زمان کنونی: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۳:۴۵ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۳۵۵۰۶
۱۹ بهمن ۱۳۹۵, ۰۴:۵۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۰۴:۵۶ ب.ظ، توسط codin.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۰۱:۰۶ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط:  
(19 بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۱۰ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  [تصویر:  huh.gif]

یعنی مطمئن بودم چیزی جز این واکنش در انتظارم نیست! Big GrinSmile

----------------------------------------------------------------------------------------------------

الان تو سایت انتشارات "مهر و ماه" و "خیلی سبز" بودم؛
انقدر این کتابای بچه‌های دبیرستانی خوشگل و متنوع شده که واقعا واقعا واقعا دام خواست یه بار دیگه کنکور کارشناسی بدم! Shy کتاب‌های ما تو دبیرستان، خیلی زشت، خشک و بی‌روح بود! Dodgy یاد زبان انگلیسی که می‌افتم حالم واقعا بد می‌شه واقعا! (هم ظاهر و هم محتوا)، این همه انتشارات وجود نداشت، این همه تکنیک‌های برنامه‌ریزی و آمادگی ذهنی، این‌همه مجموعه آموزشی چندرسانه‌ای و برنامه‌های تلویزیونی، این همه کتاب، از درس‌نامه‌های فوق تشریحی تا لقمه و فلش کارت و نکته‌نامه و تصویرنامه و جمع‌بندی و روز کنکور و شب کنکور و نصفه شب کنکور... Big Grin البته بحث گیج‌کننده بودن و تجارتی که به وجود اومده هم هست.

الان داشتم کتاب‌های تجربی رو که ورق می‌زدم شدیدا تو دلم احساس کردم و خواستم برگردم تابستون سال انتخاب رشته و درست تو همون روزی که مشاور دو ساعت تو اتاقش گلوم رو گرفته بود (Dodgy) و می‌گفت حرف من رو گوش کن و بیا اولویت اول خودت (تجربی) رو برو و منم بهش می‌گفتم نه نه من باید مهندس بشم! Dodgy البته پشیمون نیستم ولی می‌تونم اعتراف کنم هنوز هم یه تار موی "زیست‌شناسی" و خصوصا "زمین‌شناسی" رو به امثال "حل روابط بازگشتی" و "سمافور" نمی‌دم! Big GrinUndecided دلم تنگ شده واسه کانی‌ها، واسه سنگ‌های رسوبی، واسه انفجارهای آزمایشگاه شیمی...

آقا کسی پایه نیست بشینیم با هم واسه رتبه یک و دو کنکور تجربی ۹۷ بخونیم؟! Big GrinTongueSmile

ای بابا آقا منم عاشق تجربی هستم. ولی پزشکی نه علوم پایه دوست دارم مثل سلولی ملوکولی و ژنتیک و اینا.از دبیرستان هم دوست داشتم. ولی خب واقعا تو اون سن آدم بچه هست. من نمره ریاضی اول دبیرستانم خیلی کم شده بود به خاطر همین تقریبا به اصرار مشاور مدرسه میخواست بفرستتم تجربی. من از لجش گفتم ریاضی میخوام حتما و غیره. البته نه این که از الانم خودم هم ناراضی باشم ها... میدونم با وضعیت الانم دیگه آرزو حساب نمیشه و رویا هست در واقع ولی دوست داشتم یک دانشجوی دکترا و محقق بودم در همچین آزمایشگاه هایی مثلا. فانتزی ام شده یه جورایی. مثل این خانمه مثلا. اینجا دانشگاه کرنل هست.

[تصویر:  weill_graduate_school_51.jpg?itok=aZqH5eQ8]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RASPINA , elhamgh , d_felfelak
ارسال: #۳۵۵۰۷
۱۹ بهمن ۱۳۹۵, ۰۵:۳۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
جالبه! از اون ور من هیچ وقت به هیچ زمینه ای در تجربی علاقه نداشتم. به شیمی هم زیاد علاقه ای نداشتم. اما همیشه ریاضی و کامپیوتر برام جالب بود. فیزیک هم قدیما دوست داشتم اما از همون دبیرستان فهمیدم ریاضی باحال تره. یه سری چیزایی دیگه مثل تاریخ و شعر (و شاید فلسفه) هم جزو علاقه مندی هام بود.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: stateless , RangiRangi , d_felfelak
ارسال: #۳۵۵۰۸
۱۹ بهمن ۱۳۹۵, ۰۶:۳۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۰۸:۲۸ ب.ظ، توسط James Sullivan.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
. . .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۵۵۰۹
۱۹ بهمن ۱۳۹۵, ۰۶:۳۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۰۸:۱۵ ب.ظ، توسط Skyrim.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
. . . .

