خیلی جالب شد.
پس با توجه به این مذاکراتمون می تونیم نتیجه بگیریم که:
من واقعا پیشرفتهای چشمگیری داشته ام که خودمم خبر نداشتم...
آره درسته، من واقعا کارهایی کرده ام (پیشرفت هایی کرده ام ) که الان پی بردم چقدر به این بنده خدا فشار آورده!
الان ایشون در حالیکه رشته اش اصلا مرتبط با کامپیوتر نیست ، داره آزمون ارشد کامپیوتر میده!!!
میخواد چیزی ازم کم نداشته باشه
دقیقا درست می گید آقای تنهایی
چقده الان آرومم. چون ایشون به شدت حس گناه رو در من تقویت کرده بود. همش بهم میگه این کارت درست نیست اون کارت درست نیست. تو خیلی حق الناس به گردن داری، تو اونجای زندگیت مشکل داره بخاطر اینکه فلان کار رو کردی و ...
ولی الان مطمئن شدم که همش ریشه در یک چیز دارد نه بیشتر و آن حسادت است!!!
بچه ها واقعا دل گرمم کردید.
اینجا همانند بهشتی است که دوستانی در اطراف هم جمعند
از دور دستتون رو می بوسم. خصوصا برادر عزیزم آقای تنهایی.