زمان کنونی: ۰۲ آذر ۱۴۰۳, ۰۹:۱۷ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۳۳۴۶
۱۹ اسفند ۱۳۹۰, ۰۵:۴۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ اسفند ۱۳۹۰ ۰۶:۱۶ ب.ظ، توسط - rasool -.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
فرمود:
من طلبنی وجدنی ، من وجدنی عرفنی ، من عرفنی عشقنی ، من عشقنی عشقته ، من عشقته قتلته ، من قتلته علی دیته ، من علی دیته انا دیته
...
هر کس مرا طلب کند مرا می یابد ، هر کس مرا بیابد مرا می شناسد ، هر کس مرا بشناسد عاشقم می شود ، هر کس عاشقم شود او را می کشم ، هر کس را بکشم دیه اش بر من است ، هر کس دیه اش بر من باشد من دیه ی اویم



... که عشق آسان نمود اول ، ولی افتاد مشکل ها


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sasanlive , fatima1537 , mosaferkuchulu , pos , diligent , uniquegirl , sam67 , Aurora , ec_a_j , malekinasab
ارسال: #۳۳۴۷
۱۹ اسفند ۱۳۹۰, ۰۶:۳۱ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۹ اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۰۲ ب.ظ)esisonic نوشته شده توسط:  
(19 اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۳۸ ب.ظ)mosaferkuchulu نوشته شده توسط:  امروز صبح دسته جمعی با دوستان رفتیم کوه!جای شما خالی خیلی خوش گذشت!
مثل اینکه واقعا ً دارین دماوند رو هم فتح میکنین...

نه بابا !ما بابا کوهی و هم فتح نکردیم!Big Grin

سپیده که سربزند در این بیشه زار خزان زده شاید گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوئیدیم
پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۳۴۸
۱۹ اسفند ۱۳۹۰, ۰۷:۴۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۹ اسفند ۱۳۹۰ ۰۶:۳۱ ب.ظ)mosaferkuchulu نوشته شده توسط:  نه بابا !ما بابا کوهی و هم فتح نکردیم!Big Grin
ای بابا...شکسته نفسی نفرمایید خواهشا ً...فعلا ً که مانشت رو فتح کردین...!!!
Big Grin
دماوند که چیزی نیست...

آنجا که رویاها به حقیقت می پیوندند...مرا خواهی یافت. ------------------------- وضعیت : [تصویر:  53319_mrsbeasley.gif]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mosaferkuchulu
ارسال: #۳۳۴۹
۱۹ اسفند ۱۳۹۰, ۱۱:۰۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دلم گرفته!من وقتی یکی ازم ناراحت میشه دلم میگیره.دست خودم نیست.منم اینطوریم.خیلی اذیت میشم.اینجا تو مانشت یکی از من ناراحته.همیشه هم سر میزنه اینجا.یکی بهم بگه چطوری از دلش در بیارم


آرام باش***دنیا بی قرار توست...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۳۵۰
۱۹ اسفند ۱۳۹۰, ۱۱:۲۳ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۴۰ ب.ظ، توسط sasanlive.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۹ اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۰۸ ب.ظ)NoOne نوشته شده توسط:  اینجا تو مانشت یکی از من ناراحته.همیشه هم سر میزنه اینجا.یکی بهم بگه چطوری از دلش در بیارم

به مدیرا بسپرین دفعه بعد که اومد مانشت به دستش دستبند بزنن. تا هر چی تو دلش هست رو نریخته بیرون نذارن بره Big Grin.
شاید بجز اموال مسروقه شما چیزای جدید دیگه ای هم بشه توش پیدا کرد Big Grin.