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
در شعرِ من حقیقت یک ماجرا کم است ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۵۵۱۰
۱۹ بهمن ۱۳۹۵, ۰۷:۲۶ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۰۴:۵۲ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  من نمره ریاضی اول دبیرستانم خیلی کم شده بود به خاطر همین تقریبا به اصرار مشاور مدرسه میخواست بفرستتم تجربی. من از لجش گفتم ریاضی میخوام حتما و غیره. البته نه این که از الانم خودم هم ناراضی باشم ها...

نمی‌دونم شاید در مورد این احساس رضایت یا عدم رضایت دارم خودم رو گول می‌زنم ولی منم حس می‌کنم راضی هستم، ولی اون چیزی که آزارم می‌ده اینه که تو این رشته بیشتر از اینکه بتونم یک فرد علمی و اثرگذار باشم یک فرد اجرایی و مصرف‌کننده هستم، یعنی تکنولوژیش رو یکی دیگه تولید کرده، از اون تکنولوژی هم یکی دیگه محصول تولید کرده، حالا قراره من بعد از چند لایه و واسطه، تازه با استفاده از مجموعه‌ای از اون تکنولوژی‌ها و محصولات و سیاست‌ها و پروتکل‌هایی که حتی گاهی خودمم نمی‌دونم چی هستن و چطوری کار می‌کنن یه محصول جدید و غالبا دست چندم و مطیع (در مقام مقایسه با صاحب تکنولوژی) تولید کنم. نمی‌دونم چقدر تونستم مفهوم رو برسونم.

منظور من از از کار علمی این نیست که چند تا مقاله و کنفرانس داده باشم که شاید اون لحظه با تشویق حضار و جوگیری خودم همراه باشه ولی فقط به درد همون لحظه بخوره ولی نهایتا به باقی مقالات آرشیوی کتابخونه دانشگاه بپیونده و در واقع جز ارائه تکرار مکررات فقط با زرورق جدیدتر، نقش چندانی تو حوزه تحصیلی خودم نداشته باشم، در حالی که من دوست دارم تاثیر علمم رو روی جامعه ببینم، حتی اگه تاثیرگذاری فردی باشه (مشاوره). مثلا علم و تجربه پروفسور سمیعی تو علوم پزشکی بهش کمک می‌کنه تا به یک انسان زندگی دوباره ببخشه، یا آثار دکتر شریعتی تو علوم انسانی روی ذهن و عملکرد حداقل یک نسل از جامعه اثرگذار بوده و همه این‌ها ملموس هستند.

این واسه من کافی نیست که مثلا دانشجوی تحصیلات تکمیلی باشم ولی فقط طراح نرم‌افزار خوبی باشم ولی حتی نتونم در مورد نحوه کارایی الگوریتم‌های نهان گوگل یه نظریه نزدیک ارائه کنم یا حتی بهش فکر کنم. خب وقتی می‌بینم تو اینطور موارد صاحب نظر نیستم، بالاجبار به سمت کاربرد گرایش پیدا می‌کنم و این اون چیزی نیست که من رو ارضاء کنه، چون حتی اگه خیلی هم تو حوزه اجرایی خوب باشم بازم این آزارم می‌ده که بابا من یه آدم تئوری هستم و بیشتر از عمل از مباحث فکری خوشم میاد و مثلا می‌تونم تو علوم انسانی نظرات منحصر به خودم رو داشته باشم و وقتی می‌بینم تو این رشته بیشتر از یک فرد مولد، تابع هستم، دچار تضاد بین داشته‌ها و آرمان‌ها می‌شم.

(۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۰۴:۵۲ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  میدونم با وضعیت الانم دیگه آرزو حساب نمیشه و رویا هست در واقع ولی دوست داشتم

چرا رویاست؟
شرایط تحققش فقط از مسیر دانشگاه‌ست؟

(۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۰۵:۳۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  از همون دبیرستان فهمیدم ریاضی باحال تره.

