکتاری در شمال تهران را پیدا میکند و آن را وقف کودکان بی سرپرست می کند. به ازای این کار نیک او و آذر ناگهان صاحب سه قلو میشوند و خدا را حسابی شکر می کنند. در ادامه خوبیهای محمد جواد، حاجی ثانی شفا مییابد و در ازدواج رها و فرزاد میرقصد. اردلان همچنان دارد آواز میخواند
پایان کرهای:
گلبانو (همان بانو گل) توطئهای را برای بانو رعنا ترتیب میدهد و او را مسوم و روانه بیمارستان میکند. مادر فرزاد نیز در فکر توطئهای علیه بانو رهاست تا هرگز حافظه اش را به دست نیاورد. بانو مریم نیز به خانه پدری باز میگردد و قصد ادامه تحصیل پیدا کرده و به جای مدرسه در آشپزخانه مشغول کار میشود.
مادر مریم در فکر انتقام است و به بهانه ملاقات با اردلان برای او چای با هل زهردار میبرد تا خلاصش کند. محمدجواد در زندان تشنهاش میشود و قصد نوشیدن چای میکند.
بانو آذر وقتی مریم را تنها میبیند قول میدهد تا آخر عمر در رکاب رعنا باشد برای همین هم خود را به آشپزخانه پهلوان جلیل میرساند و در مکتب بانو مریم ثبت نام میکند. قصد او چیزخورکردن بانو مریم برای بازگشت سر خانه و زندگی است. فرزاد در فکر دزدیدن بانو رهاست که با ماموران حکومتی برخورد سختی می کند.
منشی قاتل نیز برای کشتن بانو رعنا به عنوان مطلع قتل نائب وارد بیمارستان میشود. محمد جواد دارد چای را به لبهایش نزدیک می کند، منشی قاتل نیز خود را به بیمارستان رسانده و سرنگ هوا را در دست گرفته. بانو آذر در انتظار موقعیتی برای ریختن مواد در غذاست. گلبانو در حال هم زدن شیرین بیان است. بانو رها که شکست عشقی خورده، در حال تزریق است و...ادامه سریال در قسمت بعد!