زمان کنونی: ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۱۱:۵۴ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر

ارسال: #۱۶
۱۶ فروردین ۱۳۹۲, ۰۶:۳۹ ب.ظ
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
منم یه دوره ۲ساله برا کارشناسی ناپیوسته مجبور شدم برم شمال ظاهرا فقط ۲۰۰ کیلومتر بود ولی چون تردد از هراز بود مثل اینکه مسیر ۴۰۰ کیلومتر بود چون همون طور که میدونینن هم جادش خطریه کلی از همکلاسیامون تو همین جاده جونشون رو از دست دادن و هم سرعت نمیشه رفت خلاصه مردمش که حتما می دونین با تهرانیا چه برخوردی دارن یه طرف دلگیر بودن شمال طرف دیگه شما حساب کنید سپور مارکت محله ساعت ۶ عصر می بست چه برسه به مغازه های دیگه حتی رستوران هاش هم ۹ شب می بستن خلاصه اون ۲ سال اونقدر بد گذشت که لحظه شماری میکردم برا تموم شدنش خلاصه با خودم احد بستم که می خونم تهران قبول شم با خودم گفتم یا تهران یا سربازی این جوری شد که انگیزم برا خوندن قوی شد. خلاصه توصیم اینه که شهرستان رفتن اصلا به سختیاش نمی ارزه مخصوصا اگه آدم زود جوشی نباشین و نتونیین با همه بر بخورین چون حتی اگه خونه مستقل دانشجویی هم داشته باشین بازم آدم هایی که با هاشون دوست دارین رفت آمد کنینن محدودا درسته مشکلات آدم رو پخته می کنه ولی در کل آدم شهر خودش باشه خیلی بحتره
۵
۴
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nirvana123 , banafshe , آلبالو
ارسال: #۱۷
۱۶ فروردین ۱۳۹۲, ۰۸:۴۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۶ فروردین ۱۳۹۲ ۱۰:۵۴ ب.ظ، توسط saaraa.)
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
فکر میکنم من ماجرای دانشگاهم رفتنمو بگم کلی به جهالتم بخندید
اشکال نداره میگم روحیتون شاد شه
من سال اول که کنکور دادم مهندسی نرم افزار شبانه مرکز استان خودمون قبول شدم، نرفتم به دلیل اینکه میخوام حتما آی تی قبول شم و روزانه هم باشم و دانشگاه بهتر (یکی نبود قاطع بگه بابا این دو رشته فقط ۲۰ واحد فرق دارن ، خودم یادم میاد خنده ام میگیره)
سال بعدش دم کنکور خسته شدم و نتیجه این شد آی تی قبول شدم روزانه ولی نه دانشگاه تهران و اصفهان و شیرازی که میخواستم رفتم یه شهر با بیش از ۱۱۰۰ کیلومتر فاصله از شهر خودم و ۲۰-۲۲ ساعت تو اتوبوس نشستن
انصافا خوابگاهمون جز بهترین ها بود ولی فکرشو کنید اول ترم میرفتم و آخر ترم برمیگشتم و نهایتا یه بار در طول ترم میومدم خونه، کمتر از یه هفته تعطیلی اصلا به صرفه نبود رفت و آمد؛ تجربه تعطیلی سه روزه عید فطر تو خوابگاه رو هم دارم ؛ البته خوبیش این بود تو همکلاسیا خوابگاهیا زیاد بود و تقریبا از همه جای ایران بود،
به قول دوستمون خاطرات خوش خوابگاه و تجربیاتش برام زیاد بوده ، طوری که هنوزم یادم میاد نیشم تا بناگوش باز میشه و جز بهترین خاطراتم هستن
ولی سختیاشم کم نبود، مسیرای یخ بسته و خراب شدن اتوبوس و بخاری خراب اتوبوس و حتی چند باری تک دختر بودن تو یه اتوبوس و . . .
اینم بگم من تو مسیر با تمام این اوصافش بیش از ۱۶ ساعت رو میخوابیدمBig Grin
مطمئنم اگه سال اول میرفتم همون نزدیکای خودمون دانشگاه الان ارشدمو هم یقینا گرفته بودم و به فکر دکترا بودم
نه اینکه اینقدر خسته بشم که نه تنها ترم آخر کارشناسی بلکه یه سال بعد از فارغ التحصیلی اصلا ارشد شرکت هم نکنم
ولی اینم بگم از خوابگاه رفتنم راضیم و بازم برای ارشد حاضرم تجربه مشابه رو تکرار کنم ولی گرایش دلخواهم رو بخونم :دی :دی
با اینکه میدونم تو مملکت ما هییییچ فرقی نداره نه گرایش مهمه و نه دانشگاه
۱
۲
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Dark Knight , kimidoonekekie , Hera
ارسال: #۱۸
۱۶ فروردین ۱۳۹۲, ۰۹:۲۳ ب.ظ
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
من که خونه داشتم هم خونه ای هامم قلیون و سیگار می کشدین ولی من که سیگاری نشدم.....
ولی تا دلتون بخواد ورق بازی کردم .....
۲
۳
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: aatwo , Dark Knight , Mänu , farnaz.sad
ارسال: #۱۹
۱۶ فروردین ۱۳۹۲, ۱۰:۴۲ ب.ظ
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
دانشگاه من هم ۱۴ ساعت فاصله ی داشت تا خونمون
ولی از ۴ سال دوره لیسانسم خیلی خیلی راضی بودم.هرچند سختی هم داشت ولی شیرینی خاطرات خوابگاه چیزی نیست که از یادم بره.
نزدیکی دانشگاه و خونه رو اصلا نمی پسندم(مگر اینکه اعتبارش بالا باشه مثل شریف و تهران و اصفهان و ازین حرفا...)
شاید بزرگترین تجربه ای که دانشگاه بتونه بهت بده همین استقلال باشه
علاوه بر این خوابگاه هر شب برنامه ها و کلاسها و جلسات فوق العاده ای هم داشت که دانشجوهای همون شهر ازش محروم بودند.به نظر من که غیر خوابگاهی ها خیلی بیشتر تو خونه حوصلشون سر می رفت!!!