تجربی که جدا؛
بدبختی اینه که من انسانی و هنر رو هم بیشتر از ریاضی دوست دارم! Dodgy البته اگه نخوام از کار و دانش نام ببرم! Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: stateless , RangiRangi , SepidehP
ارسال: #۳۵۵۱۱
۱۹ بهمن ۱۳۹۵, ۰۷:۴۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۵۰ ب.ظ، توسط codin.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
نقل قول: چرا رویاست؟
شرایط تحققش فقط از مسیر دانشگاه‌ست؟

چون هزینه اش زیاده و بیشتر شبیه یک ماجراجویی برام میمونه و میترسم تهش مثل وضعیت الان باشه. بستگی داره بخواین چه کار کنید ولی برای کار تحقیقاتی فیلدهای آزمایشگاهی سرراست ترین راه دانشگاه هست یکی بخواد ریاضی بخونه یا کامپیوتر یا .. بدون دانشگاه قابل تصوره ولی فیلدهای آزمایشگاهی واقعا نمیشه. علاوه براون بیشتر کارهای مهم علمی گروهی هستند و برای این که community بهت اعتماد کنه باید از راه های مرسومش وارد شد.

نقل قول: نمی‌دونم شاید در مورد این احساس رضایت یا عدم رضایت دارم خودم رو گول می‌زنم ولی منم حس می‌کنم راضی هستم، ولی اون چیزی که آزارم می‌ده اینه که تو این رشته بیشتر از اینکه بتونم یک فرد علمی و اثرگذار باشم یک فرد اجرایی و مصرف‌کننده هستم، یعنی تکنولوژیش رو یکی دیگه تولید کرده، از اون تکنولوژی هم یکی دیگه محصول تولید کرده، حالا قراره من بعد از چند لایه و واسطه، تازه با استفاده از مجموعه‌ای از اون تکنولوژی‌ها و محصولات و سیاست‌ها و پروتکل‌هایی که حتی گاهی خودمم نمی‌دونم چی هستن و چطوری کار می‌کنن یه محصول جدید و غالبا دست چندم و مطیع (در مقام مقایسه با صاحب تکنولوژی) تولید کنم. نمی‌دونم چقدر تونستم مفهوم رو برسونم.

منظور من از از کار علمی این نیست که چند تا مقاله و کنفرانس داده باشم که شاید اون لحظه با تشویق حضار و جوگیری خودم همراه باشه ولی فقط به درد همون لحظه بخوره ولی نهایتا به باقی مقالات آرشیوی کتابخونه دانشگاه بپیونده و در واقع جز ارائه تکرار مکررات فقط با زرورق جدیدتر، نقش چندانی تو حوزه تحصیلی خودم نداشته باشم، در حالی که من دوست دارم تاثیر علمم رو روی جامعه ببینم، حتی اگه تاثیرگذاری فردی باشه (مشاوره). مثلا علم و تجربه پروفسور سمیعی تو علوم پزشکی بهش کمک می‌کنه تا به یک انسان زندگی دوباره ببخشه، یا آثار دکتر شریعتی تو علوم انسانی روی ذهن و عملکرد حداقل یک نسل از جامعه اثرگذار بوده و همه این‌ها ملموس هستند.

این واسه من کافی نیست که مثلا دانشجوی تحصیلات تکمیلی باشم ولی فقط طراح نرم‌افزار خوبی باشم ولی حتی نتونم در مورد نحوه کارایی الگوریتم‌های نهان گوگل یه نظریه نزدیک ارائه کنم یا حتی بهش فکر کنم. خب وقتی می‌بینم تو اینطور موارد صاحب نظر نیستم، بالاجبار به سمت کاربرد گرایش پیدا می‌کنم و این اون چیزی نیست که من رو ارضاء کنه، چون حتی اگه خیلی هم تو حوزه اجرایی خوب باشم بازم این آزارم می‌ده که بابا من یه آدم تئوری هستم و بیشتر از عمل از مباحث فکری خوشم میاد و مثلا می‌تونم تو علوم انسانی نظرات منحصر به خودم رو داشته باشم و وقتی می‌بینم تو این رشته بیشتر از یک فرد مولد، تابع هستم، دچار تضاد بین داشته‌ها و آرمان‌ها می‌شم.
دقیقا منظورتونو متوجه میشم ولی ذات کار علمی همینه. همین الانش هم کسی شما را منع نمیکنه که انقلابی در الگوریتم های search ایجاد کنید ولی در مباحث علمی انقلاب ها کم اتفاق میفتند و بیشتر محققان دنباله رو هستند. ولی اگر واقعا براتون مهم باشه و توانایی اش را در خودتون داشته باشید هیچ چیز مانع از تاثیرگزاری های عمیق نیست. بحث اینه که سختههههههههه... مقاله تاثیرگذار دادن سخته برای همین هم بیشتر مقاله ها اخرش خاک میخورن یا تاثیرات کمی میزارن بر جامعه
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Milestone , elhamgh
ارسال: #۳۵۵۱۲
۱۹ بهمن ۱۳۹۵, ۰۷:۵۹ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۰۸:۵۸ ب.ظ، توسط blackhalo1989.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یه بحثم هست که اصلا میخواید چقدر تاثیر بذارید؟ فرضا یه کار مهمی تو کامپیوتر انجام دادید. آیا این تاثیرگذاری شما رو راضی می کنه؟
اما به قول یکی از اساتید ما وقتی دارید روی یه مساله کار می کنید فکر کنید اون مساله مهمترین مساله دنیاست.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: gogooli , Riemann , s90211006 , Milestone , RangiRangi , kilookiloo , نارین
ارسال: #۳۵۵۱۳
۱۹ بهمن ۱۳۹۵, ۱۱:۴۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ ۰۱:۰۵ ق.ظ، توسط Milestone.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۴۶ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  ولی اگر واقعا براتون مهم باشه و توانایی اش را در خودتون داشته باشید هیچ چیز مانع از تاثیرگزاری های عمیق نیست. بحث اینه که سختههههههههه...