پــرواز را به خاطـر بسپـار پـرنده مردنـی اسـت.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: maryami , انرژی مثبت , fatima1537 , parimehraban
ارسال: #۳۳۵۱
۱۹ اسفند ۱۳۹۰, ۱۱:۵۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
پشت شیشه برف میبارد
پشت شیشه برف میبارد
در سکوت سینه ام دستی
دانه اندوه میکارد
مو سپید آخر شدی ای برف
تا سرانجام چنین دیدی
در دلم باریدی ... ای
افسوس
بر سر گورم نباریدی
چون نهالی سست میلرزد
روحم از سرمای تنهایی
میخزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام ‚ از عشق هم خسته
غنچه شوق تو هم خشکید
شعر ای شیطان افسونکار
عاقبت زین خواب درد آلود
جان من بیدار شد بیدار
بعد از او بر هر چه رو کردم
دیدم افسون سرابی بود
آنچه میگشتم به دنبالش
وای بر من نقش خواب بود
ای خدا ... بر روی من بگشای
لحظه ای درهای دوزخ را
تا به کی در دل نهان سازم
حسرت گرمای دوزخ را؟
دیدم ای بس
آفتابی را
کو پیاپی در غروب افسرد
آفتاب بی غروب من !
ای دریغا در جنوب ! افسرد
بعد از او دیگر چی میجویم؟
بعد از او دیگر چه می پایم ؟
اشک سردی تا بیافشانم
گور گرمی تا بیاسایم
پشت شیشه برف میبارد
پشت شیشه برف میبارد
در سکوت سینه ام دستی
دانه
اندوه میکارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sasanlive , uniquegirl
ارسال: #۳۳۵۲
۲۰ اسفند ۱۳۹۰, ۱۲:۰۵ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۰۸ ق.ظ، توسط انرژی مثبت.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
بانگ خروس از سرای دوست برآمد
خیز و صفا کن که موده سحر آمد
چشم تو روشن
باغ تو آباد
دست مریزاد
هشت حافظ به همره تو که آخر
دست به کاری زدی و غصه سر آمد
بخت تو برخاست
صبح تو خندید
از نفست تازه گشت آتش امید
وه که به زندان ظلمت شب یلدا
نور ز خورشید خواستی و برآمد
گل به کنار است
باده به کار است
گلشن و کاشانه پر ز شور بهار است
بلبل عاشق ! بخوان به کام دل خویش
باغ تو شد سبز و سرخ گل به بر آمد
جام تو پر نوش
کام تو شیرین
روز تو خوش باد
کز پس آن روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آمد
رزم تو پیروز
بزم تو پر نور
جام به جام تو می زنم ز ره دور
شادی آن صبح آرزو
که ببینیم
بوم ازین بام رفت و خوش خبر آمد
"هوشنگ ابتهاج"

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sasanlive , admin
ارسال: #۳۳۵۳
۲۰ اسفند ۱۳۹۰, ۱۲:۲۵ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دردها دارم عیـــان کو مرهمــــی؟

رازها دارم نهان کو محرمی؟


از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر ............ یادگاری که در این گنبد دوار بماند..
.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: - rasool - , sasanlive , farahnaz , maryami , **sara** , انرژی مثبت , parimehraban
ارسال: #۳۳۵۴
۲۰ اسفند ۱۳۹۰, ۱۲:۴۱ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ۰۱:۱۱ ق.ظ، توسط - rasool -.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۲۵ ق.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  دردها دارم عیـــان کو مرهمــــی؟

رازها دارم نهان کو محرمی؟

مرهم این سینه ی مجروح کو ؟

محرم راز دل این روح کو ؟


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sasanlive , Fardad-A , **sara**
ارسال: #۳۳۵۵
۲۰ اسفند ۱۳۹۰, ۱۲:۴۳ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۴۴ ق.ظ، توسط esisonic.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
مادر به پسر هفت سالش: پسرم بیا یکم ریاضی تمرین کنیم با جمع شروع میکنیم اگه دوست دخترت دو تا آبنبات و دو تا بستنی بده جوابت چیه؟ . . .
پسر: عاشقتم ، سمانه !!!!
----
اینو دلم گفت یکم روحیه ها عوض بشه بچّه ها درس بخونن...Big Grin

آنجا که رویاها به حقیقت می پیوندند...مرا خواهی یافت. ------------------------- وضعیت : [تصویر:  53319_mrsbeasley.gif]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: farahnaz
ارسال: #۳۳۵۶
۲۰ اسفند ۱۳۹۰, ۰۱:۳۵ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ۰۱:۳۹ ق.ظ، توسط sasanlive.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تقریبا همه ما صبح با قلبی تشنه عشق براه می افتیم و دنیا را به تصرف در می آوریم.
پس از آن , وقتی که گنجهای ما در بوته محنت ها گداخت ,
وقتی که با مردم و حوادث درآمیختیم ,
بتدریج همه چیز کوچک می شود و ما در میان بسیاری خاکستر , اندکی طلا می یابیم , این زندگی است!
زندگی آن طور که هست : ادعاهای بزرگ و واقعیتهای کوچک.