دیشب شبکه آی فیلم داشت فیلم روز سوم را پخش می کرد یادم افتاد که من این فیلم را توی خوابگاه همراه با جمعیت زیادی از خوابگاهی ها و جیغ و داد و خنده ها دیدم...اون دیدن کجا و این کجا....

ولی بهترین موقعیت را به نظر من دانشجوهایی دارند که در شهر های کوچیک اطراف سکونت ،و در دانشگاه مرکز استان خودشون قبول می شن ...هم کیف خوابگاه رو می کنند هم هر وقت نیاز می بینن دو ساعت بعد خونه اند!!!.

زندگی ، همیشه فریاد زدن نیست ...، بلکه صدای آرامی است که در انتهای روز می گوید: فردا دوباره تلاش خواهم کرد.
۵
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sahar121 , Dark Knight , Mänu
ارسال: #۲۰
۱۶ فروردین ۱۳۹۲, ۱۰:۴۶ ب.ظ
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
منم یه ۶-۷ سالی در دوران دانشجویی خوابگاهی بودم با ادم هایی از شهرها و فرهنگ ها و اخلاقیات مختلف. اگر باز هم برگردم همون رو تکرار می کنم و از خوابگاهی بودن راضیم. خوابگاهی بودن، مستقل بودن، کنار اومدن با ادمهایی با اخلاقیات مختلف، افزایش سازگاری و یادگیری خیلی چیزهای خوب دیگه رو واسه من بهمراه داشت. هر چند که دوری از خونواده بود ولی به قول بچه ها، قدر خیلی چیزا رو حالا بهتر می دونم.