فکر کنم دقیقا متوجه شدید نقدی که داشتم فقط به خودم بود نه رشته خودم و نه فلسفه تحصیلات تکمیلی و نه شرایط جامعه؛
می‌دونم سخته، کلیت منظورم این بود که من رشته خودم رو دوست دارم، خیلی زیاد هم دوست دارم اما ماکزیمم علاقه و توانایی من این نیست، خب طبیعتا اگه فیلد تحقیقاتی من و شما هم دقیقا مطابق با علایق و توان‌مندی‌هامون بود خب احتمالا تحمل اون سختی‌هایی که گفتید هم خیلی شیرین‌تر بود. یک مصداقش می‌تونه این باشه که مثلا یکی تو رشته ریاضی تحصیل می‌کنه و اتفاقا رتبه کنکور و معدلشم هم خیلی خوبه ولی بیشتر از اینکه برای خوندن یک کتاب تخصصی رشته خودش مثل جبر خطی عطش داشته باشه، برای خوندن درس‌هایی مثل مدیریت و بازاریابی حریصه! در واقع مثلا با ۳۰ درصد از تونایی‌هاش تونسته تو رشته فعلیش آدم موفقی تو ایران باشه ولی مثلا اگه می‌رفت تو رشته‌ای که عاشقش بود می‌تونست یه آدم فوق‌العاده تو جهان بشه.

(۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۵۹ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  یه بحثم هست که اصلا میخواید چقدر تاثیر بذارید؟ فرضا یه کار مهمی تو کامپیوتر انجام دادید. آیا این تاثیرگذاری شما رو راضی می کنه؟
اما به قول یکی از اساتید ما وقتی دارید روی یه مساله کار می کنید فکر کنید اون مساله مهمترین مساله دنیاست.

من به تاثیرگذاری فردی هم راضی هستم، یعنی حتی یک نفر؛
مثلا وقتی حتی یه کار کوچیک تو حوزه کامپیوتر مثل طراحی وب‌سایت واسه یه شرکت دورافتاده انجام دادم و طرف هر سال بهم زنگ می‌زنه و ازم تشکر می‌کنه که مثلا این کار واسمون مفید و سودآور بود، واقعا واسم باعث افتخاره و می‌تونم به نهایت درجه رضایتم توی اون مورد خاص برسم یا مثلا خیلی از ایده‌های عمومی عام‌المنفعه مثل "خیریه آنلاین همت" یا "مکتب‌خونه" استقبال می‌کنم و اگه بتونم جزئی از این پروسه باشم فوق‌العاده احساس خوبی دارم ولی در عین حال آدم می‌تونه حریص بودن و قانع نبودن خودش رو هم حفظ کنه و مطمئنا هرچقدر اون فعالیت بنیادی‌تر باشه، حتما تاثیرگذاری و درجه رضایتی که به دست میاد هم بیشتره.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: codin , RangiRangi , نارین , stateless
ارسال: #۳۵۵۱۴
۲۰ بهمن ۱۳۹۵, ۱۲:۱۹ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ ۰۱:۳۱ ق.ظ، توسط blackhalo1989.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تو این فکرم که مقداری از وقتم رو به یه رشته هنری اختصاص بدم. فعلا تو ذهنم ایناست:
- شعر سنتی (مخصوصا غزل رو دوست دارم)
- اوریگامی
- خوشنویسی/سیاه مشق/نقاشی خط
و شاید حتی:
- طراحی گرافیک
- مینا کاری
- فیروزه کوبی
- شیشه گری
- مشبک کاری
- کاشی سازی
- معرق/معرق سنگ/معرق کاشی