پــرواز را به خاطـر بسپـار پـرنده مردنـی اسـت.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , - rasool - , farahnaz , narges_r , firouzi.s , maryami , diligent , **sara** , Lantern , uniquegirl , parimehraban
ارسال: #۳۳۵۷
۲۰ اسفند ۱۳۹۰, ۱۰:۳۴ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
Big Grin
حالم خیلی بده
میخوام تا روزی که حالم خوب بشه
هر روز بیام اینجا و الکی یه آدمک خندون بذارم
به نشانه مقاومت و به معنی اینکه منتظرم تا دوباره آروم و شاد باشم
پس Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , mosaferkuchulu , parimehraban
ارسال: #۳۳۵۸
۲۰ اسفند ۱۳۹۰, ۱۰:۴۵ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
گاهی حجم دلتنگی هایم آنقدر زیاد میشود

که دنیا با تمام وسعتش

برایم تنگ میشود

دلتنگم....

دلتنگ گردش روزگاری که به من که رسید از حرکت ایستاد

زانو نمی زنم، حتی اگر سقف آسمان کوتاهتر از قامتم باشد!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: diligent , maryami , firouzi.s , **sara** , nikou , parimehraban
ارسال: #۳۳۵۹
۲۰ اسفند ۱۳۹۰, ۰۱:۲۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۰۱ ب.ظ، توسط mosaferkuchulu.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۲۵ ق.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  دردها دارم عیـــان کو مرهمــــی؟

رازها دارم نهان کو محرمی؟

اقا فرداد دارین باز مشکوک می زنین!Big GrinBig GrinBig Grin
ایستادگی کن تا روشن بمانی
شمع های افتاده خاموش می شوند!

سپیده که سربزند در این بیشه زار خزان زده شاید گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوئیدیم
پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: parimehraban
ارسال: #۳۳۶۰
۲۰ اسفند ۱۳۹۰, ۰۲:۰۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۳۴ ب.ظ، توسط ec_a_j.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
خواب خواب خواب

او غنوده است روی ماسه های گرم زیر نور تند آفتاب

از میان پلک های نیمه باز خسته دل نگاه می کند:

جویبار گیسوان خیس من روی سینه اش روان شده

بوی بومی تنش در تنم وزان شده

خسته دل نگاه می کنم:

″ آسمان به روی صورتش خمیده است دست او میان ماسه های داغ

با شکسته دانه هایی از صدف یک خط سپید بی نشان کشیده است″

دوست دارمش...

مثل دانه ای که نور را مثل مزرعی که باد را

مثل زورقی که موج را یا پرنده ای که اوج را

دوست دارمش...

از میان پلک های نیمه باز خسته دل نگاه می کنم:

کاش با همین سکوت با همین صفا در میان بازوان من ، خاک می شدی

با همین سکوت با همین صفا در میان بازوان من ، زیر سایبان گیسوان من

لحظه ای که می مکد ترا سرزمین تشنه تن جوان من

چون لطیف بارشی یا مه نوازشی

کاش خاک می شدی، کاش خاک می شدی

تا دگر تنی ، در هجوم روز های دور

از تن تو رنگ و بو نمی گرفت با تن تو خو نمی گرفت

تا دگر زنی در نشیب سینه ات نمی غنود

سوی خانه ات نمی دوید نغمه دل ترا نمی شنود..

از میان پلک های نیمه باز خسته دل نگاه می کنم:

مثل موجها تو از کنارمن دور می شوی... باز دور می شوی...

روی خط سربی افق یک شیار نور می شوی

با چه می توان عشق را به بند جاودان کشید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با کدام بوسه، با کدام لب؟ در کدام لحظه، در کدام شب؟
با کدام بوسه، با کدام لب؟ در کدام لحظه، در کدام شب؟
با کدام بوسه، با کدام لب؟ در کدام لحظه، در کدام شب؟
با کدام بوسه، با کدام لب؟ در کدام لحظه، در کدام شب؟

مثل من که نیست می شوم...

مثل روزها .. مثل فصلها.. مثل آشیانه ها..

مثل برف روی بام خانه ها..

او هم عاقبت در میان سایه هاغبار می شود

مثل عکس کهنه ای تار تار تار می شود

با کدام بال می توان از زوال روزها و سوزها گریخت؟

با کدام اشک می توان پرده بر نگاه خیره زمان کشید؟

با کدام دست می توان عشق را به بند جاودان کشید؟ با کدام دست؟...

خواب خواب خواب

او غنوده است

روی ماسه های گرم

زیر نور تند آفتاب ..
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: parimehraban


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۲۷۹ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۴۴,۷۳۸ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۳۰۴ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۶۷,۰۰۳ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۳۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۲۷ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۴۴ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۵۳۷ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۵۸۷ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۲۳۸ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close