خاطرات خیلی خوب بسیاری رو با دوستانم داشتم. درسته که شاید ازنظر درسی متفاوت بشه با اون چیزی که وقتی تو خونه هستی ، چون یه جورایی هم اتاقیها اعضای یه خونواده می شن و مشکلات، ناراحتی ها و همه چیزشون برای ادم مهم می شه. البته ناگفته نمونه هم اتاقی خوب هم مثل همسایه خوب نعمته و واقعا دوستانی که هم اتاقی های خوبی نداشته باشن اذیت می شن. مطمئنا این دوران بهمراه اون دوستام، بهترین دوران زندگیم خواهد بود.

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
۷
۲
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , sir_ams , sahar121 , AmiriManesh , Jooybari , ashkan_d13 , Dark Knight , azad_ahmadi , banafshe , Mänu , Hera
ارسال: #۲۱
۱۶ فروردین ۱۳۹۲, ۱۱:۳۲ ب.ظ
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
کسی مثل منم پیدا میشه؟؟؟
من کاردانی فقط ۱۰ متر خونمون با دانشگاه فاصله بود ولی کارشناسی شده بود ۷۰۰ کیلومتر!!!!
ارشدو خدا بخیر کنه
د.ری از خونه بده ولی اگه تو شهر دور رفیقی مثل خودت نباشه خیلی سخته

گویند کریم است و گنه میبخشد @@@@@ گیرم که ببخشد ، زخجالت چه کنم؟Exclamation
۱
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۲
۱۷ فروردین ۱۳۹۲, ۰۱:۰۰ ق.ظ
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
(۱۶ فروردین ۱۳۹۲ ۱۱:۳۲ ب.ظ)mammad_asir نوشته شده توسط:  کسی مثل منم پیدا میشه؟؟؟
من کاردانی فقط ۱۰ متر خونمون با دانشگاه فاصله بود ولی کارشناسی شده بود ۷۰۰ کیلومتر!!!!
ارشدو خدا بخیر کنه
د.ری از خونه بده ولی اگه تو شهر دور رفیقی مثل خودت نباشه خیلی سخته

انشاا... برای ارشد هم اپلای میگیری.


منم چهارمین سالیه که خوابگاهیم. تنها مشکلی که با این قضیه داشتم این بود که برای رفت و آمد ۱۲ ساعت تو راه هستم. اگرم توی مسیر هراز ترافیک بخوره که چندساعتی بیشتر توی راهم. درکل میگم از خوابگاه و خوابگاهی بودنم راضیم.
۰
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ashkan_d13 , mammad_asir
ارسال: #۲۳
۱۷ فروردین ۱۳۹۲, ۰۷:۴۴ ق.ظ
RE: فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
(۱۶ فروردین ۱۳۹۲ ۱۱:۳۲ ب.ظ)mammad_asir نوشته شده توسط:  کسی مثل منم پیدا میشه؟؟؟
من کاردانی فقط ۱۰ متر خونمون با دانشگاه فاصله بود ولی کارشناسی شده بود ۷۰۰ کیلومتر!!!!

من! کارشناسی ۹ دقیقه، ارشد ۹ ساعت Big Grin
ولی دو تا خوبی داره:
۱- وقتی خوابگاه میرید قدر خونه رو می‌فهمید
۲- وقتی میاین خونه‌تون قدر خوابگاه رو می‌فهمید
۱
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Dark Knight , sahar121 , zibaziba , mammad_asir , farnaz.sad , Maryam-X , Hera , neda_Network
ارسال: #۲۴
۱۷ فروردین ۱۳۹۲, ۱۲:۰۰ ب.ظ
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
بچه ها یه سوال الان همه قبولیم فقط مونده تصمیم گیری سر رفتن یا نرفتن ؟اونم به خاطر راه!من که حتی نرفتم کلید اولیه رو ببینم الان یه علامت سوال بزرگ تو کله امه که این رتبه ام چند میشه زیر ۱۰۰؟بالای ۱۰۰؟من تو چه فکریم شماها تو چه فکری!