کسی نظری/توصیه ای/نکته ای/پیشنهادی/انتقادی/... داره؟


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RangiRangi , stateless
ارسال: #۳۵۵۱۵
۲۰ بهمن ۱۳۹۵, ۱۲:۴۱ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۰ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۱۹ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  تو این فکرم که مقداری از وقتم رو به یه رشته هنری اختصاص بدم. فعلا تو ذهنم ایناست:
- شعر سنتی (مخصوصا غزل رو دوست دارم)
- اوریگامی
- خوشنویسی/سیاه مشق/نقاشی خط
و شاید حتی:
- طراحی گرافیک
- مینا کاری
- فیروزه کوبی
- شیشه گری
- مشبک کاری
کاشی سازی
- معرق/معرق سنگ/معرق کاشی

کسی نظری/توصیه ای/نکته ای/پیشنهادی/انتقادی/... داره؟
روی شعر صامت هم میتونید برنامه بریزید Big Grin

وَه که جدا نمی شود، نقش تــو از خیال من
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blackhalo1989
ارسال: #۳۵۵۱۶
۲۰ بهمن ۱۳۹۵, ۱۲:۴۹ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۵۰ ق.ظ، توسط RangiRangi.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۰ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۱۹ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  کسی نظری/توصیه ای/نکته ای/پیشنهادی/انتقادی/... داره؟
اوریگامی رو خیلی دلم میخواد یاد بگیرم ولی فرصت نکردم
یه دوستی داشتم هر وقت ناراحت و عصبانی بود میرفت سراغ اوریگامی
میگفت ذهنشو آروم میکنه
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss , blackhalo1989 , stateless , نارین
ارسال: #۳۵۵۱۷
۲۰ بهمن ۱۳۹۵, ۰۱:۰۴ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۰ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۱۹ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  تو این فکرم که مقداری از وقتم رو به یه رشته هنری اختصاص بدم. فعلا تو ذهنم ایناست:
- شعر سنتی (مخصوصا غزل رو دوست دارم)
- اوریگامی
- خوشنویسی/سیاه مشق/نقاشی خط
و شاید حتی:
- طراحی گرافیک
- مینا کاری
- فیروزه کوبی
- شیشه گری
- مشبک کاری
کاشی سازی
- معرق/معرق سنگ/معرق کاشی

کسی نظری/توصیه ای/نکته ای/پیشنهادی/انتقادی/... داره؟
من بودم موسیقی رو انتخاب میکردم. بعضی وقتا خیلی میتونه آرامش بخش باشه. به نظرم برای بچه های ریاضی هم یادگیریش آسون تره
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blackhalo1989 , نارین
ارسال: #۳۵۵۱۸
۲۰ بهمن ۱۳۹۵, ۰۱:۳۳ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تلاش میکنم بفهمم چی منو شاد و شادتر میکنه!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۵۵۱۹
۲۰ بهمن ۱۳۹۵, ۰۲:۴۱ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
قبلنا به هم می گفتن فلان برنامه رو بنویس می خندیدم می گفتم هه هه هه کاری نداره که گذشت گذشت تا اینکه رسیدم به مسابقاتacm اقا تو این مسابقه مگه acceptمیگیری همش یا Time limitمی خری یا time execedیا limit memory.چند روز پیش ی سوالی بود سه روز روش وقت گذاشتم هرچی کردم acceptنمیشد اخرسر یکی اومد با ی الگوریتمی acceptاون رو گرفت یعنی کفم باز موند که چجوری acceptگرفته واقعا الگوریتمش حتما باید میشد O(nlog n)ولی با O(n)نوشته بودش واقعا گفتم دمت گرم
حالا می فهمم برنامه نویس داریم تا برنامه نویس !
خلاصه دم همه ی کاردرستا گرم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: نارین
ارسال: #۳۵۵۲۰
۲۰ بهمن ۱۳۹۵, ۰۱:۰۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۰ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۱۹ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  اوریگامی
نمونه های در اینترنتش قشنگه
من از چندتاش خیلی خوشم اومد

اون قورباغه رو کوچیک بودم دوست بابام برام درست می کرد نمی دونستم اسمش اوریگامی است.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blackhalo1989 , نارین


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۴۳۹ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۹۷۹ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۷ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۷۸۵ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۹۲ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۴۱ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۵۲ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۳۰ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۲۹ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۶۰ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close