(۲۶ دى ۱۳۹۵ ۰۳:۲۵ ق.ظ)moslem73421 نوشته شده توسط: نقل قول: یه جوری ام خسته ام که کلن مخم استاپ شده. کاش استرس نداشتم دیگه خداااا
معمولا درس زیاد خوندن و ایام امتحانات انقدر استرس داره
شما هم استرستون واسه درسه؟
منم خسته ام دیگه بریدم
نمی دونم چه کار کنم.اینکه هر روز با استرس بیدار بشم.ندونم باید تلاش کنم یا به خودم استراحت بدم .ساعت ۷ شده خب سوال همیشگی بخوابم یا پاشم بایه درس سبک شروع کنم............... آخر شب وقتی ساعت ۹ میشه میتونم کلمات زبان را بخونم یا نه حالم بد میشه اگه نگاه کتاب کنم و مجبور بشم بخوابم
یک ماهه کارم اینه که اولین علامتی که میبینم میخوابم
نمی دونم شاید یه آزمایش نشون بده که من هیچ مشکلی ندارم ولی جرئت دکتر رفتن را ندارم .واقعامیترسم برم دکتر و یه چی بگه که زندگیم به هم بریزه.ماجرا از یه پروژه سنگین شروع شد که یه سالی روش وقت گذاشتم روزای پر استرس و چون با موس خیلی کار می کردم نوک انگشتام گز گز میکرد بعد یکسال انگشتام کامل حالت خواب رفتگی داشت و پیش دکتر که رفتم با یه نوار عصب و عضله گفت که عصبت مشکلی نداره و علایم را به صورت بالینی داری و ا انجام چندتا ورزش درست میشه .یه مدت خوب بودم دوباره بدتر شد اینبار از کتف تا نوک انگشتام درد میکرد وقتی رفتم مطب خصوصی یه دکتر دیگه گفت جایی که قبلا رفتی دستگاهشون مشکل داشته ولی همچنان عصب دستت سالمه و فقط آرنجت التهاب داره .داروها را مصرف کن و۲۰ روزدیگه بیا بعد ۲۰ روز بهتر شدم ولی اینبار نصف صورتم و و انگشتای پام همین حالت بی حسی راداشت که صورتم زود خوب شد ولی پام نه .جدیدا تاری دید پیدا کردم تا حالا چند بار پیش اومده
علایم را که سرچ میکنم و کنار هم قرار میدم بهم میریزم
واقعاجرئت دکتر رفتن را ندارم یا اینکه بخوام به خونواده ام بگم
اصلا وقتی میرم دکتر و این کلینیک هاش شلوغ را میبینم حالم بد میشه
امروز مثل هر روز ۷ بیدار شدم ولی خوابیدم هنوز هیچ درسی را شروع نکردم میترسم امروز باز زیادبخونم و آخر شب دیدم کم بشه واقعا مستاصلم شاید همه این ها توهمی از یک بیماری باشه
ولی قدر زندگی اتون رابدونید من که هیچ وقت از زندگی ام و فرصتام استفاده نکردم شاید هم این حالات هم برای اینه که فرصت کنکور امسال را مثل هر فرصت دیگه بسوزونم ولی نه من همیشه منتظر روی خوش زندگی بودم و منتظر بودم الان حال خوبی در زندگی داشته باشم
کاش استرس نداشتم کاش الان با جدیت درس میخوندم و هر روز ساعت مطالعه ام را افزایش میدادم کاش هر روز میشد بیشتر بخونم بیشتر تلاش کنم
کاش میشد فریاد بزنم کاش محبور نبودم این قدر مشکلاتم را توی خودم بریزم و دم نزنم و بقیه چهره شاد من را ببینن و بگن اینو چه قدر سهل انگاره؟چه قدر الکی خوشه!