کامیابی و شادمانی تو در درونت قرار دارد، اراده کن که شاد بمانی، آن زمان، تو و شادمانی‌ات، میزبان نامریی دشواریها خواهید بود.((هلن کلر))Big GrinBig Grin
۱
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: kimidoonekekie
ارسال: #۲۵
۱۷ فروردین ۱۳۹۲, ۰۱:۴۳ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۷ فروردین ۱۳۹۲ ۰۳:۳۰ ب.ظ، توسط azad_ahmadi.)
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
یادش بخیر. من ورودی ۸۸ بودم. تقریبا ۱۱۰۰ یا ۱۲۰۰ کیلومتر از خونه تا دانشگاه فاصله داشتیم.تقریبا ۲۴ ساعت تو راه بودیمSmile
من هم کاردانیم رو شهر خودم بودم، اما کارشناسی رو بخاطر دولتی بودنش!!! بارو بندیلم رو بستم و رفتم به دور دستها.
تو ۴ ترم خوابگاهی بودنم سختی های زیادی رو چشیدیم، گرسنگیSmile، دوری، دلتنگی، اما واقعا بهترین ۲سال عمرم بود.
خیلی دیر به دیر میومدم خونه (بعضی وقتا اول ترم تا اخر ترم رو اونجا بودم) اما وقتی میرسیدم انگار معبودی چیزی رسیده خونهSmile
هنوز هم با دوستان هم اتاقیا و هم دانشگاهیام در ارتباط هستیم.
این درحالیه که من از دوستانی شنیدم که همونجا بودن و گفتن، "ای کاش بجای گواهی فارغ التحصیلی، یه کارت پایان خدمت از سربازی بهمون میدادن". همه چی به صبر و تحمل خودمون برمیگرده که چطور با شرایط کنار بیایم.

ای درد توام درمان در بستر ناکامی .... ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
۵
۲
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , banafshe , Mänu , Jooybari , Engineer , kimidoonekekie , Hera
ارسال: #۲۶
۱۷ فروردین ۱۳۹۲, ۰۲:۵۸ ب.ظ
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
وای من که میومدم خونه یه هئیت میومد ترمینال استقبال بعد واسه ناهار ۴ جور غذا می پختن
الان میگم مامان گرسنمهههههههههههههههههههههه میگه مگه از قحطی اومدی؟ هر چی دور باشی بیشتر تحویلت می گیرن :دی
نه ولی خداییش الان هم مامان خیلی بهم میرسه

چرا رفتی چرا من بی قرارم به سر سودای آغوش تو دارم
۶
۲
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , leilyhaftehkhanaki , sahar121 , Engineer , Hera
ارسال: #۲۷
۱۷ فروردین ۱۳۹۲, ۰۷:۰۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۷ فروردین ۱۳۹۲ ۱۱:۵۴ ب.ظ، توسط Bache Mosbat.)
RE: فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
(۱۷ فروردین ۱۳۹۲ ۰۱:۱۵ ب.ظ)nirvana123 نوشته شده توسط:  اقا پستامونو حذف کنید ویرایش کنید پاک کنید اصلا بیاید بگیرید من و اعدام کنید!!! ....

شما چقدر عصبانی هستید!هم اتاقی های آدم خوب باشن و خود ادمم روحیشو نبازه خوابگاه می تونه خیلی خوب هم باشه و البته دوری از خانواده مشکلی است که هیچی جاشو نمیگیره

(۱۷ فروردین ۱۳۹۲ ۰۲:۵۸ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط:  وای من که میومدم خونه یه هئیت میومد ترمینال استقبال بعد واسه ناهار ۴ جور غذا می پختن
الان میگم مامان گرسنمهههههههههههههههههههههه میگه مگه از قحطی اومدی؟ هر چی دور باشی بیشتر تحویلت می گیرن :دی
نه ولی خداییش الان هم مامان خیلی بهم میرسه

