(۱۱ مهر ۱۳۹۷ ۰۲:۴۶ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: اتفاقا چند وقت پیش داشتم توی ذهنم مقایسه میکردم که اگه میرفتم فلان کشور فلان بود. مثلا میگفتم چه کاری بود اومدم توی این پوزیشن که پروژه اتحادیه اروپاس و کلی کار بی ربطو الکی که به ریسرچم هم مرتبط نیس انجام میدم.
اینجوری که گفتی پس خیلی مشغولی؟ وظایفت اونجا به عنوان دانشجو دکتری چی هست (کلن حجم کارت شامل چه چیزایی میشه)؟ امیر و کدین هم اگه بگین ممنون میشم (:
من خودم سالی یک درس رو باید TA باشم و در کنارش ۲۵ کردیت باید درس بگیرم که خیلی حساب نمیشه(چون کورسهایی که باید بگیری مثلا چند تا ۴ روزه تموم میشه). بقیه وقتم ۵۰ به ۵۰ بین ریسرچ و پروژه که به هم ربطی هم ندارن اونجور ( همه پروژه های فاند اروپا فکر کنم همینجورن). پروژه بیشتر کار تکنیکاله و مهندسیه(ریسرچ صفر) + نوشتن Deliverable برای فاز های مختلف پروژه و کاملا کسالت آوره برای من :||||
تعداد درسهایی که باید برداریم بستگی به دانشکده داره. ما باید هشت نه تا برداریم ولی اغلب سعی میکنیم صرفا پاس کنیم چون واسه استادا جالب نیست دانشجوی دکترا روی پاس کردن درس وقت بذاره. خود منم همیشه از واحد پاس کردن فراری بودم. (اینو یادم رفته بود بگم که سیستم ما quarter یا همون ثلثی هست و درسها با امتحانشون دو ماه و نیم طول میکشه و خود اینم باعث میشه از بین درس و ریسرچ، یکی رو شل بگیری).
TA فقط یدونه توو کل دکترا باید بشیم. البته اگه استادت فاند نداشته باشه، یا نیاز داشته باشه که واسه درسش حتما از دانشجوهای خودش TA بشه، ممکنه بیشتر بشی.
اینکه ریسرچمون چجوری باشه بستگی به این داره که فاند استادت از کجاس. فاندای NSF و جاهای مشابه، غالبا ریسرچمحور هستند. فاندهایی که از شرکتها (اینتل، گوگل، کوالکام و ...) گرفته میشه اغلب ریپورت ملموس هم میخوان و آزمایشهایی که میخوان نیاز به پیادهسازی عملی هم احتمالا داشته باشه. ولی اونا هم غالبا به پیپر ختم میشن (یا ختم میکنی) چون خودشون بخش R&D مجزا دارن و کارای خیلی عملی رو خودشون انجام میدن. اگه فیلدت CS اییتر باشه (مثلا AI یا ML) که اون موقع اگه فاند از شرکت باشه هم باز کاری که میکنی ریسرچی هست. شرکتها ریپورت میخوان ولی اغلب با اسلاید و ارائه اوکی میشه، اما در کل interaction بیشتری باهاشون خواهی داشت و پروژه احتمالا فازبندی بیشتری بخواد.
اما علت اینکه فشار زیاد هست، هم بحث پول هست، هم بحث رنک دانشگاه و استاد.
از نظر مالی، با احتساب شهریه، سالی ۶۰ هزار استاده برامون میده که اخیرا متوجه شدم به ازای هر دلاری که واسه دانشجو خرج میکنه، ۰/۷۵ دلار هم به دانشگاه میده. یعنی کل فاندی که میگیره برای خودش نیست. ولی مثلا استادا توو اروپا شهریه نمیدن و فکر نمیکنم این همه پول هم به خود دانشگاه بدن. کانادا هم دوستم توو تورنتو میخونه میگه بر عکس اینجا، خود دانشگاه هم تازه بخشی از فاند دانشجو رو میده، واسه همین استادا کمتر فشار میارن، واسه همین آدمی داشتند که ۴ سال یه پیپر هم نداده بود یا کسی که مثلا سال ۱۰ دکتری بود و استادش اوکی بود!