واقعا همینطوره!
۰
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: good-wishes , banafshe , sahar121 , sara_13686868 , Hera
ارسال: #۲۸
۱۷ فروردین ۱۳۹۲, ۰۹:۰۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۷ فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۰۷ ب.ظ، توسط nirvana123.)
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
این دو خبرم تقدیم میکنم به عاشقان خوابگاه البته قدیمیه ولی عبرت اموز!!!!:
(((بامداد خبر : عصر روز سه‌شنبه هشتم اردیبهشت ماه، یکی از دانشجویان ساکن خوابگاه طرشت دانشگاه علامه‌ طباطبایی اقدام به خودکشی کرد، این دانشجو پس از دوازده ساعت در بیمارستان لقمان درگذشت.
علی‌اکبر قربانی دانشجوی ترم چهارم حقوق دانشگاه علامه‌ طباطبایی تهران و ساکن خوابگاه طرشت بود. به گفته منابع دانشجویی در دانشگاه علامه، این دانشجو ساعت ۴ عصر سه‌شنبه با مصرف صد‌وپنجاه قرص اعصاب اقدام به خودکشی کرده‌است و حتی پس از انتقال به بیمارستان نیست از دام مرگ نجات نیافته‌است و ساعت ۴ بامداد چهارشنبه نهم اردیبهشت در بیمارستان لقمان درگذشت. هنوز از علت خودکشی این دانشجو خبری در دست نیست. این چهارمین دانشجویی است که در ماه‌های گذشته در دانشگاه‌های تهران اقدام به خودکشی کرده‌است و دومین خودکشی است که مرگ دانشجو منجر شده‌است.
اولین اقدام به خودکشی در ترم جدید تحصیلی، توسط نبی پیرمحمدی- دانشجوی مردم‌شناسی دانشگاه تهران و از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی این دانشگاه بود که هنوز خبری از بهبود او نیست. ماه گذشته نیز یکی از دختران این دانشکده به نام س-ر اقدام به خودکشی کرد. س-ر دانشجوی سال اول این دانشکده است که خوش‌بختانه از این اقدام جان سالم به در برده‌است. هم‌چنین شنیده‌ها حاکی از آن است که در ماه‌های گذشته یکی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران اقدام به خودکشی کرده‌است که از علت آن و نحوه انجام آن خبری در دست نیست.)))
این یکی خبرم که دیگه اخرشه هم اطاقی طرف اونو از پنجره خوابگاه پرت کرده بیرون!!!!!!:
محاکمه متهم به جنایت در خوابگاه دانشجویی «طرشت» از سر گرفته شد





تهران – خبرگزاری ایسکانیوز: با شکسته شدن حکم تبرئه پسری که متهم است هم اتاقی خود را از طبقه دوم خوابگاه دانشجویی «طرشت» به پایین انداخت او امروز بار دیگر پای میز محاکمه نشست.


به گزارش روز سه شنبه خبرنگار گروه حوادث ایسکانیوز: رسیدگی به این پرونده از شامگاه هفتم تیر ۸۳ با پرت شدن «مهدی- ح» ۱۹ ساله (دانشجوی مهندس شیمی) از طبقه دوم خوابگاه دانشجویی شماره سه «طرشت» در دستور کار پلیس جنایی تهران قرار گرفت.
تحقیق مقدماتی نشان می داد «مهدی» با یکی از هم اتاقی هایش به نام «محمد-س» اختلاف داشت و به احتمال فراوان قربانی کینه جویی او شده است. با این فرضیه، تنها متهم، تحت بازجویی قرارگرفت اما منکر جنایت شد.
«محمد» ۲۵ آبان ۸۴ در شعبه ۷۹ دادگاه کیفری تهران پای میز محاکمه نشست و در تشریح جزییات ماجرا گفت: آن شب برای هواخوری به بیرون از خوابگاه رفته بودم. وقتی در اتاق را باز کردم مهدی را دیدم که کنار بالکن ایستاده بود. او به محض اینکه مرا دید داد زد، به عقب رفت و ناگهان از بالکن طبقه دوم به پایین افتاد و جان سپرد.
پنج قاضی با شنیدن حرف های متهم وارد شور شدند و به خاطر نبود مدرک های کافی، مطابق بند «الف» ماده ۱۷۷ آیین دادرسی کیفری او را از اتهام آدمکشی عمدی تبرئه کردند و حکم به دیه دادند.
قضات شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور اما این حکم را شکستند و دوباره پرونده را به دادگاه کیفری تهران سپردند.
روز سه شنیه ، محمد در حالی در شعبه ۷۱ به ریاست قاضی «نور ا... عزیز محمدی» پای میز محاکمه نشست که خانواده داغدار برایش حکم مرگ خواست.
همچنین وکیل مدافع پدر و مادر قربانی اعلام کرد: به نظر نمی رسد مهدی ، خودکشی کرده باشد.محمد مدعی است وقتی وارد اتاق شد و مهدی را ترساند ، پسر نگون بخت به عقب رفت و به پایین افتاد اما این ادعا با صحنه و محل آن مطابقت ندارد.
وی به حرف های های یکی از همکلاسان قربانی به نام محسن نیز اشاره کرد: این پسر در بازجویی گفته وقتی پایین مشغول فوتبال بازی کردن بود صدای فریاد شنید و در بالکن دید مهدی از نرده آویزان بود که به پایین پرت شد.یکی دیگر از دانشجویان اظهار داشته که به نظر می رسد یک نفر مهدی را با اجرای فن کمر جودو به پایین انداخت.اکنون با توجه به گفته شاهدان می خواهم تا بار دیگر برای شنیدن اظهاراتشان به دادگاه دعوت شوند.
نوبت به متهم که رسید، منکر دست داشتن در مرگ دوستش شد: «چهار سال است که زندگی ام تباه شده است و از تحصیل باز مانده ام ، باور کنید مرگ مهدی فقط یک اتفاق تلخ ناخواسته بود.
*قاضی: قبول داری ورود تو به اتاق منجر ترسیدن مهدی و سقوط او شد؟
*متهم: نه ، من فقط وارد شدم و سلام دادم. هیچ عامل خارجی موجب مرگ مهدی نبود.
*قاضی: یکی از دوستانت در بازجویی گفته، قبل از آنکه وارد اتاق شوی به او گفتی قصد ترساندن مهدی را داری. در این باره چه می گویی؟
*متهم: چند نفر از همکلاسانم برای نجات من این حرف را زدند اما صحت ندارد.
*قاضی: گفته ها حاکی است سابقه طولانی در شوخی و ترساندن همکلاسانت داشتی ، بارها سرزده وارد اتاق می شدی و برای خنده ، آنها را می ترساندی ، قبول داری؟
*متهم: نه ،دروغ است.گزارش ایسکانیوز می افزاید، با پایان حرف های متهم، رئیس و چهار مستشار وارد شور شدند و با اعلام تنفس ، ادامه این نشست را به وقت دیگری موکول کردند
۴
۵
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: reza_shadow , kimidoonekekie
ارسال: #۲۹
۱۷ فروردین ۱۳۹۲, ۰۹:۴۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۷ فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۵۲ ب.ظ، توسط Mänu.)
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
nirvana123 خودکشی که هست مثلا ما یه مسئول خوابگاه داشتیم نزدیک بود از دستمون خودکشی کنه!!!!!!!!!یسری واسه حظور غیاب اومد ساعت ۹شب بود ما اصلا متوجه حظورش نشدیم از بس شلوغ بودیم در حال پایی کوبی و خنده یدفعه دیدیم یکی نشسته وسط اتاق داره میزنه تو سر خودش میگه ساکت ساکت ولی خیلی خانم خوبی بود گفت این ماجرا رو که زدم تو سر خودم واسه کسی تعریف نکنین

ولی گذشته از این خاطره ها خوابگاه و دانشگاه قسمتی از جامعه است،تو همه جوامع و همه کشور ها هم شاهد خودکشی هستیم،حالا کاری به علتش ندارم،اما علتش خوابگاه نیست اون افراد جزئی از جامعه بودن و مشکلاتی داشتن که نتونستن تحمل کنن و این چیزا بیتشر ریشه در مشکلات خانواده و جامعه داره،اگه قرار باشه مثال بزنیم خیلی آدما اصلا دانشجو نبودن و خودکشی کردن اینا دلیل نمیشه