اینجا وقتی قرار به فاند گرفتن باشه، حداقل ۵۰ تا دانشگاه خوب هستند که روی یه موضوع کار میکنند و از هر کدوم ۲ تا استاد هم باشه، میشه ۱۰۰ تا گروه. پس استاده با بدبختی فاند گرفته و انتظار داره درست انجام بدی که سری بعد هم بتونه رقابت کنه. چیزی که متوجه شدم هم اینه که تعداد پیپر و کلا شناخته شده بودن از نظر آکادمیک هم بهش کمک میکنه، که این زحمت رو هم خودش میکشه، هم دانشجوها باید تلاش کنند. ضمنا استادا هر چی پول بیشتری داشته باشند، دانشگاه هم پول بیشتری داره و رنکش بالا میره. پس استادایی رو برمیداره که ذاتا استاندارد بالایی داشته باشند. دانشگاه ما هم کلا به Science Department بودن مشهوره (مخفف اسمش رو به کنایه به این اسم تغییر دادند)، یعنی به نسبتِ بقیهی جاها، تمرکز و سختگیری بیشتری روی کار علمی دارند. البته باز اینکه چقدر فشار بیارن بستگی به استادش هم داره ولی به طور کلی فشارشون زیاده و این وسط اخلاقشون هست که اوضاع رو میتونه بهتر یا بدتر کنه. در کل هر هفته اندازهی کار دو نفر واسه هفتهی بعدی کار میسپارن که لااقل اندازهی یک و نیم نفر کار کرده باشی. به هر حال خودشون هم جاهای خوبی خوندند و کارای بزرگی کردند (مثلا استاد من استنفورد خونده) و اساسا انتظارشون بالا هست. استادایی که کار کمتری بخوان هم هست البته مخصوصا رشتههای مثل بایو که انگار راحتتر فاند میگیرن، یا استادایی که سنیور حساب میشن و دیگه دم دماشون هست یا مثلا پست اجرایی دارند و حوصله نمیکنن ازت ریزالت بخوان، که اون موقع هم یه جور دیگه به مشکل میخوری، چون حوصله نداره کمکت کنه و دکترات ۷-۶ سال دیدی طول کشید. اتفاقا ما رو هم با فلوشیپ برداشتند ولی صورت ماجرا رو عوض نمیکنه، چون استادت رووت حساب کرده و نمیتونه کاری بهت بسپاره که هر وقت دلت خواست کار کنی، ضمنا به هر حال فلوشیپ هم ماکزیمم ۳ سال هست که وقتی تموم شد، باید نظر استادت رو جلب کرده باشی که بقیهش رو بهت RA بده.
ولی میگم همه جا اینطوری نیست و مثلا دانشگاهای دیگه که من با بچههاشون صحبت میکنم (مثلا همین ارواین) اونا شرایطشون خوبه. هر چند که عوضش مثلا فاند استاداشون کمتر هست و با TA اینا بودن سر میکنن. شرایط آزمایشگاه ما هم نسبت به دانشکده از میانگین بیشتر هست (یعنی هستند خیلیها که کمتر کار میکنند و البته بعضیا هم هستند که نه تنها هفت روز هفته روزی ۱۳-۱۴ ساعت کار میکنن، بلکه استاده هم میاد یه انگولی میکنه میره که اونا عملا روی خود پل صراط هستند).
خلاصه دل بخواهی نیست که زیاد کار کنی یا کم، عذرت رو میخوان. بعضیاشون منصفتر هستند و صرفا انتظار دارند با حداکثر توان کار کنی و حالا پیپر دیر چاپ شد هم شد. قبلا دو تا ایرانی هم بودند آزمایشگاه ما که در رفتند. من خودم استادم هم زیاد کار نده خودم آدم کاری هستم ناراحت میشم انتهای روز ببینم کار مفیدی نکردم. به هر حال یه فرصت ۵-۴ ساله هست و بعدا مثلا کارت خوب نباشه، بعضی از پوزیشنهای خوب مثل ریسرچ (چه دانشگاه چه صنعت) رو نمیتونی بدست بیاری و پشیمونی فایده نداره اون موقع. ولی صرفا کار development و مهندسی نرمافزار اینا بخوای، اون موقع نه مقاله مهمه و نه حتی رنک دانشگاه تأثیر عمدهای داره و صرفا به مهارتهات نگاه میکنن و به نظرم این جور آدما تصمیم اشتباهی میگیرند میان جایی که پنج سال توو استرس باشند، میتونن برن جای گلابیتر بدون اینکه زیاد ضرر کرده باشند.
این پروژه اتحادیه اروپا هم کم و بیش بقیهی دانشگاها هم انگار اینطوری هست. اونجایی که من اینترن بودم هم از این ریپورتا میدادند ولی تمرکز اصلیشون این نبود و اغلبشون روی هر چی دوست داشتند کار میکردند. ولی مثلا یکی دو پوزیشن مثلا دانشگاه آخن دیده بودم که مشخص بود کاری که میکنی زیاد ریسرچی نخواهد بود. بستگی داره چه مقدار از فاند رو از کجا میگیرن. تازه یه سری دانشگاه مانند هم بودند که PhD هم میدادند ولی دیگه رسما صنعتی بودند (عملا میرفتی واحد ریسرچ یه شرکت)؛ این شرکتهای کوچیک هم که محصولمحور هستند و بر خلاف مثلا اینتل و ماکروسافت که رسما پیپر چاپ میکنن، کاری به جابجا کردن علم ندارند و ریسرچشون خیلی محدود هست. من خودم اینطوری که گفتی دوست ندارم ولی بستگی به هدفت هم داره. این مدل پروژهها کار سنگین و استرسآور نمیخوان، پنج سال برا خودت هستی و وقت آزاد هم داری که زبان آلمانی/هلندی رو تقویت کنی به همراه مهارتهات، بعدا کار توو شرکت خوب گیر بیاری. یا اینکه یه مقدار بیشتر به خودت فشار بیاری و وقت آزادت هم ریسرچ تئوری کنی.
و البته ماها هم به جای ریپورت نوشتن، پروپوزال واسه فاند گرفتن باید بنویسیم (دگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند) که هر چی سنیورتر میشیم، وظیفهمون در این قبال هم بیشتر میشه. پس یه جور یر به یر هستیم از این بابت. اگه این مسئولیت رو نداری که برو خدا رو شکر کن.