من اناری را، می کنم دانه، به دل می گویم:
خوب بود این مردم ، دانه های دلشان پیدا بود.
می پرد در چشمم آب انار: اشک می ریزم.
۴
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sahar121 , Hera
ارسال: #۳۰
۱۷ فروردین ۱۳۹۲, ۱۰:۱۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۷ فروردین ۱۳۹۲ ۱۰:۲۲ ب.ظ، توسط sahar121.)
فرق یک کیلومتر با ۱۰۰۰ کیلو متر
مگه تنها محل خودکشی مهمه،که اونم فقط و فقط خوابگاست؟؟؟خوابگاه هم یه محله که میشه توش خیلی اتفاقای تلخ یا نه شاد بیافته......شما حالا در مورد اتفاقات تلخش بحث کردید.. همه آدمیم. مشکل،گرفتاری داریم..حالا خوابگاه،خونه،مغازه قصابی... هر جا خودکشی کنیم امکانش هست.خوابگاه نباشه کجا زندگی کنیم؟خونه اجاره کنیم؟هر کی تو شهر خودش درس بخونه؟رشته موردنظر تو شهر خودمون نباشه چی؟نباید بریم؟؟؟چرا؟چون احتمال همه چی هست؟؟نمیشه که از ترس این اتفاقا خونه نشین بشیم!

[تصویر:  salavat14saqeb.ir_.jpg]
۴
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Mänu , انرژی مثبت , good-wishes , banafshe , mahdiii , Hera


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  کدام زبان برای هوش مصنوعی بهتر است؟ فرق بین زبان های هوش مصنوعی چیست؟ azam2075 ۳ ۵,۵۲۵ ۱۴ مهر ۱۴۰۰ ۰۷:۲۱ ب.ظ
آخرین ارسال: علیصا
  فرق site.ir/forum با forum.site.ir چیه ؟ simorghsimorgh ۵ ۵,۵۱۰ ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ ۰۱:۴۸ ب.ظ
آخرین ارسال: unipaper
  فرق مدرک روزانه و شبانه ارشد z__z ۵ ۴,۷۷۳ ۰۷ آبان ۱۳۹۷ ۰۵:۴۰ ب.ظ
آخرین ارسال: Amir V
  فرق سامانه شبکه ایی و شبکه های ارتباطی aali361 ۰ ۲,۰۷۶ ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ ۱۰:۲۱ ب.ظ
آخرین ارسال: aali361
  فرق بین مهندسی کامپیوتر گرایش نرم افزار با مهندسی کامپیوتر نرم افزار Rafaat ۰ ۳,۸۶۲ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۲:۴۵ ب.ظ
آخرین ارسال: Rafaat
  فرق دکتری تخصصی با حرفه ای batman70 ۱ ۳,۰۲۴ ۱۶ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۲ ب.ظ
آخرین ارسال: reticent
  رتبه ۱۰۰۰ هوش مصنوعی - دانشگاه خاتم ؟؟؟ elahe-n ۱ ۱,۶۲۳ ۱۳ شهریور ۱۳۹۵ ۰۵:۳۴ ب.ظ
آخرین ارسال: plusdeck
  فرق شبکه های کامپیوتری با سیستم های توزیع maryam... ۷ ۱۰,۵۴۸ ۰۷ شهریور ۱۳۹۵ ۰۵:۳۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shahsavarrasht
  فرق پردازنده با ریز پردازنده چیست؟ irpersian20 ۴ ۳,۴۲۷ ۲۰ تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۴۸ ب.ظ
آخرین ارسال: irpersian20
  با رتبـه ۱۰۰۰ مجـازی برم یا غیـرانتفاعی؟! nazi_72 ۱ ۱,۴۲۳ ۰۵ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۴۶ ق.ظ
آخرین ارسال: p30SiNa

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close